کودتای 28 مرداد 1332 زمینهسازی برای استمرار حضور استعماری آمریکا در ایران
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا از تبریز، دولت آمریکا در خرداد 1379 مطابق با ژوئن سال 2000 اسناد دخالت مستقیم خود را در کودتای 28مرداد1332 منتشر نمود و رسماً به دخالت آشکار در امور داخلی ایران و طراحی کودتا با همکاری انگلیس اعتراف و اقرار نمود. اسناد دخالت آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 بازتاب وسیعی در مطبوعات آمریکا داشت و حتی در شبکه های اینترنت مورد انتقاد گسترده محافل مستقل جهان قرار گرفت. البته اعتراف آمریکا صرفاً به شرکت در کودتا خلاصه نگردید، بلکه مقاومت آمریکا در برابر انقلاب اسلامی و دفاع این کشور از رژیم بعث عراق، در جریان جنگ تحمیلی و سکوت در برابر حملات شیمیایی عراق به ایران، از دیگر اقرارها و اعترا ف های آمریکا بوده است. انتشار اسناد دخالت آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 کاملاً وقیحانه و بدون عذرخواهی از ملت ایران صورت گرفت.
کلیات
نخستین تماس آمریکایی ها با ایران در سال 1209 ه.ش، مطابق با 1830 میلادی برقرار شد که بر اثر آن چند گروه از مبلغان مذهبی آمریکا، با هدف تبلیغ آیین مسیحیت، به مناطق شمال غربی ایران آمدند. در سال 1851 م(1230ه.ش) یعنی اوایل سلطنت ناصرالدین شاه، اولین تماس رسمی میان دولت آمریکا با ایران برقرار گردید. روابط رسمی دیپلماتیک میان ایران و آمریکا درسال 1262ه.ش(1883م) برقرار گردید و دو کشور به تبادل سفیر اقدام نمودند. اولین سفیر آمریکا در ایران "ساموئل بنجامین" نام داشت که در 14 فوریه 1883 به عنوان سفیر و کنسول اول آمریکا در ایران منصوب شد.
ازسال 1262 تا1332 عملکرد آمریکا به شدت تحت الشعاع نفوذ و سلطه روسیه و انگلیس قرار داشت. سیاست کلی آمریکا در این مدت بر محور ایجاد اعتماد و اثبات حسن نیت استوار بود. مشهورترین عناصر آمریکایی برای پیشبرد این سیاست در آن مقطع زمانی، "هوارد باسکرویل"، "ساموئل مارتین"، "جردن" و "لوییس دریفوس" بودند. "هوارد باسکرویل" در تبریز با طرفداران نهضت مشروطه همکاری کرد و در سال 1909 در جریان مبارزات مشروطه خواهی کشته شد. آمریکایی ها سعی کردند تا در تبلیغات خود او را هم چون یک قهرمان ملی به افکار عمومی مردم ایران معرفی کنند. "ساموئل جردن" مدیریت دبیرستان آمریکایی ها در تهران را بر عهده داشت و از سال 1324 به بعد مدیر کالج آمریکایی ها در تهران شد. فعالیت وی، آموزش جوانان ایرانی و تربیت افراد مناسب برای فعالیت های آیندۀ آمریکا در ایران بود.
"لوئیس دریفوس" در طول جنگ جهانی دوم از سال 1319 تا 1323 وزیر مختار آمریکا در ایران بود. هدف عمدۀ فعالیت های او، معرفی آمریکا به عنوان دوست مردم ایران و افزایش اعتماد مردم و دولتمردان ایران به آمریکا بود. این روند به گونه ای ادامه یافت که "میلسپو" مستشار اقتصادی و مالی آمریکا، به راحتی توانست در دستگاه های اقتصادی کشور نفوذ گسترده بیابد.
