نظرات کاربران شبکه های اجتماعی درباره برنامه زندگی پس از زندگی
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، یکی از برنامههایی که در ایام ماه مبارک رمضان از رسانه ملی پخش میشود، برنامه «زندگی پس از زندگی» است که این روزها شبکه چهار سیما، قبل از اذان مغرب، میزبانی از آن را بر عهده دارد. این برنامه که عباس موزون، تهیه کنندگی، اجرا و سوژه یابی آن را برعهده دارد، به بررسی تجربیات نزدیک به مرگ میپردازد. همچنین در شبکههای اجتماعی علی الخصوص در توییتر هم هشتگی با اسم این برنامه به راه افتاده است که واکنشهایی از سوی مخاطبان این برنامه به همراه داشته است.
نام این برنامه از کتاب Life After Life گرفته شده که ریموند مودی (Raymond Moody) آن را در سال ۱۹۷۵ و در رابطه با موضوع «تجربههای نزدیک به مرگ» تالیف کرد (این اصطلاحی است که خود مودی برای نخستین بار آن را در همین کتاب به کار برد). این کتاب حاصل گفتگو با ۱۵۰ نفر از کسانی است که چنین تجربهای داشتهاند. مودی این نوع تجربیات را به عنوان اثباتی برای وجود روح غیرمادی و حیات بعد از مرگ در نظر میگیرد.
دیدگاهی که مودی در کتاب پرفروش خود مطرح کرده است، در طی سالها با انتقادات گوناگونی از جانب رشتههای مختلف علمی مواجه شده است. بیشتر انتقاداتی که به این دیدگاه وارد شدهاند، بر نادرست بودن روش او در نتیجهگیری از دادهها تاکید دارند. برخی گفتهاند که مودی در نتیجهگیری خود، تحقیقات علمی دربارۀ تجربههای توهمی را نادیده گرفته است و برخی دیگر هم بر این نکته تاکید کردهاند که هیچ مدرکی دال بر اینکه این افراد واقعا مرده باشند و آگاهیشان به صورت کاملا مستقل از بدن ادامه پیدا کرده باشد وجود ندارد.
به هر حال بحث دربارۀ موضوع تجربههای نزدیک به مرگ بحثی ادامهدار است که دربارۀ آن هنوز دیدگاههای متفاوتی وجود دارد و تبیینهای مختلفی دربارۀ آن ارائه میشود؛ بنابراین معقولترین انتظاری که میتوانیم داشته باشیم این است که هر برنامۀ جدیدی که با محوریت این موضوع ساخته میشود بتواند گامی رو به جلو در شفافتر کردن این بحث یا گشودن گرههای آن بردارد و آگاهی تازه و نتیجهبخشی برای بیننده فراهم کند.
اما برنامۀ «زندگی پس از زندگی» کوچکترین قدمی در جهت پیشبرد این بحث نتوانسته است بردارد. این برنامه همانطور که نامش از کتاب مودی گرفته شده، تمام روح و ماهیتش هم در همان دیدگاه خلاصه شده و هیچ روشنگری تازه، استدلال تازه یا رویکرد تازهای نسبت به موضوع ارائه نداده است. این برنامه بر خلاف این ادعا که میگوید «صرفا یک گفتگوی تلویزیونی نیست»، دقیقا فقط و فقط یک «شوی تلویزیونی» است که برای خیلی از مخاطبان جذاب است و حتی ممکن است تاثیرگذار هم باشد، اما هیچ رنگی از پژوهش و آگاهیبخشی واقعی در آن نیست.
نوع تجربههایی که بعضی از افراد حاضر در گفتگوها مطرح میکنند، بیش از آنکه با آموزههای اسلامی نسبت داشته باشند، با نوعی معنویت مدرن و غیردینی در پیوند هستند. ابین الکساندر در این برنامه میگوید که تا قبل از تجربۀ نزدیک به مرگش کاملا ماتریالیست بوده و هیچ اعتقاد دینیای نداشته. اما با اینحال تجربۀ او کاملا بهشتی و دلپذیر بوده است. او میگوید این تجربه به او آموخته که آدمها صرفا اگر به دیگران آسیبی نرسانند، زندگی درستی دارند. او با نقل قولی از کریستوفر کاپس میگوید: «مادامی که آدمها وارد درگیری با دیگران نشوند یا به طرد موجودی دامن نزنند در مسیر درستی قرار دارند». شاید در ظاهر این حرف قابل قبولی به نظر برسد، اما خرافه یا انحراف همیشه به واسطۀ شباهتی که به حقیقت دارد میتواند در ذهن افراد رسوخ کند.
