عهدی که خداوند نسبت به ولایت امام عصر از انسانها گرفت
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، تفسیر روایی یا تفسیر اثری از اقسام موضوعات حدیثی شمرده میشود که در آن، معصوم علیهالسلام به توضیح، تفسیر یا تأویل آیه میپردازد. به باور مفسران شیعه، روایات منسوب به پیامبر اسلام و امامان معصوم صلوات الله علیهم در تفسیر و تبیین قرآن کریم، از بهترین و استوارترین گونههای تفسیر است. در این بین دستهای از احادیث تفسیری مربوط به موضوع مهدویت است؛ یعنی آن دست از روایاتی که با موضوع امام عصر عجل الله تعالی فرجه در ارتباط است.
آیه172 سوره اعراف از جمله این آیات است. در این آیه میخوانیم «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلین»؛ یعنی «و هنگامى را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریّه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه گرفت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: «چرا، گواهى دادیم» تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم.» این آیه مربوط به «عالم ذر» است. طبق روایات، این عالم مربوط به دوران پیش از خلقت آدم علیهالسلام و یا همزمان با خلقت اوست. در عالم ذر تمام انسانهایی که قرار بوده تا روز قیامت به دنیا بیایند، به صورت «ذرّه» و به تعبیر بعضی از روایات به شکل مورچه از پشت آدم علیهالسلام ظاهر شدند و از آنها عهد و میثاق گرفته شد.
مفاد این عهد، ربوبیت خداوند، رسالت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و ولایت اهل بیت وحی به ویژه امام عصر عجل الله تعالی فرجه بود. در این میان، از اولوا العزم میثاقی محکمتر گرفته شد. (سوره احزاب 7) امام باقر علیهالسلام ضمن روایتی فرمود «... آنگاه خداوند از انبیاء میثاق گرفته، فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم؟ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ» سپس خداوند فرمود: «آیا محمد(ص) پیامبر من و علی امیر مؤمنان نیست؟» همه آنها پذیرفتند. «بر همین اساس نبوت آنها تثبیت شد؛ فَثَبَتَتْ لَهُمُ النُّبُوَّة». حضرت در ادامه فرمود: «خداوند به انبیاء فرمود: «و همانا توسط مهدی دینم را نصرت میکنم و توسط او حکومتم را غلبه میدهم؛ وَ إِنَّ الْمَهْدِیَّ أَنْتَصِرُ بِهِ لِدِینِی وَ أُظْهِرُ بِهِ دَوْلَتِی». (بصائر الدرجات، ج1، ص70) سپس از ایشان عهد و میثاق گرفت تا اهل عترت را در این راستا یاری دهند.
درباره چراییِ وقوع این ماجرا نیز اهل بیت علیهمالسلام تبیینهایی ارائه دادهاند، از جمله آنکه اگر این ماجرا رخ نمیداد، هیچ انسانی پروردگارش را به صورت فطری نمیشناخت. امام صادق علیهالسلام در روایتی ذیل آیه مطروحه فرمود خداوند از پشت آدم ذریه او را تا قیامت بیرون آورد؛ آنها نیز مانند ذره خارج شدند و نسبت به خود شناخت یافتند. اگر اینچنین نبود، احدی پروردگارش را نمیشناخت؛ سپس خداوند فرمود آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند بله؛ (بعد فرمود) این محمد رسولم و علی، امیر مؤمنان و خلیفهام و امین من است؛ أَخْرَجَ اللَّهُ مِنْ ظَهْرِ آدَمَ ذُرِّیَّتَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَخَرَجُوا کَالذَّرِّ فَعَرَّفَهُمْ نَفْسَهُ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَمْ یَعْرِفْ أَحَدٌ رَبَّهُ ثُمَّ قَالَ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى وَ إِنَّ هَذَا مُحَمَّدٌ رَسُولِی وَ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ خَلِیفَتِی وَ أَمِینِی.» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص8)
اما سؤالی که بین عموم همچنان باقیست، این است که چرا خاطراتی از آن ماجرا در ذهن انسانها نیست؟ هرچند به صورت تعبدی این مسئله قابل پذیرش است، اما تفکر و تعقل درباره این مسئله خالی از لطف نیست.