در ژانویه1943(دی1321) وزارت خارجۀ آمریکا، سیاست تعامل با ایران را تنظیم نمود. در سند محرمانه ای که به تصویب مقام های طراز اول آمریکا رسید، بر حفظ تمامیت ارضی ایران تأکید شد و دخالت انگلیس و شوروی در ایران تقبیح گردید و بر افزایش نفوذ آمریکا در ایران پافشاری شد. "کوردن هان" وزیر خارجۀ آمریکا در تابستان سال 1322 در نامه ای به "روزولت"، رئیس جمهوری آمریکا، به گونه ای صریح منافع آمریکا در ایران را مطرح کرد و بعد از بر شمردن دلایل حضور و نفوذ آمریکا در ایران، برای خنثی کردن حضور قدرتمندانۀ انگلیس و روسیه تصریح کرد که به تبع منافع دراز مدت آمریکاست که در آن سوی سواحل خلیج فارس، در کشوری مانند ایران که در مقابل مجتمع نفتی مهم آمریکا در عربستان سعودی قرار گرفته است، قدرت بزرگی مستقر نشود.
از این زمان به بعد، سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران بسیار فعال تر از گذشته شد و هیأت های متعدد آمریکایی روانۀ ایران شدند. این دوره سرآغاز رقابت انگلیس و آمریکا در مسائل مربوط به نفت ایران است. پایان دادن به اشغال نظامی ایران در پنجمین اجلاس متفقین در آذر ماه 1324 به تصویب رسید و خروج نیروهای روس و انگلیس از اسفند ماه همان سال آغاز شد. از سوی دیگر تحرکات آمریکا برای کوتاه کردن دست شوروی از ایران، ابعاد وسیع تری یافت. در این چارچوب دو موضوع در دستور کار "ترومن" رئیس جمهوری آمریکا قرار گرفت. اول حمایت بین المللی از ایران برای خروج نیروهای شوروی از خاک ایران و دوم مقابله با خواست های شوروی برای به دست آوردن امتیاز نفت شمال در ایران که آن را سرآغاز جنگ سرد دانسته اند.
از جریان اشغال ایران به وسیلۀ شوروی، دولت آمریکا روابط کاری نزدیک با محمدرضاشاه برقرار ساخت؛ این روابط سبب شد که آمریکا به تدریج به حامی بی قید و شرط حکومت استبدادی شاه مبدل گردد و در مقابل مردم ایران قرار گیرد.
انگیزه آمریکا برای کودتا
دولت آمریکا با دخالت مستقیم در امور داخلی ایران و ساماندهی کودتای 28مرداد 1332 زمینه های حاکمیت و سلطۀ همه جانبۀ خود بر مقدرات ایران را فراهم آورد. پس از کودتای 28مرداد، موضوع ایران اهمیت ویژه ای در سیاست خارجی آمریکا یافت و رژیم پهلوی کاملاً تحت سلطۀ آمریکا قرار گرفت. با کودتای 28مرداد 1332، که توسط سازمان های جاسوسی آمریکا و انگلیس طراحی شد و به اجرا در آمد، شاه را مجدداً بر مسند قدرت نشاندند و عملاً به او فهماندند که عروسکی بیش نیست. سپس با استقرار حکومت کودتا، همۀ دستاوردهای سیاسی نهضت ملی را یک شبه نابود ساختند و به سرکوب ملت ایران مبادرت ورزیدند.
مبارزین راه آزادی و استقلال کشور را دستگیر و اعدام کردند، روحانیت را از صحنۀ سیاسی حذف کردند و به تثبیت سلطۀ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی مشغول شدند. کودتای 28 مرداد 1332 اولین بنای رفیع دیوار بی اعتمادی میان ایران و آمریکا بود که با خیانت دولتمردان آمریکا به اعتماد ملت ایران، به دست آمریکا کار گذاشته شد. بنابراین با این اقدام، آمریکا معمار ایجاد دیوار بی اعتمادی میان دو کشور گردید.
