اقتدار دفاعی و معادلاتی که باید تغییر کند
به گزارش خبرگزاری رسا، عباس حاجی نجاری در روزنامه جوان نوشت: روز سه شنبه گذشته ژنرال مکنزی فرمانده تروریستهای امریکایی مستقر در غرب آسیا موسوم به سنتکام در نشست استماع کنگره امریکا به از دست رفتن برتری هوایی ارتش امریکا در برابر ایران اعتراف میکند. به گزارش بلومبرگ از این نشست مکنزی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا امریکا برتری هوایی خود را در خاورمیانه ازدستداده است، میگوید استفاده گسترده ایران از پهپادهای کوچک و متوسط برای عملیاتهای شناسایی و هجومی بدین معناست که برای اولین بار از زمان جنگ کره (اوایل دهه ۱۹۵۰) ما بدون برتری کامل هوایی عملیات انجام میدهیم. او روز پنج شنبه نیز اعلام کرد که موشکهای کروز و فناوری پهپادی ایران پیشرفت قابل توجهی داشته است. اعتراف این ژنرال امریکایی در جلسه استماع کنگره اگرچه ممکن است با هدف دریافت بودجه بیشتر برای تداوم نحوه حضور متجاوزانه تروریستهای امریکایی در منطقه مطرحشده باشد، اما درعینحال اذعان به ناتوانی امریکاییها بهرغم برخورداری از پیشرفتهترین سامانههای راداری زمینی، دریایی و هوایی در برابر قدرت موشکی و پهپادی ایران بوده و نشاندهنده وقوع یک تغییر جدی در معادلات نظامی منطقه است.
طبعاً اعتراف مکنزی به ناتوانی امریکاییها در ردیابی موشکهای ایرانی که علیه پایگاه امریکایی عین الاسد شلیکشده و یا پرواز پهپادهای ایرانی بر فراز ناوهای هواپیمابر امریکایی خلاصه نشده و او با بهرهگیری از این گزارش که «ما بدون برتری کامل هوایی عملیات انجام میدهیم» اشاره به همه عرصههای درگیری امریکا و متحدانش با نیروهای جبهه مقاومت در منطقه است که شاید مهمترین آن را این روزها باید ناتوانی ائتلاف کشور غربی و سعودیها و اماراتیها در یمن و در برابر گستره عملیات انصارالله علیه مراکز نظامی پالایشگاهها و فرودگاههای سعودیها دانست، بهگونهای که تشدید عملیات آنها در روزهای اخیر سعودیها را مستأصل کرده که التماس آنها برای مذاکره با انصارالله را که پیشازاین حاضر به شناسایی آنها نبودند باید جلوهای از آن دانست، عرصهای که سحرگاه پنج شنبه نیز صهیونیستها آن را تجربه کردند و گنبد آهنینی که فارغ از هزینههای مادی آن بهعنوان نماد نفوذناپذیری سامانههای امریکایی و صهیونیستی در مقابله با تهاجمات و تحرکات موشکی و پهپادی در منطقه جاافتاده بود، هیبت و اعتبار خود را ازدستداده و این بار صهیونیستها را نیز مستأصل کرده است.
بر این اساس اظهارات مکنزی و استیصال صهیونیستها و سعودیها در برابر توان تجهیزاتی و قابلیتهای نوین نیروهای مقاومت را باید نشانگر تحول جدید در عرصه معادلات نظامی و سیاسی در منطقه دانست که آثار زیر بر آن مترتب است:
- وجه بارز این تحول اذعان به ناتوانی و ضعف امریکاییها و سامانههای پدافندی آنهاست که طی سالهای اخیر با ادعای توانمندی قابلیتهای آن توانستهاند صدها میلیارد دلار تجهیزات نظامی را به شیوخ مفلوک منطقه بفروشند، تا بهزعم خود برای آنها در برابر امواج ایران هراسی که طراحی و به اجرا درآوردهاند امنیت ایجاد کنند و اکنون اعتراف به ناتوانی این سامانهها دارند.
- بیاعتباری ائتلافها و ناتوسازیهای جدید منطقهای چه با کشورهای حوزه خلیجفارس و چه با همکاری صهیونیستها پیامد دیگر این اعتراف است، اکنون با اثبات ناکارآمدی این سامانهها در برابر اقتدار موشکی و پهپادی ایران، زمینهها و مقدمات فروپاشی آن انگارههای ذهنی که ساختهوپرداخته دستگاههای رسانهای امریکا و اروپایی برای حفظ موقعیت و بقای آنها در منطقه میباشد، فراهم گردیده است.
