۱۵ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۰
کد خبر: ۷۸۳۰۳۷
یادداشت؛

شاخص‌های حکمرانی ولایی در عصر رهبر معظم انقلاب

شاخص‌های حکمرانی ولایی در عصر رهبر معظم انقلاب
نظام حکمرانی جمهوری اسلامی ایران در دوران رهبری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) الگویی ممتاز و متمایز از مدیریت اسلامی است که بر بنیاد ولایت فقیه، ارزش‌های دینی، مردم‌باوری و اقتدار در سیاست خارجی استوار شده است.

به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، نظام حکمرانی جمهوری اسلامی ایران به‌ویژه در دوران زعامت و رهبری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّ‌ظلّه‌العالی) دارای ویژگی‌ها و شاخصه‌های متمایزی است که آن را از دیگر الگوهای حکمرانی در جهان معاصر ممتاز می‌سازد. این نظام نه‌تنها در بُعد سیاسی و مدیریتی بلکه در ساحات فرهنگی، اجتماعی، امنیتی و تمدنی نیز بر بنیادهای ویژه‌ای استوار است که از درون مکتب اسلام ناب محمدی(ص) و تجربه تاریخی انقلاب اسلامی برخاسته‌اند. در ادامه به مهم‌ترین شاخص‌ها و خصوصیات این نظام حکمرانی اشاره می‌شود:

۱. اتکا به ولایت فقیه به‌مثابه نقطه کانونی مشروعیت و هدایت

در رأس نظام حکمرانی جمهوری اسلامی ایران نهاد بنیادین و راهبردی ولایت فقیه قرار دارد؛ جایگاهی که به‌مثابه ستون فقرات ساختار سیاسی کشور هم در نظریه و هم در عمل نقشی بی‌بدیل ایفا می‌کند. رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) به‌عنوان ولیّ فقیه زمان تنها یک مقام رسمی و حقوقی در رأس حاکمیت نیستند بلکه مرجع هدایتگر و ناظر کلان بر روند تحولات فکری، سیاسی، فرهنگی و تمدنی کشورند.

مشروعیت این رهبری افزون بر استنادات حقوقی مبتنی بر قانون اساسی از منبعی ژرف‌تر و ریشه‌دارتر یعنی عقلانیت دینی، اجتهاد جامع، فقاهت عمیق، تقوای فردی و سلوک انقلابی نشأت می‌گیرد. در مقام عمل نیز رهبر معظم انقلاب توانسته‌اند در پیچیده‌ترین و پرتلاطم‌ترین مقاطع تاریخ معاصر ایران سکان کشتی انقلاب اسلامی را با صلابت، تدبیر و آینده‌نگری به دست گیرند و نظام را از امواج سنگین فتنه‌ها، بحران‌ها، تحریم‌ها و تهدیدهای مستمر عبور دهند.

ایشان با برخورداری از بصیرت راهبردی و نگاه تمدنی به حکمرانی موفق شده‌اند پیوندی عمیق میان سه رکن کلیدی مشروعیت، یعنی «پشتوانه فقهی»، «مقبولیت اجتماعی» و «کارآمدی در عرصه عمل» ایجاد کنند؛ پیوندی که اساس استحکام جمهوری اسلامی در برابر هجمه‌های خارجی و نوسانات داخلی بوده است.

ولایت فقیه در این منظومه صرفاً یک نظریه سیاسی نیست بلکه روح زنده نظام، تجسم حکمت دینی در عرصه مدیریت اجتماعی، و ضامن استمرار حرکت انقلاب در مسیر آرمان‌های توحیدی و عدالت‌خواهانه آن است.

2. حکمرانی مبتنی بر ارزش‌ها و اصول اسلامی

مدل حکمرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) مبتنی بر مجموعه‌ای از اصول و ارزش‌های اصیل اسلامی است که نه‌تنها در ساحت نظر بلکه در عرصه‌ عمل و تصمیم‌سازی نیز تجلّی یافته‌اند. در این الگو مفاهیمی مانند عدالت اجتماعی، کرامت ذاتی انسان، مسئولیت‌پذیری حکمرانان، معنویت‌محوری، مردم‌باوری، ساده‌زیستی و مبارزه بی‌امان با فساد در حکم اصول بنیادین حاکم بر رفتار نظام سیاسی‌اند و صرفاً در حد شعار یا آرمان‌های دور از دسترس باقی نمانده‌اند.