سؤالات
1- دولتمردان آمریکا در کودتای 28 مرداد1332 در ایران چه نقشی داشتند؟
2- نقش سازمان های دولتی و اطلاعاتی آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 در ایران چگونه بوده است؟
3- آیا رسانه های غربی و یا وابسته به غرب، در موفقیت کودتای 28مرداد1332 در ایران مؤثر بوده اند؟
4- کودتای 28مرداد1332 در ایران چه پیامدهایی بر حاکمیت و استقلال ایران داشته است؟
کودتای 28 مرداد 1332
حاکمیت و تسلط آمریکا بر ایران با کودتای 28مرداد 1332 آغاز شد. آمریکا پس از آن که توانست با اقدامات مختلف از سال 1883تا 1952 مطابق با 1262 تا 1331ه.ش اعتماد ملت ایران و به اصطلاح نخبگان سیاسی را به خود جلب کند، ناگهان از پشت به ملت ایران خنجر زده و در مقابل حیرت عموم مردم ایران، کودتای 28 مرداد 1332 را طراحی و اجرا نمود. در اسناد منتشر شده توسط سازمان "C.I.A" و وزارت خارجۀ آمریکا در سال 1379 مطابق با بهار سال 2000 میلادی آمده است که در فاصلۀ زمانی نوامبر تا دسامبر 1952(آذر تا دی 1331) نمایندگان دستگاه امنیتی انگلیس با نمایندگان "C.I.A" در شهر واشنگتن دیدارکردند تا دربارۀ طرح های پشت پرده و مبارزۀ مشترک با نهضت مردمی در ایران به بحث و تبادل نظر بپردازند. از طرف انگلستان مأمورانی به نام های "کریستو فرمونتاک"، "ودهاوس" رئیس شعبۀ امنیتی انگلیس در تهران و "ساموئل فال" از اعضای امنیتی انگلیس حضور داشتند و از طرف آمریکا "جان بروس لاک هارت" نمایندۀ سازمان جاسوسی آمریکا(S.I.S) در واشنگتن "کرمیت روزولت" رئیس ادارۀ امنیت ملی(N.E.I) و "جان اچ لی ویت" رئیس بخش ایران و "جیمز ای دارلینگ" رئیس شعبۀ(N.E.I) در جلسات شرکت می کردند. موضوع مذاکرات انجام کودتا در ایران و براندازی حکومت مردمی بود. پیشنهاد از سوی انگلیس مطرح گردید و نمایندگان آمریکا اظهار داشتند که پس از طرح موضوع با دولت خود پاسخ خواهند داد.
در مارس1953(فروردین 1332) آمریکایی ها به پیشنهاد انگلیس پاسخ مثبت دادند و آمادگی خود را برای همکاری مشترک جهت انجام کودتا در ایران اعلام داشتند. بر اساس اسناد منتشر شده توسط دولت آمریکا در سال 1379، مسئولین وزارت خارجۀ آمریکا و "C.I.A" در مارس 1953 مطابق با فروردین 1332 به بخش امنیت ملی(N.E.I) سازمان"C.I.A" اجازه دادند تا در طرح های براندازی حکومت وقت و ایجاد یک حکومت کاملاً وابسته و نوکر در ایران، اقدام نمایند."C.I.A" و وزارت خارجۀ آمریکا "راجر گویران" رئیس شعبۀ امنیتی و "هندرسون" سفیر آمریکا در تهران را در جریان سیاست و برنامۀ جدید آمریکا و مجوزهای عملیاتی علیه حکومت مردمی در ایران قرار دادند. در چهارم آوریل 1953 مطابق با 16 فروردین 1332 دولت آمریکا بودجه ای کلان برای انجام کودتا در ایران تصویب نمود و مبلغ یک میلیون دلار به صورت علی الحساب در اختیار کمیتۀ طراح کودتا قرار داد تا با توافق و رایزنی با نمایندگان انگلیس، برای ایجاد یک حکومت وابسته در ایران هزینه کنند.
در شانزدهم آوریل 1953 مطابق با 28 فروردین1332 کمیتۀ مشترک آمریکا و انگلیس، عوامل اصلی و داخلی کودتا را مشخص نمود و سرلشکر "زاهدی" را برای انجام مأموریت در نظر گرفت. در اوایل 1953 مطابق با اردیبهشت 1332 وابستۀ نیروی دریائی ایالات متحده در ایران به نام "اریک پولارد" با سرلشکر "زاهدی" و پسرش "اردشیر زاهدی" ارتباط برقرار کرد و آنان را در جریان طرح قرار داد. علاوه بر "زاهدی"، "برادران رشیدی" و تنی چند از وابستگان داخلی آمریکا و انگلیس و اعضای لژهای فراماسونری و روشنفکران وابسته نیز در نظر گرفته شدند. مسئولیت آنان، فعالیت در زمینه های جذب قوای مسلح، نمایندگان مجلس ایران، مطبوعات و نشریات، دستجات آشوبگران خیابانی، رجال سیاسی، روشنفکران و دیگر چهره های مورد نیاز بود.
