۰۹ آذر ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۴
کد خبر: ۷۴۶۸۸۷

محمدرضا پهلوی، چگونه بی‌خبری‌اش از کنفرانس تهران را نشان افتخار خود نامید؟

محمدرضا پهلوی، چگونه بی‌خبری‌اش از کنفرانس تهران را نشان افتخار خود نامید؟
روز ششم آذر ماه ۱۳۲۲، وقتی مطبوعات ایران خبر کنفرانس سران آمریکا، انگلیس و چین در قاهره را مخابره می‌کردند، هیچ کس در تهران خبر نداشت که روزولت، چرچیل و استالین در همین تهران و بیخ گوششان در زرگنده، در حال برگزاری کنفرانسی دیگر هستند.

روز ششم آذر ماه 1322، وقتی مطبوعات ایران خبر کنفرانس سران آمریکا، انگلیس و چین در قاهره را مخابره می کردند، هیچ کس در تهران خبر نداشت که روزولت، چرچیل و استالین در همین تهران و بیخ گوششان در زرگنده، در حال برگزاری کنفرانسی دیگر هستند. تنها چهار روز بعد بود، زمانی که همه این سردمداران متفق از تهران خارج شده بودند، که روزنامه های کشور خبر بی‌خبری‌شان از «کنفرانس تهران» را پرطمطراق تیتر یک کردند و آن را همچون دستاوردی برای شاه جوان، در بوق و کرنا نمودند.

نه فقط مطبوعات، که شاه ۲۴ساله و دولت وقت ایران هم از ماجرای برگزاری کنفرانس اطلاع چندانی نداشتند. این را می‌شود از صحبت‌های علی سهیلی، نخست‌وزیر وقت ایران که سه‌روز پس از اتمام کنفرانس متفقین در تهران، برای اولین‌بار در جلسه با مدیران کشور و مطبوعات به صورت رسمی از برگزاری این کنفرانس می‌گفت، فهمید. سهیلی ۱۲ آذر در تالار وزارت خارجه گفت: «در ۲۹ آبان‌ماه ۱۳۲۲ آقای کاردار شوروی ملاقاتی از اینجانب نموده و موضوع تشکیل کنفرانس سه دولت را اطلاع داد (سهیلی بعدا می‌گوید که در این جلسه اسمی از افراد حاضر در نشست به او اعلام نشده است) ... روز چهارم آذرماه سفارت کبرای شوروی خبر ورود مارشال استالین، مولوتف کمیسر خارجه و همراهان را اطلاع داد و نامه‌ زیر را به آقای ساعد، وزیر امور خارجه رسانید. [متن] نامه سفارت کبرای شوروی [چنین است]: «آقای وزیر؛ افتخار دارم به اطلاع شما برسانم که امروز ۲۶ نوامبر [جمعه ۴ آذر ۱۳۲۲] مارشال یوسف ویساریوتویچ استالین، رئیس کمیسرهای ملی اتحاد جماهیر سوسیالیستی و کمیسر امور خارجه آقای ویاچسلاو میخائیلویچ مولوتف با نمایندگان هیات اعزامی شوروی وارد تهران شدند.» ... همان روز اطلاع دیگری رسید که روزولت، رئیس‌جمهور دولت متحده‌ آمریکا و چرچیل نخست‌وزیر انگلستان هم روز پنجم وارد خواهند شد و روز پنجم [آذر] هم وارد شدند.»

 

 

شاه ایران از آینده کشور سخن می‌راند

علیرغم همه این بی‌خبری‌ها، اسناد حکایت از این دارد که نه تنها مطبوعات، بلکه حتی شاه ایران نیز حضور متفقین در تهران را دستاوردی برای خویش به شمار می‌آورد. در این سند که در «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» موجود است، چنین آمده است:

روزنامه دیلی تلکراف یک خبر تلگرافی راجع به ایران انتشار داده و در ضمن آن چنین می‌گوید:

اعلیحضرت شاه ایران ضمن مصاحبه با خبرگزار دیلی تلگراف مقیم تهران مسرت خود را از نتیجه کنفرانس تهران، در قسمت مربوط به ایران اظهار فرمودند. سپس پاسخ‌های بسیاری به پرسش‌های خبرنگار نامبرده راجع به اوضاع ایران دادند.

از آن‌جمله اعلیحضرت چنین فرمودند:

در اعلامیه تهران آنچه را که ایران می‌خواست تصریح شده بود و معنای حقیقی دموکراسی متفقین را کشف کرده است. اعلامیه تهران مسلم داشت که متفقین آن همه را که وعده داده‌اند، عمل می‌کنند و به آن ایمان دارند. اعلامیه تهران باعث امیدواری ملت ایران گشت و از آن موقع تاکنون با جدیت بیشتری برای آینده ایران کوشش می‌نمایند.