- همزمانی این اعتراف با اعلام فرار بزدلانه امریکاییها از افغانستان، در شرایطی که از این حضور و تجاوز ۲۰ ساله بهرغم هزینههای هزاران میلیاردی و هزینههای انسانی صدها هزارنفری، هیچ نتیجهای جز بدبختی و ادبار برای مردم منطقه نداشته و تصویر مبهمی از آینده را برای اینکه کشور جنگزده ایجاد میکند، اصل حضور امریکاییها در منطقه را بیشازپیش سؤال میبرد.
- این اعترافات مکنزی عملاَ نشان داد که امریکا دیگر قادر به حفظ امنیت کشورهای منطقه در قبال تهدیدات موهوم طراحیشده علیه نیروهای مقاومت نیست بهعبارتدیگر همراهی یک دیپلماسی قوی با این قابلیتهای نظامی میتواند آغازگر رسیدن به یک امنیت جدید منطقهای با محوریت خود کشورهای منطقه باشد.
- تقاطع اظهارات مکنزی با برآورد جدید جامعه اطلاعاتی امریکا که اخیراً منتشر و طی آن ایران را مهمترین تهدید امریکا معرفی میکند ریشه این تهدید نمایی را بیشتر آشکار میکند، چراکه بهرغم ادعاهای امریکاییها در مورد ابعاد تهدید ایران در موضوعاتی نظیر هستهای و نفوذ منطقهای و یا توان موشکی، این قابلیتها و توانمندیهای ایران در عرصههای فناوری نوین راداری و ضدراداری است که آینده تحولات را رغم میزنند.
-، اما نکته دیگری که باید به این اظهارات پیوند بخورد تحولی است که در عرصه پاسخ به تجاوزها و اقدامات تروریستی صهیونیستها در منطقه در حال شکلگیری است، صهیونیستها پسازاین دیگر باید باور کنند که دوران بزندررو دیگر به پایان رسیده و آنها باید تهدیدات محتمل علیه خود را از چند جبهه موردتوجه داشته باشند و دیگر جبهه شمالی حزبالله و مقاومت فلسطین از جنوب نیست که آنها را هدف خواهد گرفت، بلکه بعدازاین باید برای جبههای دیگر از شمال و شرق و دریا و سواحل باب المندب و... فکری بکنند.
- پیشازاین نیز امریکاییها در دولت قبلی به ناتوانی در برابر اقتدار نظامی ایران، آنگاهکه نتوانسته بودند به اسقاط پیشرفتهترین پهپادشان توسط ضد هوایی ایرانی سوم خرداد و یا موشکباران پایگاه عین الاسد اعتراف کرده بودند؛ و این اذعان مکنزی را باید به ترس و نگرانی امریکائیها از پاسخ احتمالی ایران افزود.
-مهمترین مخاطب این پیامها را باید دستاندرکاران دیپلماسی کشور دانست که هیچگاه نخواسته و یا نتوانستهاند از این ظرفیت برای پیش برد دیپلماسی و مذاکرات از موضع قدرت استفاده کنند و تنها هنرشان در طی سالهای اخیر معطوف به چانهزنیهایی است که در آن بویی از اقتدار استشمام نمیشود و فقط و فقط هنرشان شرطیسازی اقتصاد کشور به لبخندها و یا نگاه ترحمآمیز طرف دیگر است تا بلکه برای آنها فرصتی ایجاد کنند تا در عرصه داخلی بتوانند برای خود پایگاه برای ماندن بیشتر در قدرت ایجاد کنند. وبی دلیل نبود که اوایل فروردینماه نشریه امریکایی هیل (وابسته به کنگره امریکا) در گزارشی نوشت که «مسئله ایران یکی از مسائل پیش روی بایدن است. زمان به نفع سیاستهای بایدن در قبال ایران درحرکت نیست. انتخابات تابستان امسال در ایران ممکن است به انتخاب یک دولت سختگیرتر منجر شود». دولتی که بتواند با پشتوانه اقتدار دفاعی و ایستادگی و مقاومت مردم ایران دیپلماسی و مذاکرات را بهپیش ببرد و نه اعتماد به لبخند جان کری و یا آنتونی بلینکن و یا...