۱۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۰
کد خبر: ۷۵۴۶۰۸
روایتی دیگر از کودتای قطب‌­زاده

چرا حزب توده با دستگیری قطب زاده خوشحال شد؟

چرا حزب توده با دستگیری قطب زاده خوشحال شد؟
در 17 فروردین 1361 صادق قطب‌­زاده، عضو شورای انقلاب، سرپرست رادیو و تلویزیون (بهمن 1357-آذر 1358) و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی (آذر 1358-شهریور 1359) به اتهام طرح کودتا بازداشت و در 24 شهریور ماه اعدام شد. در سال­روز بازداشت او نقش حزب توده در کودتای یاد شده را بررسی کرده‌­ایم.

در 17 فروردین 1361 صادق قط‌ب‌­زاده، عضو شورای انقلاب، سرپرست رادیو و تلویزیون (بهمن 1357-آذر 1358) و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی (آذر 1358-شهریور 1359) به اتهام طرح کودتا بازداشت و در 24 شهریور ماه اعدام شد. در سال­روز بازداشت او نقش حزب توده در کودتای یاد شده را بررسی کرده‌­ایم.

 

کودتای قطب­‌زاده

در 16 آبان 1359 صادق قطب‌­زاده، عضو شورای انقلاب، سرپرست رادیو و تلویزیون (بهمن 1357-آذر 1358) و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی (آذر 1358-شهریور 1359)، پس از شرکت در یک مناظره تلویزیونی در شبکۀ دوم که طی آن نگرانی خود را از «حاکمیت فاشیسم» ابراز کرده بود، به دستور اسدالله لاجوردی، دادستان دادگاه انقلاب مرکز، بازداشت شد.

گرچه قطب‌­زاده پس از چند روز آزاد شد[1]، بنابر تصریح حجت‌­الاسلام محمد محمدی ری­‌شهری، رییس دادگاه انقلاب ارتش، از آن پس «اخباری مستند و گاه غیرمستند که حکایت از فعالیت ایشان علیه جمهوری اسلامی ایران می­نمود، به دست می­رسید»[2]. از جمله پس از دستگیری اعضای گروه پارس (پاسداران رژیم سلطنت)، عسگر مهاجر، یکی از اعضای این گروه در بازجویی­ 27 خرداد 1360 به ارتباط با قطب‌­زاده اقرار کرد.

پس از دستگیری اعضای گروه سلطنت‌­طلب رضازاده، یکی از اعضای این گروه به نام سرهنگ صیرفی در بازجویی 5 مهر 1360 به نقل از «یکی از همکاران قطب­‌زاده» گفت: «قطب­زاده به همراه تعدادی نظامی می­خواهند حکومتی تشکیل بدهند که او نخست وزیر باشد»[3]. ری­ شهری بی­ آنکه به هویت این نظامیان اشاره کند نوشت: «تا اینکه تعدادی از عناصر نظامی و غیرنظامی که قطب‌­زاده می­ خواست با آنها همکاری کند (و در این رابطه مبالغ زیادی پول جهت همکاری به آنها داده بود)، مسئولین را در جریان فعالیت گستردۀ وی در رابطه با براندازی جمهوری اسلامی ایران قرار دادند»[4]. او همچنین از «نوارهایی که از جلسات آقای قطب­‌زاده در دست هست»[5] سخن گفت اما به نحوۀ ضبط این نوارها نیز نپرداخت.

پس از دستگیری قطب‌­زاده در 17 فروردین 1361، حجت‌­الاسلام سید حسین موسوی تبریزی، دادستان کل انقلاب در مصاحبه با روزنامۀ اطلاعات، هویت نظامیان همکار قطب­ زاده را «یکی دو نفر از ارتشیان اخراجی، یک نفر از ارتشیان اخراجی، یک نفر نیز ارتشی شاغل» ذکر کرد[6]. حجت­الاسلام ناطق نوری، وزیر کشور، نیز در تبریز از نقش «بعضی عوامل نفوذی و باقیمانده‌­های رژیم گذشته در ارتش» در این کودتا سخن گفت[7]. این قطب­ زاده بود که در جریان دفاعیاتش از این دو افسر به نام­های کامبیزی و حبیب‌­زاده یاد کرد[8].