 

ایران و منشور اوقیانوس اطلس

اعلیحضرت شاه اظهار فرمودند که منشور اوقیانوس اطلس محقق داشت ملت‌های جهان هر نوع حکومتی را که بخواهند برای خود انتخاب می کنند. ملت ایران مایل است حکومت خود را روی اساس دموکراسی برقرار سازد و مانند سایر دولت‌های دموکرات مشغول اقدامات اساسی گردد. من شخصا نیز در این قسمت با ملت همراهم و طرفدار حکومت دموکراسی می باشم.

 

محمدرضا پهلوی، چگونه بی‌خبری‌اش از کنفرانس تهران را نشان افتخار خود نامید؟

 

 

محمدرضا پهلوی در برابر مداخلات بیگانگان در دوره اشغال چه کرد؟

در گزارشی با مهر وزارت امور خارجه در خصوص اقدامات محمدرضا پهلوی در برابر مداخلات خارجیان در دوره اشغال ایران در زمان جنگ جهانی دوم، که در «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» موجود است، ایستادگی دولت ایران به رهبری محمدرضا پهلوی در مقابل متفقین را از دستاوردهای حاکمیت پهلوی می‌داند. در این گزارش چنین آمده است:

 

وزارت امور خارجه

ایستادگی دولت ایران به رهبری اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر در برابر مداخلات بیگانگان در دوران اشغال کشور در زمان جنگ در نیم شب دوم شهریور ماه 1320 شمسی (24 اوت 1941 میلادی) سفرای کبار شوروی و انگلیس در تهران به دیدار علی منصور نخست‌وزیر وقت رفتند و طی یادداشت‌های مشابهی به دولت ایران اعلام نمودند که نیروهای آن دو دولت به زودی از مرزهای ایران خواهند گذشت. سه ساعت بعد از نیم شب سوم شهریور ماه 1320 شمسی (25 اوت 1941) نیروهای شوروی از مرزهای شمال غربی و نیروهای زمینی بریتانیا از مرزهای غرب وارد خاک ایران شدند و چند واحد از نیروی دریایی بریتانیا در همان ساعت آتش توپخانه خود را به روی پایگاه نیروی دریایی ایران در خرمشهر باز کردند.

هجوم ناگهانی ارتش‌های انگلیس و شوروی به خاک ایران با وجود اعتراض شدید دولت، تشویش و نگرانی شدیدی در سراسر ایران پدید آورد و به دنبال این حوادث سر رشته امور در غالب موارد از دست دولت بیرون شد. در فاصله چهل و هشت ساعت پس از ورود بیگانگان دولت علی منصور استعفا داد و محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) به نخست وزیری منصوب گردید. بلافاصله با مذاکره با نمایندگان سیاسی بریتانیا و شوروی دستور ترک مخاصمه به تمام نیروهای انتظامی کشور صادر گردید. اعلیحضرت رضاشاه کبیر بنا به مصلحت کشور و ملت چنین مقتضی دیدند که به میل خود از سلطنت کناره گیری کرده، زمام امور را به دست با کفایت ولیعهد خود واگذار فرمایند.

در روز چهارشنبه 26 شهریور 1320 (16 سپتامبر 1941) اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران با تشریفات رسمی در جلسه فوق‌العاده مجلس شورای ملی حضور یافتند و طبق اصل 39 متمم قانون اساسی متن سوگندنامه را قرائت و امضاء کردند.

در نطق شاهنشاه به سه نکته مهم اشاره شده است که قسمت سوم آن که مربوط به سیاست خارجی است، چنین اشاره فرمودند:

«لزوم همکاری نزدیک دولت ایران با دولت‌هایی که منافع آنان با مصالح و منافع ایران ارتباط خاصی داشته باشد، مشروط بر آنکه در این همکاری مصلحت کشور و ملت ایران کاملا رعایت شود».

با این فکر و اندیشه بلند و خردمندانه شاهنشاه ایران برای تعیین خط مشی ایران در برابر متفقین و روابط و مناسبات آنان با ایران، دولت لازم دید با آنان پیمان اتحادی منعقد نماید. پس از مذاکرات طولانی سرانجام در روز پنج شنبه 9 بهمن ماه 1320 شمسی (29 ژانویه 1942) در کاخ وزارت امور خارجه پیمان اتحادی با متفقین به امضا رسید.

در این پیمان دو اصل حیاتی برای سرنوشت کشور ایران به قرار زیر تعهد گردید:

فصل پنجم ـ پس از آنکه کلیه مخاصمه مابین دول متحده با دولت آلمان و شرکای آن جنگ متوقف شده، دول متحده در مدتی که زیاده از شش ماه نباشد، قوای خود را از خاک ایران بیرون خواهند برد.