رهبر معظم انقلاب با تأکید مستمر بر تقوای فردی و جمعی، رعایت انصاف در مدیریت و اخلاص در خدمت همواره مسئولان نظام را به خودسازی، تواضع و گره‌گشایی از مشکلات مردم دعوت کرده‌اند. از نگاه ایشان کسی که در جایگاه مسئولیت قرار می‌گیرد امانت‌دار حقوق مردم است و باید با مجاهدت شبانه‌روزی بی‌هیچ چشم‌داشتی در مسیر خدمت‌گزاری گام بردارد.

همچنین پرهیز از اشرافی‌گری، زندگی تجملاتی و وابستگی به دنیا از جمله شاخص‌های مهمی است که رهبر معظم انقلاب به‌عنوان معیار سلامت کارگزاران نظام مطرح کرده‌اند. به همین دلیل سبک زندگی ایشان خود الگویی عینی از همین توصیه‌هاست؛ ساده، بی‌تکلف، مردمی و مملو از روح خدمت.

در این منظومه عدالت تنها یک شعار سیاسی نیست بلکه باید در بودجه در انتصابات در توسعه مناطق محروم در آموزش و پرورش در قضاوت‌ها و حتی در نحوه برخورد با مخالفان بروز یابد. نظام مطلوب از منظر رهبر معظم انقلاب نظامی است که مسئولانش هم با خدا اهل حساب‌اند، هم با مردم.

3. مردم‌باوری و نقش‌آفرینی عمومی

یکی از تفاوت‌های بنیادین نظام حکمرانی جمهوری اسلامی با بسیاری از الگوهای سیاسی رایج در جهان نوع نگاه به «مردم» و جایگاه آنان در ساختار قدرت و فرآیند حکمرانی است. برخلاف برخی نظام‌های لیبرال‌دموکرات که نقش مردم را عمدتاً در سطح رأی‌دادن در بازه‌های زمانی محدود تقلیل می‌دهند، در نگاه رهبر معظم انقلاب مردم نه‌فقط صاحبان اصلی کشور بلکه بازوان اجرایی و شرکای حقیقی در مسیر تحقق اهداف انقلاب به‌شمار می‌روند.

در این چارچوب نقش مردم فراتر از انتخاب نمایندگان و مسئولان است. آنان در تمامی عرصه‌ها از حضور در صحنه‌های سیاسی و فرهنگی گرفته تا مشارکت در فرآیندهای اجتماعی و اقتصادی، نقش‌آفرین و تعیین‌کننده‌اند. این مشارکت همه‌جانبه در طول سال‌های پس از انقلاب به‌وضوح دیده شده است: در دوران دفاع مقدس این مردم بودند که با حضور داوطلبانه خود جبهه‌ها را پر کردند؛ در مقاطع حساس مانند فتنه‌ها و اغتشاشات، مردم با حضور آگاهانه خود از نظام دفاع کردند؛ در عرصه‌ جهاد تبیین، مردم به مثابه افسران جنگ نرم وارد میدان شدند؛ و در سازندگی کشور نیروهای جهادی برخاسته از متن ملت نقش اساسی ایفا کرده‌اند.

رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کرده‌اند که مردم باید محور تصمیم‌سازی، سیاست‌گذاری و پیشبرد اهداف انقلاب باشند و مسئولان موظف‌اند با تواضع و روحیه خدمت‌گزاری، خود را در برابر خواسته‌ها و نیازهای آنان پاسخ‌گو بدانند. این نگاه مردم‌سالاری را از یک فرایند انتخاباتی صرف به یک مشارکت واقعی، مستمر، هوشمندانه و مسئولانه تبدیل کرده است.

۴. دشمن‌شناسی و اقتدار در سیاست خارجی

یکی از وجوه ممتاز و راهبردی در شیوه حکمرانی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) برخورداری از بینش عمیق نسبت به منطق قدرت در نظام بین‌الملل و شناخت دقیق و ریشه‌ای از ماهیت، اهداف و ابزارهای دشمنان انقلاب اسلامی است. معظم‌له با تکیه بر تحلیل دقیق از روندهای جهانی، ساختارهای سلطه و راهبردهای استکباری، همواره تلاش کرده‌اند سیاست خارجی جمهوری اسلامی را بر سه اصل بنیادین «عزت، حکمت و مصلحت» استوار سازند؛ اصولی که به‌مثابه ستون‌های راهبردی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی عمل می‌کنند.