اما هویت واقعی این نظامی­ها چه بود؟

سالها بعد در دهه 1370 نورالدین کیانوری، دبیر اول کمیتۀ مرکزی حزب توده در ایران (1357-1362)، در مقاله‌­ای ضمن اشاره به اقدامات خصمانه قطب‌­زاده بر ضد منافع شوروی در زمان تصدی وزارت امور خارجه تصریح کرد که «کشف و جلوگیری از اجرای این توطئه [کودتای قطب‌­زاده] مانند کودتای نوژه، طبس و ... منحصرا بوسیلۀ حزب تودۀ ایران عملی گردید». او دربارۀ جزییات این اقدام چنین آورد: ماجرا زمانی آغاز شد که «یکی از اعضای حزب ما توانسته بود در دفتر قطب­‌زاده رفت و آمد کند. او به ما گزارش داد که قطب‌­زاده به یاران خود وعده می­دهد بزودی در کشور اوضاع عوض خواهد شد». اما از آنجا که این عضو حزب در مقام و موقعیتی نبود که بتواند از قطب­‌زاده اطلاعات دقیق­تری دربارۀ نقشه­‌هایش بدست آورد»، حزب تصمیم می­گیرد که سرهنگ کبیری را که در زمان حکومت پهلوی، معاون فرمانده کل هوانیروز بود و به همین خاطر «در میان ضد انقلابیون از اعتبار ویژه‌­ای برخوردار بود به قطب­‌زاده نزدیک کند». به علاوه سرهنگ كبیری که «پس از آغاز فعالیت حزب، پس از پیروزی انقلاب از اولین افسرانی بود، كه با حزب ارتباط گرفت و توانست نقشه‌های كودتائی چندین گروه را خنثی كند»، از جمله گروه سلطنت‌­طلب نیما، با حجت‌الاسلام ری­ شهری كه در آن زمان دادستان نظامی ارتش بود، در ارتباط بود.

به هر رو «حزب به سرهنگ كبیری ماموریت داد تا مستقیما با "ری شهری" كه در آن زمان دادستان نظامی بود رابطه بگیرد و كارهای خود را با او هماهنگ كند. مقامات سپاه هم كه احتمالا قطب‌­زاده را زیر نظر داشتند كاملا وارد جریان بودند». قطب­‌زاده نقشۀ خود را با کبیری در میان گذاشت، بدین شرح که: «من در نظر دارم با تدارك دقیق و با كمك دوستانم قدرت را در دست بگیرم و نقشه‌ كارم چنین است: من در شمال خانه محل سكونت "امام" در جماران، در جائی كه كاملا مشرف به خانه امام است و از آنجا حتی امام در موقع گردش روزانه قابل دیدن است، خانه‌ای را اجاره كرده‌ام و به كمك دوستان چند خمپاره انداز و مقدار كافی مهمات به آنجا خواهم برد و در ساعت مقرر خانه امام را با خاك یكسان خواهیم كرد و در همان زمان خانه‌های سایر مسئولین درجه اول را با ساكنینش داغان خواهیم كرد. بلافاصله  خودم به دستگاه رادیو تلویزیون می­‌روم و اعلام می­‌كنم كه حزب توده در صدد كودتا برآمده و امام و دیگر مسئولان را كشته و مردم را دعوت می­‌كنم كه در همه جا دست بكار شوند و توده‌ای‌ها را قتل‌عام كنند.همزمان با این اقدامات اولیه، همه سران حزب توده بازداشت و اعدام شده‌اند و به این ترتیب من ناجی جمهوری اسلام شده‌ام».

چرا حزب توده با دستگیری قطب زاده خوشحال شد؟

قطب‌­زاده از سرهنگ كبیری خواست كه «دیگر دوستانش را بدون آنكه تمام نقشه را به آن­ها بگوید آماده سازد». در ادامه قطب­­ زاده به کبیری گفت كه «او به افسران ارشدی نیاز دارد كه در درون ارتش نفوذ و اعتبار زیادی داشته باشند و بتوانند در لحظه معین، واحدهای معینی را برای خنثی كردن عمل احتمالی مخالف از سوی واحدهای دیگر ارتش و سپاه وارد عمل كنند. سرهنگ كبیری به ما اطلاع داد، كه در نظر دارد سرهنگ عطاریان را كه مشاور نظامی رئیس جمهور بود و در میان افسران نیروی زمینی نفوذ و اعتبار زیادی داشت برای همكاری دعوت كند. در این وقت، او نمی‌دانست كه عطاریان هم عضو حزب است. ما موافقت كردیم و سرهنگ كبیری هم این پیشنهاد خود را با ری شهری در میان گذاشت و او هم موافقت كرد». در این زمان بود که به خواست حزب، سرهنگ عطاریان و سرهنگ كبیری از عضویت یکدیگر در حزب توده آگاه شدند.

به نوشتۀ کیانوری «در جریان این تداركات، "ری شهری" مرتباً روند هر روزه كار دارودسته قطب­ زاده را از طریق رفسنجانی و خامنه‌ای به "امام" اطلاع می ‌داد. همین كه قطب­ زاده خمپاره اندازها و مهمات را به خانه مشرف به خانه ‌امام برد، رفسنجانی از سوی دیگر مقامات گفت كه دیگر خطر بلافاصله قرار گرفته و نباید صبر كرد و دستور بازداشت قطب­‌زاده داده شد».

او همچنین این واقعیت را افشا کرد که پیش از آن نیز اقداماتی برای به دام اداختن قطب‌­زاده انجام داده بودند، بدین ترتیب که «ما، قبلا چند بار در دیدار با رفسنجانی درباره وابستگی قطب­ زاده به امریكا صحبت كرده بودیم» اما هاشمی رفسنجانی نپذیرفته بود. در حالی که «همان زمان مقامات شوروی به ما اطلاع داده و از ما خواسته بودند این خبر را به رهبری انقلاب برسانیم که: «آقا شاهی، وزیر خارجه پاكستان در یك جلسه فوق‌العاده سری، از توجه خاص رئیس جمهور امریكا و سازمان "سیا" نسبت به "قطب‌زاده" صحبت كرده­‌است»[9].

در سال 1395 محمد مهدی پرتوی، رییس شبکۀ مخفی حزب توده ایران (1358-1362)، ضمن گفتگویی جزییات بیشتری را درباره نقش سرهنگ بیژن کبیری و نیز نقش سرهنگ هوشنگ عطاریان در میان گذاشت. به گفتۀ او: «از اعضای شبکۀ مخفی نظامی حزب خواسته شده بود هرگونه تحرک هسته‌­های ضد انقلاب و به اصطلاح برانداز را در یگان خود رصد کرده و گزارش دهند. اما از آنجا که این گزارش­ها را نمی­ توانستیم از کانال کیانوری به جمهوری اسلامی اطلاع دهیم، زیرا معلوم می­شد که در ارتش نفوذی داریم، از اعضای شبکۀ مخفی خواسته شد به عنوان یک افسر هوادار انقلاب با مقامات مربوطه تماس بگیرند و ایشان را در جریان توطئه قرار دهند».

او دربارۀ سرهنگ کبیری که در این شبکه فعال بود، تصریح کرد «از کبیری خواستم با آقای ری­ شهری که رییس دادگاه نظامی ارتش بود تماس بگیرد و اطلاعات خود را در اختیار ایشان بگذارد». بر این اساس کبیری از زمان کودتای نوژه تا زمان دستگیری در سال 62 به همکاری با حجت‌­الاسلام ری­ شهری برای خنثی کردن کودتاهای قریب­ الوقوع در ارتش پرداخت. بدین ترتیب که «کبیری در این شبکه­‌ها نفوذ می­کرد و بعد از اعتمادسازی اطلاعات ایشان را به گروه ضربت می­داد و بعد از بازداشت آن افراد به ظاهر کبیری تحت تعقیب و فراری می­شد». کبیری با چنین شیوه‌­ای توانست نقش موثری در کشف و خنثی­‌سازی موارد متعددی توطئه در ارتش طی سال 1359 ایفا کند. چنین نقشی باعث شد کبیری احساس خطر کند. از همین رو نخست «باهماهنگی» حجت‌­الاسلام ری­شهری، با حکم محرمانه از ستاد ارتش به دادگاه نظامی ارتش منتقل شد. سپس برای عادی جلوه دادن فراری بودن او نزد شبکه‌­های کودتاچی، یک مجتمع گاوداری در جنوب تهران در نظر گرفته شد تا با هویت جعلی به ظاهر در آن مخفی شود. در اینجا بود که کبیری با جریانی فعال در عبور دادن غیرقانونی افراد از مرزهای غربی کشور آشنا شد. افراد این جریان او را به قطب‌­زاده معرفی کردند. بدین ترتیب کبیری راهی دیدار با قطب­‌زاده شد.

چرا حزب توده با دستگیری قطب زاده خوشحال شد؟

از آنجایی که قطب‌­زاده در دیدار نخست به کبیری اعتماد نداشت و تنها به ذکر این نکته بسنده کرده بود که «ما نیز نقشه­‌هایی داریم»، پرتوی از او خواست که در دیدار بعدی، خود را عضو ارشد یک سازمان مخفی درون ارتش معرفی کند. پس از آنکه قطب‌­زاده برای دیدن رییس چنین سازمانی ابراز علاقه کرد، سرهنگ عطاریان به توصیه پرتوی به عنوان رییس فرضی آن تشکیلات به قطب­‌زاده معرفی شد. به تصریح پرتوی «کبیری گزارش این دیدارها را هم به من و هم به آقای ری­ شهری می­ داد». گرچه عطاریان هم به توصیه پرتوی با ری­ شهری ارتباطاتی داشت و مانند کبیری مورد اعتماد او بود، هیچ­کدام از ارتباط دیگری با شبکۀ مخفی حزب آگاه نبودند[10]. کبیری به توصیه پرتوی، عطاریان را به منظور دیدار با قطب­‌زاده به عنوان رییس فرضی سازمان نظامی مخفی به ری­شهری نیز معرفی کرد.