فصل ششم ـ دولت متحده متعهد می‌شوند که در روابط خود با کشورهای دیگر، روشی اتخاذ نکنند که به تمامیت خاک و حاکمیت یا استقلال سیاسی ایران مضر باشد و پیمان‌هایی نبندند که با مقررات این پیمان منافات داشته باشد و متعهد می‌شوند که در هر امری که مستقیما با منافع ایران مرتبط باشد، با دولت اعلیحضرت همایون شاهنشاهی مشاوره نمایند.

بلافاصله پس از امضاء و مبادله نسخه‌های پیمان اتحادنامه‌های رسمی در تایید و تفسیر بعضی از مواد پیمان بین وزارت امور خارجه شاهنشاهی و سفارتخانه‌های شوروی و انگلیس در ایران، مبادله و به عنوان ضمائم به اصل نسخه‌های پیمان منضم گردید که مهم‌ترین آن از نظر دولت و ملت ایران به این شرح است:

«پیمان اتحاد سه دولت مستلزم آن نیست که دولت ایران مخارج عملیاتی را که دول متحده برای مقاصد نظامی خود انجام داده باشند و برای حوائج ایران ضرورت نداشته باشد، عهده دار گردد.»

در تاریخ 16 آذر 1320 (7 دسامبر 1941) نیروی کشورهای متحده آمریکا به منظور همکاری با بریتانیا و اتحاد شوروی وارد خاک ایران شد. دولت ایران هم که خود طبق پیمان اتحاد با شوروی و بریتانیا در کنار متفقین قرار داشت، سرانجام با ورود نیروهای آمریکا به ایران موافقت نمود و دولت کشورهای متحده آمریکا، متقابلا انجام تعهداتی را که در پیمان سه دولت در مورد ایران پیش بینی شده بود، پذیرفت.

در کنفرانس تهران که از سران دول بزرگ متفقین در تهران تشکیل شد، سران مزبور در اعلامیه مورخ اول دسامبر 1943 (9 آذر 1322) با تصدیق به کمک‌های شایان و فداکاری‌هایی که ملت و دولت ایران نسبت به متفقین کرده‌اند، برای بار دیگر حفظ استقلال و حاکمیت و تمامیت ارضی و رفع حوائج اقتصادی ایران را تضمین کردند. شاهنشاه آریامهر ضمن بیانات خود در این باره اظهار خوش بینی فرمودند.

با تمام این تفاصیل متفقین پس از اشغال خاک ایران، دولت و ملت ایران را پیوسته زیر فشار شدید و توقعات سنگین و تحمل ناپذیر قرار می‌دادند. در این موارد بسیار حساس بود که شاهنشاه ایران و دولت معظم له به وسیله مذاکره با سران و با ماموران عالیرتبه متفقین در برابر توقعات بی‌مورد آنان ایستادگی نشان می‌دادند.

اسناد زیر عموما شاهد بر بی‌اعتدالی‌ها و اجحافات متفقین و اقدامات مجدانه و اعتراضات دولت بر این بی‌اعتدالی هاست.

 

1. تذکر حسن تقی‌زاده سفیر کبیر ایران در لندن به وزیر امور خارجه انگلیس درباره بی‌اعتدالی‌های روس در ولایات شمال ایران

2. تبلیغات روس‌ها در آذربایجان، اوضاع ناگوار حاصله از عملیات خائنانه مامورین دولت شوروی که همه منافی با عهدنامه پیشنهاد به اظهارات شفاهی آنها که ما مداخله به امور دولتی ایران نداشته و نداریم، در شهر تبریز چه حزب‌ها به منافع خود تشکیل و چه تبلیغات در دهات بالواسطه محسوس و غیرمحسوس و یا به دست ساکنین دهات و یا به وسیله مهاجرین ایرانی که سابقا وارد اردبیل شده و سابقه نداشته‌اند، قسمت اعظم دهقانان متمرد و اسامی نویسی که حکومت شوروی را می‌خواهیم، نموده...

3. گزارش راجع به تعدیات نیروی شوروی راجع به خواربار و راه آهن و تقاضای تشکیل کمیسیونی برای رسیدگی به این امور برای جلوگیری از اجحافات و دستور موافقت نخست‌وزیری برای تشکیل کمیسیون مزبور

4. تاثر مردم ایران از روبرو شدن با مشکلات و سختی‌هایی که بر اثر تقاضاها و توقعات متفقین به وجود آمده، اعتراض مقامات روسی و انگلیسی و جواب دولت ایران و نیز موضوع اخراج آلمان‌ها از ایران و جواب سخت دولت ایران برای رد این پیشنهاد «... تقاضای این عمل مخالف حق حاکمیت و استقلال ایران است که دولتین در نامه‌های خود صریحا نوشته و یا در مذاکرات شفاهی کرارا بیان کرده‌اند.»