از منظر رهبر معظم انقلاب حفظ عزت ملی و استقلال سیاسی، خط قرمز سیاست خارجی کشور است. ایشان هرگز اجازه نداده‌اند که ایران اسلامی به حاشیه امن و یا میدان چانه‌زنی قدرت‌های سلطه‌گر تبدیل شود. در برابر تهدیدها، تحریم‌ها و فشارهای سیاسی و اقتصادی، راهبرد مقاومت فعال را جایگزین سیاست انفعال و تسلیم کرده‌اند؛ راهبردی که همزمان بر ایستادگی و هوشمندی تأکید دارد.

در این چارچوب دیپلماسی جمهوری اسلامی نه منفعل و مرعوب بلکه عزتمند، ابتکارمحور و متکی بر منافع و آرمان‌های ملی و دینی شکل گرفته است. حضور فعال ایران در معادلات پیچیده منطقه‌ای، حمایت از جبهه مقاومت، تقویت عمق راهبردی در غرب آسیا و ایفای نقش مستقل در مواجهه با بحران‌های جهانی همه نمودهای عینی از حکمت راهبردی و درک ژرف رهبری از معادلات قدرت جهانی است.

در چنین نگاهی سیاست خارجی نه ابزار امتیازدهی بلکه ابزاری برای صیانت از عزت، امنیت، منافع و هویت ملت ایران است؛ و این دقیقاً همان مرزبندی‌ای است که نظام اسلامی را از دیگر بازیگران صحنه بین‌الملل متمایز می‌سازد.

5. پایداری در اصول، انعطاف در روش‌ها

یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های رهبری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) در حکمرانی تلفیق کم‌نظیر «ثبات در اصول» با «انعطاف در روش‌ها» است؛ ویژگی‌ای که به ایشان امکان داده تا در عین وفاداری کامل به آرمان‌های اصیل انقلاب اسلامی نظام را در مسیر پویایی، پیشرفت و پاسخ‌گویی به تحولات گوناگون هدایت کنند.

ایشان با تأکید مکرر بر اصول غیرقابل تغییر همچون اسلام‌محوری، عدالت‌خواهی، استقلال، استکبارستیزی، مردم‌سالاری دینی و کرامت انسانی هیچ‌گاه اجازه نداده‌اند این اصول در اثر فشارها یا تغییر شرایط جهانی دستخوش تزلزل یا عقب‌نشینی شود. اما در عین حال نسبت به روش‌ها، سازوکارها و مدل‌های اجرایی نگاهی کاملاً منعطف، عالمانه و واقع‌بینانه دارند.

از منظر رهبر معظم انقلاب، تحول‌خواهی و نوآوری نه‌تنها با وفاداری به انقلاب در تعارض نیست بلکه بخشی از روح انقلاب اسلامی است. معظم‌له بارها تصریح کرده‌اند که اگر نظام مدیریتی کشور دچار رکود و محافظه‌کاری شود و خود را با تحولات و اقتضائات زمانه به‌روزرسانی نکند دچار ایستایی و عقب‌ماندگی خواهد شد. از این‌رو ایشان همواره از نخبگان، نیروهای جوان، جریان‌های نوگرای انقلابی و اندیشه‌های تازه استقبال کرده‌اند.

رهبر معظم انقلاب با گشودن درهای نظام به روی جریان‌های مؤمن، دلسوز و عدالت‌خواه، زمینه‌ساز حضور و نقش‌آفرینی نیروهای تازه‌نفس در عرصه‌های مختلف شده‌اند. چنین رویکردی حکمرانی ایشان را نه‌تنها حافظ گفتمان اصیل انقلاب بلکه محرک تحولات و پیشران نوگرایی در بستر ارزش‌ها ساخته است.

6. تقویت عقلانیت دینی در حکمرانی

حکمرانی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) از اساس بر پایه «تعقل»، «تدبر» و «اجتهاد پویا» بنا شده است؛ ویژگی‌هایی که آن را از بسیاری از سبک‌های حکمرانی مرسوم در جهان که بر واکنش‌های سطحی، تصمیم‌گیری‌های لحظه‌ای یا رویکردهای تبلیغاتی و احساس‌محور استوارند متمایز می‌سازد.