در خرداد1332 کمیتۀ امنیتی مشترک آمریکا و انگلیس کلیات طرح کودتال 28 مرداد 1332 را تهیه و تکمیل نمود. در این طرح مبانی هفتگانه مفروض گرفته شده بود.
1- حتی الامکان عملیات کودتا باید ظاهری کاملاً قانونی داشته باشد و در افکار عمومی نباید به صورت یک کودتای آشکار و تمام و کمال معرفی گردد.
2- افکار عمومی ایران باید در آستانه کودتا بر اساس جنگ روانی و تبلیغات حجیم علیه آیت الله کاشانی و مصدق تحریک گردد.
3- سرلشکر "زاهدی" با حمایت آمریکا و انگلیس رهبری اجرای کودتا را بر عهده بگیرد و زمینه های لازم را برای سرکوب هرگونه واکنشی پس از انجام موفقیت آمیز کودتا فراهم آورد.
4- شاه باید نسبت به حمایت کامل آمریکا و انگلیس از کودتا، کاملاّ توجیه شود و از کمک های مالی آمریکا به حکومت خود پس از انجام کودتا مطمئن گردد.
5- شاه ایران باید مستقیماً در عملیات اجرایی کودتا درگیر شود و ضمن دادن تعهد، احکام مشخصی را صادر نماید که به واسطۀ آنها "مصدق" را از نخست وزیری عزل و سرلشکر "زاهدی" رابه نخست وزیری منصوب کند.
6- عوامل نفوذی در مطبوعات ایران و بخش های فارسی رادیوهای خارجی، به ویژه رادیو بغداد، نقش ویژه ای در تحریک افکار عمومی مردم ایران بر عهده خواهند داشت.
7- شعبه های امنیتی آمریکا و انگلیس در ایران، طرح براندازی و انجام کودتا را با ایرانیانی که "زاهدی" معرفی می کند، قبلاً مورد بازبینی و وارسی قرار دهند.
پس از توافق بر سر کلیات طرح کودتا در 9 ژوئن 1953 مطابق با 20 خرداد1332، مسئولین دستگاه های امنیتی آمریکا و انگلیس و طراحان کودتا به مدت چهار روز در بیروت جلسات متعددی را برگزار نمودند. دستور کار آنها یک دست سازی عملیات و تعیین جزئیات بود. در این تاریخ طرح کودتای 28 مرداد 1332 تحت نام " T.P-Ajax" (تی . پی- آژاکس) عنوان گردید. سر انجام سند نهایی طرح براندازی و انجام کودتا علیه ملت ایران با جزئیات و مرورهای مکرر، تهیه گردید و توسط رهبران آمریکا و انگلیس امضا شد.
پس از تصویب نهایی طرح توسط رئیس جمهوری آمریکا، نخست وزیر انگلیس، رئیس "C.I.A" و وزرای خارجۀ آمریکا و انگلیس، مقرر گردید که علاوه بر بودجۀ تصویب شده، دستگاه های امنیتی آمریکا و انگلیس در تهران هر هفته 13 هزار دلار برای خرید افراد، نمایندگان مجلس و مطبوعات هزینه کنند.