همچنین برخی کاربران در توئیتر تحلیلهای متفاوتی را اراده دادند:
علیرضا در اینباره نوشت: تحلیل یک پرستار از برنامه #زندگی_پس_از_زندگی :
چند خط با من همراهی کنید:
به عنوان یک پرستار آقا با سابقه ۱۲ سال کار بخش های مختلف بیمارستان به خصوص جاهایی که با جان انسان ها سر و کار داریم
اولا:در درستی و صداقت مهمانان برنامه همین بس که تعاریف شون کم و بیش مشابه هم هست
دوما: دلیل دیگر در تایید تجربه گر ها؛ بیان دقیق اتفاقاتی است که در محیط اطراف یه فرد در حالت اغما افتاده و اون فرد همه رو دیده و الان هر چیزی که تعریف میکنه عین واقعیته
پ ن:تو حرفه ای ترین فیلمها وقتی فضای ساختگی بیمارستان رو میسازن ما با اولین نگاه ۶تا صوتی ازشون در میاریم اما چیزهایی که این بندگان خدا تعریف میکنند عین واقعیت و روتین و پشت صحنه بیمارستان های ایرانه. همین بیشتر من و تشویق کرد پیگیر برنامه باشم. یکی یکی ادم هایی رو که cpr کرده بودیم اومدن جلوی چشمم: خدایی نکرده تو اون حالت کوتاهی از ما ندیده باشن برای مثال اون پلیس گلپایگانی؛ سطح gcs یا هوشیاریش چه قد بوده که میخاستن اعضاعش اهدا کنن فکر کن نور بندازی تو مردمک چشم بیمار و بزرگ نشه(ساقه مغز که ضربان قلب و تنفس کنترل میکنه هم مرخص)
همون روز همکار هاش اومدن از پشت شیشه icu و الان داره میگه فلانی چه ساعتی اومدن ملاقات. حالا همه اینها به کناربرای منه نوعی( که اهل وجدان و نماز روزه هم هستم) یک تلنگر اساسی زده که حساب خدا خیلی دقیق تر از اون تصور ما (ذره المثقال)است_مگر همه پیغمبران نذیر و بشیر نبودن؟خوب حالا یکی پیدا شده داره وجدان به خواب رفته جامعه رو تکون میدهکار فرهنگی بهتر از این؟خروجی این برنامه برای مخاطبها حتی برای مدت محدود و کوتاه:گذشت از هم نوع، صبر در مصیبت ها، ایمان، دوری از تجملات،به فکر مرگ و آخرت بودن،باور به زودگذر بودن لذت های دنیا، ترس از روز حساب و …..میباشدمطمعن باشید در ماه های آینده روی امار کلاهبرداری و جرائم تاثیر داره.
عبدالرضا داوری، فعال رسانهای در جهت مخالف این دیدگاه ایستاده و معتقد است: یکی از اساتید روانپزشک میگفت برنامه #زندگی_پس_از_زندگی، به بهانه تجربیات حین مرگ، مروج خرافات و توهمات و سوار شدن بر موج احساسات جامعه است. این روانپزشک با ارائه چند پژوهش علمی معتبر نشان داد که همه این موارد اگر صادق هم باشند، ناشی از فعل و انفعالات مغز و تجربه زیسته افراد است.
مثلا در حین مرگ با کاهش شدید فشار خون، انسان یک هاله سفید میبیند که احساس میکند وارد تونلی از نور شده یا حس رویاگون ملاقات با مسیح در مسیحیان و ائمه در شیعیان.فارغ از این، وقتی امکان راستی آزمایی ادعاهای مطروحه در این برنامه نیست، بیان عمومی آنها، جز ترویج خرافات، نتیجهای دارد؟
پیام یک استاد روانپزشگی: در حین مرگ، به خاطر کاهش اکسیژن رسانی (هیپوکسی) در ناحیه لوباوکسیپیتال منجر به دید تونلی نورانی در این افراد میشود. این تجربه بیولوژیک را، افراد خرافی به تجربه معنوی مرگ یاد میکنند که ناشی از جهالتشان نسبت به سیستم مغز انسان است.
سایر کاربران نیز نظرات متفاوتی دارند: