تلویزیون یا شبکه نمایش خانگی کدام مخاطب بیشتری دارد؟
در حالی که سالهاست بحث رقابت میان تلویزیون و شبکه نمایش خانگی مطرح است، آمارهای جدید نشان میدهد که مخاطب ایرانی به جای انتخاب یک طرف، به دنبال محتوای باکیفیت است.
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، «تلویزیون دیگر مخاطبی ندارد که محتوایی برایش تولید کند.» و «شبکه نمایش خانگی در بهترین تولیدات بهاندازه تبلیغات تلویزیون هم مخاطب ندارد.» دو طرف یک دعوا را و تقابل را نشان میدهد، اما آمار نشان میدهد که مخاطبان ایرانی همچون تماشاگران یک مسابقه فوتبال به جای انتخاب یکی از دو تیم، تنها به دنبال لذت بردن از بازی خوب هستند.پس از حواشی مربوط به سریال «تاسیان» و توقیف آن توسط قوه قضائیه، دوباره این پرسش که چرا ما ملزم به فعالیت تحت نظارت جایی هستیم که در واقع رقیب ما محسوب میشود؟ از سوی پلتفرمهای نمایش خانگی مطرح شد.
در سالهای اخیر، نظرسنجیهای متعدد و اظهارات برخی از فعالان حوزه تولید محتوا، این تصور را تقویت کرده بود که بخش قابلتوجهی از مخاطبان، تلویزیون را به نفع پلتفرمهای نمایش خانگی ترک کردهاند، اما آمار حرف دیگری دارد.
براساس آخرین موج نظرسنجی مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) متا، ۵.۵ میلیون نفر به طور مشترک، پربینندهترین برنامههای کمدی شبکه نمایش خانگی و تلویزیون یعنی «جوکر» و «هزارویک» را تماشا میکنند.همچنین سریالهای تلویزیونی ۲۳ و زخم کاری شبکه نمایش خانگی بهعنوان پربینندهترین سریال ۱۵ درصد مخاطب داشتند.همچنین حدود ۴ میلیون نفر، مخاطب مشترک پرمخاطبترین سریالهای هر دو پلتفرم یعنی زخم کاری و دودکش هستند. برخلاف باور رایج، ۳۶.۸ درصد از جامعه مخاطب سریال دودکش از تلویزیون هستند، در حالی که تنها ۱۵.۵ درصد سریال زخم کاری را در شبکه نمایش خانگی دنبال میکردند. در حوزه برنامههای کمدی، میزان تماشای جوکر و هزارویک تقریباً یکسان و حدود ۲۶ درصد است.این دو برنامه حدود ۸ درصد هم مخاطب مشترک دارند.از منظر دیگر، ۴۰.۵ درصد از مخاطبان زخم کاری سریال دودکش را نیز تماشا میکنند و ۳۴ درصد از بینندگان جوکر برنامه هزار و یک را هم میبینند.
نظریه محتوا پادشاه است (Content is King)که نخستین بار توسط بیل گیتس در سال ۱۹۹۶ مطرح شد، بر این نکته تأکید دارد که محتوای باکیفیت فارغ از بستر انتشار، اصلیترین عامل جذب مخاطب است. این نظریه بیان میکند که اگر محتوا ارزشمند، جذاب و مفید باشد، مخاطب آن را پیدا خواهد کرد، چه در تلویزیون، چه در شبکههای اجتماعی، چه در رسانههای سنتی و چه در پلتفرمهای دیجیتال.
احمد محمدی، پژوهشگر حوزه رسانه معتقد است که «مهاجرت مخاطبان از تلویزیون به شبکه نمایش خانگی یک واقعیت انکارناپذیر است. مردم خسته از چارچوبهای تلویزیون چه در محتوا و چه حتی در زمان پخش هستند و به سمت محتوای پلتفرمها روی آوردهاند.»اما سارا رضایی، استاد ارتباطات و تحلیلگر رفتار مخاطب، با رد این دیدگاه میگوید که «دادههای آماری چیز دیگری میگویند. مخاطبان ایرانی نه به دنبال محتوای زرد هستند و نه اسیر تعصب به یک رسانه خاص. آنچه برای مخاطب اهمیت دارد، کیفیت محتواست، فارغ از اینکه توسط چه پلتفرمی ارائه میشود.»
نظریه اکوسیستم رسانهای (Media Ecosystem Theory) رسانهها را مانند یک اکوسیستم در نظر میگیرد که در آن همکاری میان رسانهها میتواند بقای هر یک را تضمین کند. اگر تلویزیون و VOD بهجای رقابت، استراتژیهای مشترک در تولید و توزیع محتوا داشته باشند، جریان فرهنگی قدرتمندتری شکل خواهد گرفت.
ارسال نظرات