علاوه بر این از رسانه های غربی خواسته شده بود که زمینه های لازم را فراهم آورند و دائماً مقالاتی برای ایجاد هرج و مرج و تضعیف حکومت مردمی ایران بنویسند و به بزرگ نمایی عوامل کودتا مبادرت نمایند. در 28 ژوئیه مطابق با 7مرداد 1332 وزارت خارجۀ آمریکا بنا به پیشنهاد "C.I.A" بیانیه ای را منتشر کرد و نسبت به اوضاع داخلی ایران و حکومت "مصدق" ابراز نگرانی نمود و اعلام کرد که نمی تواند به دولت "مصدق" کمک کند. در همین زمان سازمان "C.I.A" طی دستورالعمل و گزارشی محرمانه، از روزنامه های آمریکایی خواست که علاوه بر درج مقالات تحریک آمیز به انعکاس مبارزات و درج مقالات توسط عناصر نفوذی و مزدوران خریداری شده در مطبوعات داخلی ایران علیه حکومت "مصدق" و نهضت ملی شدن صنعت نفت بپردازند و روحانیت را زیر آماج حملات قرار دهند. در همین ایام نمایندگان آمریکا و انگلیس تعهدات لازم را از شاه کتباً اخذ کردند و "محمدرضاشاه" با امضای سند نوکری و سرسپردگی خود، حکم عزل "مصدق" و نصب "زاهدی" را به سمت نخست وزیری و قائم مقامی فرمانده نیروهای مسلح، صادر کرد و آمریکایی ها و انگلیسی ها از او خواستند تا سر لشکر "آزموده" را نیز به عنوان رئیس ستاد ارتش معرفی کند. از این به بعد شاه به اروپا و سپس به ایتالیا می رود و عوامل آمریکایی و انگلیسی و مزدوران داخلی آنها با صرف هزینه های کلان به اجرای مفاد طرح "T.P-Ajax" مبادرت می نمایند.
طرح ابتدا با مشکلاتی مواجه می شود و سرانجام کودتا در 28 مرداد 1332 تحقق می یابد و زمینه های حاکمیت آمریکا بر مقدرات مردم فراهم می شود. اسناد منتشر شده توسط آمریکا در سال 1379 نشان می دهند که موفقیت کودتا تا چه میزان برای مقامات آمریکایی حائز اهمیت بوده است و چگونه آنها پس از دریافت خبر پیروزی، به جشن و سرور می پردازند.
کودتای 28 مرداد 1332 نقطۀ شروع تسلط آمریکا بر ایران به شمار می آید. البته در موفقیت کودتا حزب توده نیز نقش به سزایی داشت و عناصر وابسته در مطبوعات نیز هماهنگ با رسانه های غربی، در فریب افکار عمومی و ایجاد اختلاف میان جناح های سیاسی و تبدیل اختلاف های موجود به تخاصمات جدی، ایفای نقش نمودند.
نتیجه گیری
در مبارزۀ سه شاخه ای که میان قدرت های بزرگ در جنگ جهانی دوم بر سر ایران صورت می گرفت، ابتدا اتحاد جماهیر شوروی به دنبال شکست جنبش های جدایی خواهانۀ 1325 ش از صحنه کنار زده شد. بعد بریتانیا بود که در صحنۀ شطرنج سال های 1330-1331 ش و ملی شدن نفت و قطع روابط مات شد و چون دید به تنهایی از پس ایران بر نمی آید، به آمریکا متوسل شد و او را نیز درگیر ماجرا کرد. دو دولت طرح مشترک کودتا را ریختند؛ اما سر انجام، بریتانیا موقعیت برتر خود در ایران را در برابر آمریکا و غول های نفتی، از دست داد. ایران در 1331-1332 ش در تعادل بود و برای قطع وابستگی و کسب استقلال حقیقی، یک فرصت خوب و واقعی در اختیارش بود. اما آمیزۀ سرنوشت ساز مشکلات داخلی در برابر ائتلاف مردمی و مداخلۀ قدرت های بیگانه در ایران، نقشه های "مصدق" را عقیم گذاشت.
/935/701/ر
---------------------------------------------------------------------------------
منابع:
1- بوندارفسکی – لوویچ - گریگوری، مداخلات آمریکا در ایران، تهران ، نشر،بی تا.
2- رضازادۀ ملک،رحیم، تاریخ روابط ایران و ایالات متحده آمریکا، تهران، طهوری، 1350 .
3- نجاتی، غلامرضا، جنبش ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28مرداد 1332، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1368.
4- هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، تاریخ روابط خارجی ایران از پایان جنگ جهانی دوم تا سقوط رژیم پهلوی، تهران،1368.
5- وودهاوس، اسرار کودتای 28مرداد، نظام دربندی، تهران،راهنما،1368.
کارشناس علوم سیاسی؛
علیرضا محمدیان