یادداشت؛
تربیت کارگزاران تراز انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خامنهای (۱)

کارگزاران به عنوان بازوان اجرایی نظام اسلامی، نقشی تعیین کنندهای در پیشبرد اهداف کلان کشور و تحقق آرمان های انقلاب اسلامی ایفا می کنند. لذا ضرورت طراحی سامانه تربیت کارگزاران تراز انقلاب اسلامی در میان میان بیش از پیش احساس می گردد.
به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، تربیت کارگزاران شایسته و متعهد همواره به عنوان یکی از ارکان اساسی تحقق اهداف حکومت اسلامی مطرح بوده است. در نظام جمهوری اسلامی ایران که بر پایه ارزش های دینی و انقلابی استوار گردیده، وجود کارگزارانی که علاوه بر برخورداری از تخصص و کارآمدی لازم، واجد ویژگی های اخلاقی و اعتقادی عمیق باشند، ضرورتی انکارناپذیر محسوب می شود.
این کارگزاران به عنوان بازوان اجرایی نظام اسلامی، نقشی تعیین کنندهای در پیشبرد اهداف کلان کشور و تحقق آرمان های انقلاب اسلامی ایفا می کنند. طراحی و استقرار یک سامانه جامع و کارآمد برای تربیت چنین نیروهایی، نیازمند درک عمیق از مبانی نظری تربیت اسلامی، شناخت دقیق از نیازهای مدیریتی جامعه و بهره گیری از تجربیات موفق داخلی و بین المللی در حوزه مدیریت منابع انسانی است. در این راستا، تلفیق هوشمندانه اصول تربیتی اسلام با روش های نوین مدیریتی می تواند الگویی بدیع و اثرگذار را ارائه نماید.
مبانی نظری تربیت کارگزاران در حکومت اسلامی
مفهوم کارگزاری در نظام اسلامی با آنچه در مدیریت های سکولار مطرح است، تفاوت های بنیادینی دارد. در اندیشه سیاسی اسلام، کارگزار صرفاً یک مدیر یا مجری نیست، بلکه او را باید به عنوان امین و وکیل مردم در اداره امور جامعه دانست. این نگاه ویژه، مسئولیتها و انتظارات خاصی را بر دوش کارگزاران می گذارد. در متون اسلامی، به ویژه در کلام امیرالمؤمنین علی(ع) در نهج البلاغه، معیارهای دقیقی برای کارگزاران تراز اسلامی بیان شده است. ایشان در عهدنامه مالک اشتر به تفصیل به ویژگی های کارگزار شایسته اشاره میکنند و بر مسائلی مانند تقوا، عدالت، مردمگرایی، مشورت پذیری و کاردانی تأکید ویژه ای دارند. این آموزه ها نشان می دهد که از دیدگاه اسلام، کارگزاری موفق است که بتواند میان کارآمدی مدیریتی و التزام عملی به ارزشهای اسلامی توازن برقرار کند.
امیرالمومنین می فرمایند: «ثُمَّ انْظُرْ فى اُمُورِ عُمّالِكَ، فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِباراً، وَ لاتُوَلِّهِمْ مُحاباةً وَ اَثَرَةً، فَاِنَّهُما جِماعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ و الْخِيانَةِ. وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ اَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَياءِ، مِنْ اَهْلِ الْبُيُوتاتِ الصّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ فِى الاِْسْلامِ الْمُتَقَدِّمَةِ، فَاِنَّهُمْ اَكْرَمُ اَخْلاقاً، وَ اَصَحُّ اَعْراضاً، وَ اَقَلُّ فِى الْمَطامِعِ اِشْرافاً، وَ اَبْلَغُ فى عَواقِبِ الاُْمُورِ نَظَراً.»
«سپس درامور کارگزاران حکومتت دقت کن و آنان را پس از آزمایش به کار گیر، از راه هوا وهوس و خودرأیی آنان را به کارگردانی مگمار، زیرا هوا و هوس و خودرأیی جامع همه شعبه های ستم و خیانت است. از عمّال حکومت کسانی را انتخاب کن که اهل تجربه و حیاءاند، و از خانواده های شایسته و در اسلام پیش قدم ترند، چرا که اخلاق آنان کریمانهتر، و خانواده ایشان سالم تر، و مردمی کم طمع تر، و در ارزیابی عواقب امور دقیق ترند.» (1)
در نظام تربیتی اسلام، پرورش کارگزاران شایسته فرایندی تدریجی و همه جانبه است که باید از سنین جوانی آغاز شود. این نظام تربیتی بر سه محور اساسی استوار است: تربیت عقیدتی و اخلاقی، تربیت علمی و تخصصی، و تربیت مهارتی و عملی.