5. تقاضای سفارت انگلیس مبنی بر تحویل خطوط تلگرافی ایران به مامورین نظامی انگلیس و جواب دولت ایران که در آن انجام این امر را موکول به شرایطی کرده است.

6. تصرف کلیه راه‌آهن شمال غرب از طرف نیروی شوروی و تقاضای وزیر راه برای جلوگیری از این امر. «... از شهریور گذشته کلیه راه آهن استان 3 و 4 با متعلقات توسط نیروی شوروی تصرف شده و خودشان عمل می‌کنند...»

7. صدور دام از ایران از طرف نیروی شوروی بدون انجام تشریفات گمرکی و سوءاستفاده از دام‌های ایران برای مصرف ارتش شوروی در ایران و اعتراض دولت ایران.

8. تقاضای روس‌ها از دولت ایران برای باز کردن اعتبار به مبلغ پانصد میلیون ریال و به کار انداختن کارخانه کنسروسازی برای مصرف ارتش قشون روس و درخواست دولت ایران از آمریکا برای تامین این اعتبار «و در موقع محاسبه هرگاه روس‌ها آنچه را از ما می‌خواهند وجه آن را به ما مسترد داشتند. البته دولت ایران وجه ماخوذه را به دولت آمریکا می‌دهد و الا این کمک از طرف دولت آمریکا با روس‌ها منظور و محسوب می‌شود.»

9. تقاضای سفارت آمریکا برای تاسیس محاکم قضایی افراد نیروی ارتشی مقیم ایران و جواب دولت ایران «... به طوری که در جلسه اخیر هیئت وزیران نیز مذاکره شد، چون بین دولتین ایران و آمریکا هنوز قراردادی راجع به کیفیت ورود نیروی آنها به کشور ایران منعقد نشده و تا وضعیت حقوقی اجازه ورود نیروی آنها به خاک ایران روشن نشود، تعیین طرز رسیدگی به بزه‌های افراد نیروی مزبور اشکال خواهد داشت...»

10. اعتراضات دولت ایران راجع به مخالفت دولت شوروی نسبت به نیات دولت ایران و جواب مولوتوف وزیر امور خارجه شوروی

11. اعتراض به دولت ایران راجع به اینکه «متفقین چندان خود را پابند مواد مصرحه در پیمان سه‌گانه ندانستند و در رعایت اجرای تعهدات ناشیه از آن، توجهی که لازم است ندارند.»

12. عدم رعایت امور قضائی ایران از طرف ارتش شوروی و اعتراض دولت ایران

13.اعتراض دولت ایران به توقیف اشخاص: اساسا دولت ایران با بازداشت اشخاص مزبور چه در مرتبه اولی و چه در این دفعه موافق نبود. چون بر خلاف حق حاکمیت ایران است، میسر نیست.

14. اصرار و اقدام دولت ایران برای انعقاد قرارداد حمل و نقل با متفقین

15.تقاضای دولت ایران مبنی بر استرداد ناوهایی که به وسیله مقامات شوروی ضبط گردیده است.

16. موکول کردن شاهنشاه برای اقدام به هرگونه مذاکرات و پیمان‌هایی درباب اعطای حقوق یا امتیازات اقتصادی و بازرگانی، پس از تخلیه کامل خاک ایران از قوای بیگانه.

17. اقدام دولت برای استرداد کشتی‌هایی که از طرف دولت نیروی دریایی انگلیس، ضبط شده است.

18. دستور دولت برای جلوگیری از انتشار جراید و مجلات خارجی

19. موقوف شدن صدای انگلستان از رادیو ایران

20. قطع برنامه شوروی از رادیو تهران

21. اقدامات موثر دولت ایران برای تخلیه ایران و مذاکرات مفصلی که راجع به این موضوع در نزد دولت‌های ذینفع به عمل آمده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

***

با وجود این، محمدرضا پهلوی نه تنها در برابر متفقین نایستاد، بلکه برای دریافت مشروعیت سلطنتش، خود به دیدار استالین شتافت و حتی جایگاه سلطنتش را نیز در نظر نیاورد. متفقین نیز برخلاف مفاد تعهداتشان، نه تنها طی شش ماه، خاک ایران را ترک نکردند، بلکه تا سال‌ها بعد و تا زمانی که احمد قوام نخست‌وزیر، پیشه‌وری را وجه‌المصالحه خویش با روس‌ها قرار نداد، در خاک ایران ماندند و هیچ خسارت و غرامتی هم برای ویرانی‌های جنگ به ایران پرداخت نکردند.

احسان قنبری نسب
منبع: فارس
ارسال نظرات