رهبر معظم انقلاب در طول سالیان زعامت خود، همواره بر لزوم «تفکر راهبردی» و دوراندیشی در تصمیم‌سازی‌ها تأکید داشته‌اند. ایشان به‌جای آن‌که در مواجهه با رویدادهای پیچیده و چالش‌برانگیز به تصمیم‌های شتاب‌زده یا واکنش‌های احساسی متوسل شوند از مسیر عقلانیت، مشورت با خبرگان، بررسی کارشناسی و تحلیل عمیق بهره می‌گیرند. این ویژگی ریشه در نگاه اجتهادی و دینی ایشان دارد؛ نگاهی که بر فهم ژرف از واقعیت‌ها، مصالح عمومی و شناخت دقیق از زمانه استوار است.

بر همین اساس بسیاری از سیاست‌ها و مواضع کلان نظام اسلامی در عرصه‌های داخلی و خارجی نه بر پایه هیجان‌های موقت، بلکه بر اساس منطق، داده‌های علمی و تحلیل آینده‌نگر شکل می‌گیرد. نمونه بارز آن مدیریت بحران‌های چندلایه و هم‌زمان در دهه‌های گذشته است؛ از فتنه‌های سیاسی گرفته تا تحریم‌های اقتصادی و تهدیدهای امنیتی.

رهبر معظم انقلاب با این رویکرد عقلانی توانسته‌اند کشور را از خطرات تصمیم‌گیری‌های زودهنگام و کم‌عمق مصون بدارند و در عین حال مسیر حرکت نظام را به‌سوی پایداری، پیشرفت و ثبات همه‌جانبه هدایت کنند. چنین حکمرانی‌ای نمونه‌ای از پیوند موفق میان دین، عقل، و مدیریت معاصر است.

7. هدایت تحول‌خواهانه و تمدن‌ساز

بی‌تردید یکی از چشم‌اندازهای راهبردی و بلندمدت در منظومه فکری و حکمرانی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) حرکت به‌سوی تحقق «تمدن نوین اسلامی» است؛ افقی بلند و آینده‌ساز که از نگاه ایشان نه یک رؤیای آرمان‌گرایانه بلکه یک مسیر واقعی، عقلانی و گام‌به‌گام برای انقلاب اسلامی به شمار می‌رود.

در این نگاه تمدنی نظام جمهوری اسلامی صرفاً یک ساختار سیاسی یا دولتی محدود به مرزهای جغرافیایی نیست بلکه بستری برای شکل‌گیری جامعه‌ای پیشرفته، عادلانه، معنوی، اخلاق‌مدار و دانش‌محور است. جامعه‌ای که در آن رشد مادی و معنوی توأمان پیگیری می‌شود، عدالت اجتماعی جای تبعیض و فساد را می‌گیرد و علم و معنویت به‌عنوان دو بال پیشرفت، هم‌زمان تقویت می‌شوند.

رهبر معظم انقلاب برای تحقق این هدف والا گفتمان‌هایی مهم و تحول‌آفرین را مطرح کرده‌اند؛ از جمله «پیشرفت اسلامی»، «الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت»، «گام دوم انقلاب»، و «جهاد تبیین». این گفتمان‌ها نه‌فقط شعاری نیستند بلکه نقشه راهی برای حرکت نسل جوان، نخبگان، مسئولان و آحاد جامعه در مسیر تمدن‌سازی به شمار می‌روند.

با راه‌اندازی موتور تحول نرم‌افزاری در کشور ایشان بر اهمیت تحول در ذهن، فکر، فرهنگ و باور تأکید دارند. در این راستا تأسیس نهادهای فکری، تولید ادبیات پیشرفت، تربیت نیروی انسانی مؤمن، متعهد و متخصص و ترویج روحیه خودباوری، همگی از گام‌های عملیاتی برای زمینه‌سازی تحقق این تمدن الهی و تاریخی به شمار می‌روند.

