یلدا نمادی از سازگاری و یگانگی وطن ایرانی و دین اسلام
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، ایران و هند، دو کشوری که مرزهای آنها در مجاورت سرزمینهای اسلامی قرار گرفت و هر دو شاهد تماس نزدیک اسلام با مردمان خویش بودهاند اما کشوری همانند ایران به سرعت دروازههای خود را گشوده و بسیاری از مفاهیم اسلام را با درونمایههای تمدنی خویش در هم آمیخت و به کانونی برای رشد اسلام مبدل گشت و براساس همین تجربه تاریخی، بسیاری از جامعه شناسان معتقد گردیدند بالندگی و تکامل تمدنها از راه امتزاج با دیگر فرهنگها به وجود میآید.
ولی هند این سرزمین عجایب و خاستگاه ادیان جهانی همانند هندویی، بودایی، سیک و... به اسلام روی خوش نشان نداد و با اصلاح آیین کهن هندویی به مقاومت فعال در برابر پیشروی اسلام پرداخت، گرچه در پارهای از اوقات، ایرانیان توانستند با فرهنگ اسلامی ایرانی خود در هند رخنه کنند و رویدادهای بزرگی در ادوار تاریخ هند را رقم بزنند اما هند هیچگاه تسلیم نشد و هر بار فرهنگهای وارداتی همچون اسلام را پس زد.
تفاوت هند و ایران در این برخورد متفاوت و ناهمسان با جهانی شدن اسلام، ناشی از عقبه و تاریخچه تمدنی دو کشور نیست چراکه هر دو ملت، ریشه در تمدنهای کهن بشری داشته و سهم بسزایی در شکوفایی انسانی داشتهاند و میراث جاودان آنان در عرصه های مختلف علمی، شاهدی بر پویایی تمدنی این کشورها بوده است.
امروزه برای حل شدن معمای هند و اینکه چرا این کشور آغوش خود را در برابر اسلام نگشود و آیین چند هزارساله هندویی با وجود رقیب نیرومندی به نام اسلام، از پای نیفتاد و حیات قدرتمندانه خویش را ادامه داد گفتگوهای بسیاری در میان تحلیلگران جامعهشناسی روی داده است و در این میان بازگو شده است که هند به جهت غنای فرهنگی و داشتن ثروت سرشار معنوی، خلائی نداشته و مردمان هند با تأثیرپذیری از آداب و رسوم ملی و کهن خویش و اهتمام به حفظ سنت پیشینیان، کمبودی را در خویش احساس نمیکنند تا با پذیرش اسلام در صدد جبران آن برآیند. امروز در هند بیش از 200 مناسبت در تقویم ملی و مذهبی آنان وجود داشته که با حضور پرشور مردم، جشنهای فراگیری برگزار میشود.
ولی این خصلت فرهنگی مردم هند را نمیتوان به عنوان عامل مهمی در گرایش نیافتن به اسلام برشمرد چراکه مردم ایران نیز دارای مجموعهای بی نظیر از آداب و سنن بوده و عادات فرهنگی آنها از جهت برخی ویژگیها و ظرافتهای نهفته در آن، در سطح جهانی زبانزد بوده و مورد احترام دیگر ملتها میباشد امروز هیچ گوشهای از فلات ایران نیست که رسوم گذشتگان در آنجا رخت بربسته باشد.
اما در این بین آنچه شایان توجه هست ماهیت فطری هنجارها و سنن ایرانی است بسیاری از آنها برآمده از سرشت انسانی بوده و بر همین اساس بر دل نشسته و هیچگاه کسانی که پایبند به آن هستند احساس سنتگرایی کورکورانه و تقلید متعصبانه به آنها دست نمیدهد یک ایرانی در شب چله با پایبندی به این آیین چند هزارساله، در دوران مدرن از نشستن در کنار خانواده و شنیدن سخنان بزرگان خویش هنوز لذت برده و به آن افتخار میکند.
از همین روی میان اسلام که ماهیت آن بهدستآمده از ندای وحی بوده و آداب دیرین ایرانیان که فرآیند ندای درونی بوده، یک همسویی قوی به نام «فطرت» وجود دارد که همین نقطه مشترک باعث گرایش عجیب و بینظیر مردم ایران به اسلام گشت و سراسر خطه تمدنی ایران، اسلام را همچون گوهری گران در خود جای داد و به آن پر و بال داد چراکه همانند پنداری و تناظر عنصری اسلام و ایرانی گری به واسطه هوش ایرانی دریافت شد و با این فهم بینشی، اسلام بخشی از هویت ایرانی گردید.
اما بسیاری از عادتهای سنتی و عناصر فرهنگی در هند نه تنها مورد تأیید فطرت بشری نیست بلکه گریز از فطرت و وجدان بشری در آن وجود دارد ازاینروی میان اسلام و هندوئیسم یک ناسازگاری، تضاد و بیگانگی وجود دارد که با یکدیگر سر آشتی و یگانگی ندارند.
دقت در برخی سنتهای هندویی فاصله فراوان آنها را با آموزههای اسلامی آشکار میسازد بسیاری از این آیینها به خاطر بنمایههای ضد انسانی آن از سوی اسلام به شدت مردود میباشند سوزاندن همسر زنده پس از مرگ شوهر یکی از سنتهای اعتقادی هندوها بوده است که تا حدود یکصد سال پیش ادامه داشته است این رسم غلط به قدری در هند اهمیت داشته است که هر زنی که از آن سرباز میزد به گناه نابخشودنی بیوفایی متهم شده و تا آخر عمر محکوم به زندگی در انزوا و دور از چشم مردم میگردید امری خشونتآمیز که هیچ تناسبی با روح انسانی حاکم در دستورات اجتماعی اسلام ندارد.
اما در ایران، اسلام بسیاری از آداب کهن آن را امضا کرده و به خاطر فواید اجتماعی و بازدهی مطلوب برای ارزشهایی همانند نوعدوستی، حفظ کانون خانواده، پیوستگی و وابستگی عاطفی، تعلق وطنی و دینی، نشاط سازی، امیدآفرینی...به آیینهایی همانند یلدا، نوروز، سیزده بدر و ...با احترام نگریسته شده است.
در نتیجه میتوان گفت در هم آمیختن اسلام با ایرانیت به خاطر وجود زمینه فرهنگی در ایرانیان بوده و آنها با مشاهده موارد مشابه فراوان بین میراث نیاکان خویش و اسلام وحیانی، یک تعامل سازنده با اسلام برقرار کردند و آنچنان تلفیقی از این دو را در قلبهای خویش جای دادند که به هیچ وجه تفکیک میان آن ممکن نیست. یلدا واپسین شبی که در برابر روشنی آفتاب بر درازای خود میافزاید در نخستین شب زمستانی عقب نشسته و امید را برای غلبه بر ظلمت و سیاهی زنده میکند و این امید همان فضیلت بزرگ انسانی است که نداشتن آن مساوی با کفر تلقی شده است چرا که نور چون حق است آمدنی و فراگیر است و باید به آن امید داشت «وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کانَ زَهُوقاً (الاسراء: ۸۱) بگو: «حق آمد ، و باطل نابود شد یقیناً باطل نابود شدنی است!»
علیرضا نیک رو