تربیت عقیدتی به معنای تقویت باورهای دینی و ایجاد التزام عملی به ارزش های اسلامی و درک صحیح از ولایت و شجره طیبه آن به عنوان رکن اساسی اندیشه سیاسی اسلام، است. تربیت علمی به توسعه دانش تخصصی در حوزه های مدیریتی و اجرایی مربوط می شود که البته امروزه در نظام اسلامی همچنان شاهد این هستیم که علوم انسانی غربی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب «ذاتا مسموم» هستند، مبنای این بخش قرار میگیرد که نیازمند تلاش مجاهدانه دانشمندان و علماء برای جبران این خلاء هستیم.
رهبر معظم انقلاب ضرورت تربیت عقیدی و فکری کارگزران را اینگونه ترسسیم می کنند: «همترین نقاط ضعفى که در زمینه مسؤولان وجود دارد - که من آن روز هم در میدان امام اشاره مختصرى به آن کردم و الان آن را براى شما جوانان بیشتر باز مىکنم - چند مورد است: ... در حوزه اندیشه، قانونشکنى مىکنند. حوزه اندیشه و فکر هم قوانینى دارد و باید از آن قوانین پیروى کرد. اگر کسى درباره یک مبناى فکرى شبههاى دارد، قانونش این است که آن را در مراکز تخصّصى و محافل علمى مطرح کند. یا باید شبهه را برطرف کرد و از ذهن خود زدود، یا اگر شبهه اشکال واقعى است، آن را به یک نظریّه تبدیل کرد و ذهنهاى اهل علم و اهل نظر را نسبت به آن منقاد نمود. این حضرات از این قانون پیروى نمىکنند. شبههاى به ذهن آنها مىآید، خودشان دچار بىاعتقادى مىشوند و بر اثر هزار گونه ابتلاء و گرفتارى، پایههاى ایمان عمیق قلبىشان را موریانه هوى و هوس و رفاهزدگى و دنیاطلبى مىجود و مىخورد و شبههدار مىشوند؛ آنگاه مىآیند شبهه را در افکار عمومى مطرح مىکنند و اسمش را هم تجدیدنظر مىگذارند! این خیانت به افکار عمومى است. تجدیدنظر یعنى چه؟ یک وقت معناى تجدیدنظر این است که انسان از خطایى، اندیشمندانه و منصفانه برمىگردد. این امر بسیار خوبى است؛ اما تجدیدنظرهاى سیاسى، مصلحتى و ناشى از تغییر موقعیّتها و تطمیع دشمن، تجدیدنظر نیست؛ اینها هُرهُرىمسلکى است.
ما در اسلام اجتهادِ دائم داریم. اجتهاد دائم، یعنى انسانِ صاحبنظر همیشه در صدد تکمیل فکر خود است. در راه تکامل، گاهى انسان خطایى را تصحیح مىکند؛ این درست و خوب است. در طریق فکر اسلامى، صاحبنظران، اندیشمندان و انسانهایى که قدرت اجتهاد و استنباط در مبانى فکرى و نظرى انقلاب را دارند - نه هر کسى که ادّعا دارد، نه کسى که صلاحیتهاى علمى و فکرى لازم را کسب نکرده است - دائم باید فکر کنند و اندیشه را تکمیل نمایند. این امر خوبى است.» (2)
ما در اسلام اجتهادِ دائم داریم. اجتهاد دائم، یعنى انسانِ صاحبنظر همیشه در صدد تکمیل فکر خود است. در راه تکامل، گاهى انسان خطایى را تصحیح مىکند؛ این درست و خوب است. در طریق فکر اسلامى، صاحبنظران، اندیشمندان و انسانهایى که قدرت اجتهاد و استنباط در مبانى فکرى و نظرى انقلاب را دارند - نه هر کسى که ادّعا دارد، نه کسى که صلاحیتهاى علمى و فکرى لازم را کسب نکرده است - دائم باید فکر کنند و اندیشه را تکمیل نمایند. این امر خوبى است.» (2)
تربیت مهارتی نیز به توانمندسازی افراد در زمینه های عملی کارگزاری مانند تصمیم گیری، حل مسئله، مذاکره و مدیریت بحران و مهادت هایی از این دست میپردازد. این سه بعد تربیتی باید به گونه ای هماهنگ و متوازن در برنامه های تربیت کارگزاران گنجانده شوند تا محصول نهایی، فردی جامع الاطراف و کارآمد باشد.