هنگامی که کبیری و عطاریان به دیدار قطب­‌زاده رفتند، موقعیت بالای عطاریان در ستاد ارتش، زمینه­‌ساز اعتماد قطب‌­زاده به آنان شد. قطب­‌زاده نقشه خود را با کبیری و عطاریان در میان گذاشت. آنان هم این اطلاعات را در اختیارحجت الاسلام ری­ شهری قرار دادند. ری­ شهری این اطلاعات را به امام خمینی منتقل کرد اما او از ری ­شهری خواست که برای چنین اطلاعاتی سند متقن بیاورد. از همین رو تیم ضربت ری­ شهری کیف دستی حامل ضبط صوت در اختیار کبیری و عطاریان قرار دادند تا در دیدار دوباره حرفهای قطب‌­زاده را ضبط کنند. مشکل دستگاه سبب شد آنان در دیدار نخست موفق به ضبط صدای قطب‌­زاده نشوند اما به هر رو در دیدار دوم صدای او را ضبط کرده و به ری­ شهری تحویل دادند. بدین ترتیب قطب‌­زاده بازداشت شد.

با این حال به گفتۀ پرتوی، نقش کبیری به اینجا ختم نشد. از آنجا که قطب­‌زاده در بازجویی اقرار نمی­ کرد، کبیری را در هیئت زندانی با او روبرو کرده، مجبور به اعترافش کردند. حتی ماموران دادستانی ارتش برای عادی جلوه دادن موضوع چند سیلی محکم به گوش کبیری نواختند.

به تصریح پرتوی «وقتی گزارش ماجرا را به کیانوری دادم در پوست خود نمی­ گنجید. گفت بهتر است گزارشی از موضوع تهیه کنی و به رفقای شوروی بدهی. من گزارشی تهیه کردم و به سعید آذرنگ که در اتباط با حسین افسر ک.گ.ب بود دادم.»[11]

بنابر این روایت­ها، سرهنگ بیژن کبیری با نام مستعار کامبیزی و سرهنگ هوشنگ عطاریان با نام سازمانی حبیب[12] و با نام مستعار حبیب‌­زاده به قطب‌­زاده نزدیک شدند. کیانوری مدعی است قطب‌­زاده طراح کودتا بود، اما از سخن پرتوی می­ توان دریافت نخست این سرهنگ کبیری بود که در گفتگوی با قطب­‌زاده سخن از کودتا یا فعالیت نظامی بر ضد حکومت به میان آورد. قطب­‌زاده تصریح کرد که این دو افسر نقشۀ کودتا را چیدند[13]. به هر رو آنان با ارائه نقشۀ کودتا یا با نشان­ دادن همراهی و توانایی تامین تجهیزات برای دریافت جزییات نقشه، او را در دام کودتای صوری انداختند که احتمالا قطب‌­زاده هم بدان فکر می­ کرد. حجت الاسلام ری­ شهری در جریان این اقدامات بود بی­ آنکه از وابستگی سازمانی آنان مطلع باشد.

 

منابع:

[1] علی بابایی، داوود، بیست و پنج سال در ایران چه گذشت؟، تهران: امید فردا، 1386، ج7، ص39، 42.

[2] محمدی ری­شهری، محمد، خاطره­ها، جلد اول، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ5، پاییز 1399، ص403.

[3] همانجا.

[4] همانجا.

[5] همان، ص404.

[6] علی بابایی، ج7، ص20.

[7] همان، ص53.

[8] محمدی ریشهری، جلد اول، صص223، 224.

[9] کیانوری، نورالدین، «توده‌ای‌ها برای انقلاب 57 از هیچ جانفشانی دریغ نكردند! (9 اردیبهشت 1378)»، در:

https://www.rahetudeh.com/rahetude/kianoori/HTML/kiya-bakhse-3.html

[10] علی ملیحی، «آرمان­شهر کیانوری کابوس ­شهر بود، گفتگو با مهدی پرتوی از تاسیس گروه نوید و عضویت در حزب توده تا رهبری سازمان مخفی، ارتباط با ک.گ.ب. ماجرای بازداشت در سال 1362 و اعتراف سران حزب»، اندیشه پویا، ش38، مهر و آبان 1395، ص87.

[11] همان، ص88.

[12] محمدی ری­ شهری، محمد، خاطره­‌ها (جلد دوم) «نفوذی­های حزب توده در نیروهای مسلح»، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ4، 1399، صص129، 131.

[13] محمدی ری­ شهری، جلد اول، ص224.

ارسال نظرات