این یادداشت را در ادامه میخوانیم:
شکل گیری نظام اسلامی و قرار گرفتن روحانیت در موقعیت حکومت، از زمره مهمترین اتفاقات در طول حیات حوزههای علمیه است و بهزعم نگاه استقلال حوزه علمیه از دولت و حاکمیت، مسئولیت و نقشی ویژه را متوجه این نهاد کرده است. با پیدایش انقلاب اسلامی و حضور روحانیت در عرصه زمامداری و پذیرش نقشهای سیاسی، جلوهای متفاوت از آن در معرض ارزیابی قرار گرفت. عالمان دینی که در زمانی خود منتقدان اصلی سیاستهای نادرست و بعضاً ضد دینی حاکمان بودند امروز با پرچم حکومت دینی بر مسند قدرت نشستهاند.
امام خمینی (ره) در ابتدا با تأکید بر نقش هدایت و نظارت روحانیت بر اجرای احکام اسلام و جلوگیری از انحراف نظام بر حضور حداقلی آنان در حاکمیت اصرار داشت و با در مسند قرار گرفتن روحانیون در مناصبی چون ریاست جمهوری، نخست وزیری و مانند آن مخالف میکرد؛ اما بهمرور زمان با عدم موفقیت تجربه اعتماد به سایر افراد، اجازه و بلکه تکلیف حضور در مناصب مختلف برای آنان را صادر کرد.
سال 1397 از سوی مسئول امور طلاب و دانشآموختگان حوزه علمیه قم خبری منتشر شد که «بهمنظور ساماندهی طلاب، ۲۵۰ کار ویژه برای روحانیت و طلاب در جهت شناسایی مشاغل آنها ابلاغ شده است». (خبرگزاری حوزه، 1397) ایشان این کار ویژهها را در سه عرصه حوزههای علمیه، نظام و جامعه بیان کردند. در راستای خدمت طلاب به عرصه نظام تفاهم نامههایی با آموزشوپرورش، دانشگاه فرهنگیان، ریاست عقیدتی، سیاسی نیروهای مسلح، جهاد کشاورزی و مانند آن امضا شده است.
این روزها که مشکلات اقتصادی و معیشتی دامنگیر اقشار مختلف مردم شده است، طلاب بهمراتب با این مشکلات بیش از گذشته و دیگران درگیر هستند. حتی برخی از بزرگان حوزه نیز این روزها فریادشان برای وضعیت معیشتی طلاب درآمده است. مدیر حوزه علمیه نیز در راستای کمک به معیشت طلاب از اجرایی شدن طرح هدفمندی حوزه در ۴ کارکرد محصلان، مدرسان، اساتید و محققان خبر میدهد.
علیرغم این حمایتها ولی هنوز مشکلات معیشتی بر بسیاری از طلاب اذیت کننده است و آنها را ناچار به انتخاب فعالیتهایی کرده است که یا خارج از حوزه مأموریتی آنهاست و یا تن دادن به فعالیت در عرصههایی که زمینه آن توسط مرکز حوزه علمیه فراهم شده است؛ اما به نظر میرسد ورود طلاب بهخصوص طلاب مستعد و دارای توانمندیهای ویژه علمی و مهارتی به عرصههای استخدامی در جایگاههای مختلف نظام آسیبهای جدی به بدنه حوزه علمیه نیز خواهد زد.
استخدام در این مراکز علیرغم همه توجهات طلاب به از دست ندادن شئون و زی طلبگی، بهصورت ناخودآگاه آنها را در ساختارهای رسمی هضم میکند و سبک زندگی آنان متأثر از این امر خواهد شد و این در اکثر افراد ناگزیر است. کمتر روحانی را در این ساختارهای رسمی خواهید یافت که دغدغههای دوران طلبگی اعم از جدیت در ادامه تحصیل بهمنظور فهم عمیق دین، ارتباط با مردم به معنای واقعی آن، توجه به امور معنوی و مانند آن را مانند گذشته پیگیری نماید.
بیشتر این افراد بهواسطه قرار گرفتن در یک جایگاهی که امنیت شغلی دارد و میتواند بیشتر نیازهای معیشتی آنان را تأمین کند، حاضر نیستند خارج از چارچوب موظفی اداری خود کار ویژهای را انجام دهند لذا حضور این افراد در مساجد بهعنوان امام جماعت یا حتی گاهی بهصورت مأموم کمرنگ خواهد شد. گویی بهواسطه قرار گرفتن در ساختار جدید هیچ وظیفهای نسبت به بقیه بخشهای جامعه ندارند.
این به حراج گذاشتن نیروهای حوزوی صرفاً به دلیل کار ویژههای تعریفشده، در طول زمان آسیبهای جدی به بدنه اصیل حوزه علمیه خواهد زد و آن را از افراد توانمند، دانشمند و زبده تهی خواهد کرد. با این اتفاق حوزه علمیه به یک مجموعه بدون هویت تبدیل خواهد شد؛ زیرا افراد به جایی تعلق دارند که حمایتهای مالی و معنوی از آنها میشود و در ساختارهای معیوب موجود هضم خواهند شد و امکان تحول در آنها نیز بهسادگی و توسط نیروهای حوزوی اتفاق نخواهد افتاد.
هویت داشتن یعنی احساس تمایز، تداوم و استقلال شخصی داشتن یا اینکه فرد احساس کند همان است که بوده و دیگران نیستند و همواره خود را در «دیگری نبودن» مییابد. هویت نقش معنا سازی را چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی بر عهده دارد؛ بنابراین هویت مفهومی است که در دنیای شخصی، فرد را با فضای جمعی اشکال فرهنگی و روابط اجتماعی ترکیب میکند.
برای مثال جذب نیروهای طلبه به آموزشوپرورش اگرچه در ابتدای امر به نظر تحولآفرین است؛ اما با مشکلات جدی روبروست و به نظر میرسد مرکز حوزه علمیه به دلیل عدم تأمین نیازهای طلاب به این سمت روی آورده است. به گزارش دبیر ستاد همکاری حوزه علمیه با آموزشوپرورش بیش از 12 هزار طلبه، سال 1400 در آزمون ورودی برای 8 رشته تدریس شرکت کردهاند. آموزش دروس ابتدایی، معارف، عربی، حتی رشتههای روانشناسی و جامعه شناسی و امور پرورشی مدارس، ظرفیتهایی است که برای طلاب باز شده است.
بنابراین بهتر است بهجای این حراج نیروها اولاً در تربیت اقتصادی و معیشتی طلاب، روی خودگردانی مالی سرمایهگذاری کرد ثانیاً در صورت نیاز بخشهای مختلف نظام اسلامی به حضور طلاب، از روشهایی مانند مأمور به خدمت از سوی مرکز مدیریت حوزه در بازههای زمانی مشخص استفاده کرد و این چنین بهراحتی نیروهایی که سرمایههای یک مجموعه هستند را از دست نداد.