امام خامنه ای در این باره می فرمایند:«هم تقوا و طهارت مسئولان لازم است، هم کارشناسی و کاربلدی مسئولان لازم است؛ تعهّد و تخصّص در کنار هم. ببینید، اینها دوگانههایی است که کسانی در اوّل انقلاب یا پیش از انقلاب سعی میکردند که اینها را در مقابل هم قرار بدهند، امام این دوگانهها را هماهنگ کرد، همساز کرد، در کنار هم قرار داد. اینها خصوصیّات مکتب امام است.» (3)
مفهوم ولایت در طرح کلی اندیشه اسلامی:
اینکه می گوییم خداوند ولی و حاکم است به معنای سلطه تکوینی بر جهان نیست؛ بلکه بدین معنا است که همه قوانین زندگی بشری در عرصه فردی و اجتماعی باید نشات یافته از او باشد. این مساله هم واضح است که چنانچه حاکم خود در میان مردم حاضر نباشد و حکومت را بدست نگیرد، باز هدف از ولایت حاصل نمی شود حتی اگر قوانین را او وضع کرده باشد. پس حاکمیت خداوند چگونه محقق می شود؟ باید یک انسان بر جوامع بشری حاکم باشد.
از منظر دین، رسول است که از سوی خداوند زمام امور جامعه را به دست میگیرد. مساله بعدی ولی بعد از رسول است؛ از منظر قرآن تنها کسانی میتوانند پس از رسول ولایت را عهده دار شوند که از چند شرط اساسی برخوردار باشند:
1) ایمان حقیقی: «والذین آمنوا»
2) اقامه صلاه: «الذین یقیمون الصلاه» این اقامه صلاه اجتماعی است و به معنای حکم فرمایی روح نماز و جهتگیری حقیقی و خدایی بر یک جامعه است و الا تعبیر "یصلون" می شد!
3) دلبستگی به انفاق و مساوات به حد اعلا: «یوتون الزکاه و هم راکعون» این زکات به معنای زکات مصطلح نیست؛ چرا که با توجه به شان نزول آیه زکاتی بر امیرالمومنین واجب نبوده است.
بنابراین خداوند متعال در این آیه شریفه علاوه بر ذکر ملاک ها و فلسفه ولایت، امیرالمومنین علی علیه السلام را نیز به طور ضمنی به جامعه معرفی میکند. بنابراین سلسله ولایت از خداوند متعال شروع میشود به پیامبر و سپس به امام می رسد. بنابراین «اولی الامر» در منطق شیعه کسی است که شروط ولایت در حق او احراز شود و از جانب خداوند صاحب ولایت شده باشد و نه هر کس که زمام امور را بدست گرفته است. این نقطه اساسی نفاوت دیدگاه شیعه با اهل تسنن است.
در مساله کارگزاران نیز افرادی بایستی در سطوح مختلف بکارگیری شوند که از جان به این معنا معتقد و با عمل خود بدین معنا ملتزم باشند و در سایه این اعتقاد و التزام است که اهداف حکومت اسلامی به سرعت تحقق می یابد. رهبر معظم انقلاب در این باره با تاکید بر تفاوت ماهی قبول مسئولیت در جمهوری اسلامی با سایر نظامتات سیاسی جهان می فرمایند :«در دنیا، انقلابها، حکومتها، ادارهها و ریاستها از آنجا عیب پیدا میکند و منحرف میشود که از این جنبه - یعنی جنبهی معنویت، جنبهی رابطهی با خدا، جنبهی ارتباط و اتصال قلب به خدا - غافل ماندند و غافل میمانند. ما هم اگر دقت کنیم، آنجایی که پیش رفتیم، موفق شدیم، خوب عمل کردیم و راضی هستیم، آنجایی است که این جنبه را تأمین کردیم. هرجا هم ضربه خوردیم، بهخاطر ضعف در این جنبهی کار است.» (4)
(1) نهج البلاغه، نامه 53
(2) بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان (۱۳۸۰/۰۸/۱۲)
(3) بیانات در مراسم سیوسومین سالگرد رحلت امام خمینی (1401/03/14)
(4) بیانات در دیدار مسئولان کشوری و لشکری در نخستین روز از سال نو (۱۳۶۹/۰۱/۰۱)
ارسال نظرات