۲۰ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۰
کد خبر: ۷۸۸۵۳۸
یادداشت؛

تنها کشور دنیا که سند مالکیت دارد

تنها کشور دنیا که سند مالکیت دارد
داریوش بر لوحی از عصر هخامنشی از آغاز ساخت تخت‌جمشید و پهناوری امپراتوری‌اش سخن می‌گوید؛ سندی زرین که ایران را به تنها کشور دارای سند مالکیت رسمی بدل کرده است.

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، بر لوحی که از هخامنشیان به‌جای مانده، این جمله آغازگر است:

«این داریوش است که سخن می‌گوید.»

داریوش در این لوح، به نسب خویش و پهناوری سرزمین‌های تحت فرمانش اشاره می‌کند و می‌گوید بنای تخت‌جمشید را او آغاز کرد، زیرا می‌خواست پایتختی درخور عظمت کشورش داشته باشد. همین مهر زرین، ایران را به تنها و نخستین مملکتی در جهان بدل کرده که سند مالکیت رسمی دارد.

کارشناسان بر این باورند که از دیدگاه سیاسی و حقوقی، این سند کاملاً معتبر است. از همین رو، تنها راه عبور از سد چنین سندی، تجزیه و نابود کردن این سرزمین است؛ آن‌چنان که دیگر مالکی برای آن باقی نماند.

شاید این، یکی از علل رخدادهای تلخ دویست‌وپنجاه سال گذشته بر این ملت باشد.

دشمن، طرح خود را آرام و پیوسته پیش می‌برد، تا اینکه واقعه ای تکان دهنده، همه نقشه‌ها را برهم زد:

طلبه‌ای که نه وابسته به شرق بود و نه به غرب، و حتی برخی هم‌کیشانش از روی حسادت و نادانی او را نفی می‌کردند، توانست حکومتی را که با پشتیبانی شرق و غرب بر سر پا بود، از تخت به زیر کشد و به حامیانش بتازد.

با چه قدرتی؟ با چه پشتوانه‌ای؟

او می‌گفت: «نیروهای من هنوز در قنداق‌اند.»

آیا واقعاً او با همان «نیروهای در قنداق» جهان را دگرگون کرد؟

یا قدرتی فراتر به او گفت: برو، استوار باش، که ما در بزرگ‌ترین بحران‌ها در کنارتیم.

همان قدرتی که به ابراهیم گفت: «در آتش برو»،

به موسی گفت: «از نیل بگذر»،

به نوح گفت: «در بیابان کشتی بساز»،

و عیسی را از دست دشمنانش به آسمان برد.

گویی همان قدرت، به آن سید طلبه گفت: «قیام کن؛ خدای ابراهیم، موسی، عیسی و محمد علی نبینا و آله و علیهم السلام، خدای مرد خیبر و خدای عاشورا اراده کرده و تو را برای مأموریتی بزرگ، از جنس آخرالزمان، برگزیده است.»

مأموریتی که گویا آغازش از سرزمین پارس و یارانش از تبار ایرانی‌اند، تا روزی که از کنار کعبه بانگ «أنا المهدی» برخیزد و جهانی بی‌استعمار و بی‌استکبار آغاز شود.

روزی، خدا یک فرد را برای هزینه‌کردن در راه دینش مأمور می‌کرد: ابراهیم، موسی، یعقوب، عیسی، محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم.

اما از زمان امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، قصه فرق کرد: او، همسرش و فرزندان پاکشان یک‌به‌یک مأمور شدند تا دین خدا را یاری کنند.

اکنون اما، گویی به پایان راه رسیده‌ایم؛ گویا آفریدگار هستی می‌خواهد به فرشتگانش، جلوه حقیقی مخلوق خود ـ انسان ـ را بنمایاند و به او مباهات نماید.

در این مقطع، نه یک فرد، نه یک خانواده و نه یک ملت، که یک سرزمین با همه مردمانش برای تغییر برگزیده شده است؛

تنها سرزمینی که سند مالکیت دارد.

والسّلام.

محمد کاظم کاظمی

ارسال نظرات