8. پایداری در مقابل فتنه‌ها و بحران‌ها

تجربه مدیریت پیچیده و دقیق حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) در مواجهه با چالش‌ها و بحران‌های متعدد از سال ۱۳۷۸ تا به امروز، نمادی بارز از عمق حکمت، صبر، استقامت و شجاعت ایشان در عرصه حکمرانی است. از فتنه‌های سیاسی و اجتماعی متعدد که کشور را به آزمونی سخت کشاندند گرفته تا تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی که به‌ظاهر می‌توانست زیرساخت‌های حیاتی کشور را تهدید کند از تهدیدهای نظامی خارجی گرفته تا حملات پیچیده در حوزه جنگ شناختی و جنگ نرم، رهبر معظم انقلاب همواره با درایت، هوشمندی و اقتدار توانسته‌اند این بحران‌ها را مدیریت کنند و کشور را از آسیب‌های جدی مصون بدارند.

ویژگی بارز این حکمرانی در مقابله با بحران‌ها، تلفیق قدرت و رأفت است. ایشان ضمن برخورد قاطع با عناصر مخرب و دشمنان داخلی و خارجی همیشه از حفظ وحدت ملی، رعایت مصالح عمومی و رعایت حقوق مردم به عنوان اولویت‌های اصلی یاد کرده‌اند. این رویکرد باعث شده است که نظام جمهوری اسلامی نه‌تنها از لحاظ امنیتی مستحکم باقی بماند بلکه اعتماد و مشارکت مردمی نیز در فرآیند مقابله با بحران‌ها حفظ شود.

رهبر معظم انقلاب همواره بر بهره‌گیری از ظرفیت‌های درونی کشور از جمله نیروی جوان، نخبگان و روحیه انقلابی مردم تأکید داشته‌اند. این تأکید بر مشارکت مردمی در صیانت از امنیت ملی و مقابله با تهدیدات یکی از رموز موفقیت جمهوری اسلامی در عبور از پیچیده‌ترین و دشوارترین دوران‌های پس از انقلاب است. چنین حکمرانیِ مقتدرانه همراه با حکمت و صبر، الگویی بی‌نظیر در عرصه سیاست و رهبری معاصر به شمار می‌رود.

جمع‌بندی

نظام حکمرانی جمهوری اسلامی ایران در دوران زعامت و هدایت حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) تبلور واقعی و عملی اصول والای حکمت اسلامی، عدالت علوی، عقلانیت سیاسی و مردم‌سالاری دینی است. این نظام فراتر از یک ساختار سیاسی صرف به یک الگوی الهام‌بخش و الگوگیری برای ملت‌های آزاده و بیدار جهان تبدیل شده است که در برابر نظام‌های ظالمانه و سلطه‌گر ایستادگی کرده و مسیر استقلال، عزت و عدالت را به روشنی ترسیم می‌کند.

از جمله شاخصه‌های برجسته این نظام تأکید عمیق بر حکمت به معنای شناخت دقیق شرایط، مصلحت‌اندیشی و تدبیر در مدیریت امور کشور است که سبب شده تصمیمات و سیاست‌گذاری‌ها همواره با دقت، آینده‌نگری و تعادل همراه باشد. عدالت علوی نیز به عنوان پایه‌ای محکم در این نظام محور توجه ویژه است؛ بدین معنا که تحقق عدالت اجتماعی، رفع تبعیض، توجه به محرومان و تأمین حقوق همه اقشار جامعه نه فقط شعار بلکه یک مطالبه عملی و جاری است.

از سوی دیگر عقلانیت سیاسی نظام به گونه‌ای است که تعامل با جهان پیرامون را بر اساس منطق، منافع ملی و اصول اعتقادی سامان می‌دهد و از هرگونه افراط یا تفریطی پرهیز می‌کند. مهم‌تر از همه مردم‌سالاری دینی که در قالب ولایت فقیه، مشارکت فعال مردم در امور سیاسی و اجتماعی و حفظ کرامت انسانی تبلور یافته اصل اساسی این نظام است که آن را از بسیاری نظام‌های سیاسی متعارف متمایز می‌سازد.

برای نخبگان، اندیشمندان و مسئولان کشور، شناخت عمیق این شاخص‌ها و تلاش مخلصانه در راستای تحقق کامل آن‌ها، نه فقط شرط وفاداری به آرمان‌های انقلاب اسلامی است بلکه زمینه‌ساز تحقق چشم‌انداز بلند امام خمینی(ره) و شهدای گران‌قدر خواهد بود؛ چشم‌اندازی که شامل پیشرفت، استقلال، عدالت و اقتدار پایدار برای جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران است.

ارسال نظرات