کرونا و امکان روزنامهنگاری؛ زیر تیغنهچاپ!
به گزارش خبرگزاري رسا، مسعود فروغی طی یادداشتی در روزنامه فرهیختگان نوشت: چند سالی است بحث درباره «رسانههای مکتوب» و «سونامی فضای مجازی» جدی و این بحث که با وجود دسترسی راحت افراد به اطلاعات در گوشی همراه و دیگر وسایل شخصی کامپیوتری داغ شده، حالا با نزول بلای «کرونا» داستان چالش روزنامهنگاری عمیقتر شده است. درباره اینکه آیا عمر روزنامهها تمام شده یا خیر وقت و موقعیت مناسبی باید صحبت کرد، اما حالا درباره تعطیلی موقت نسخه چاپی روزنامهها در طرح مقابله با کرونا که برخی از آن به عنوان «تیر به قلب روزنامهنگاران» یاد کردند، نکاتی قابل توجه وجود دارد:
اول اینکه، تعطیلی نسخه کاغذی روزنامهها غیرعادی نیست چهآنکه سینماها، مسابقات ورزشی، سالنهای تئاتر، کنسرتهای موسیقی، اماکن مذهبی مهم مثل حرمها در یکی از شلوغترین موقعیتهای زمانی شمسی و قمری، نمازهای جمعه و حتی برنامههای تلویزیونی پربیننده هم تحت شرایط تحمیلی کرونا مجبور به تعطیلی شدند. احتمالا گفته میشود هیچکدام از اینها وجهه اطلاعرسانی ندارند، اما وظیفه اقناع افکار عمومی با رسانهها ازجمله مکتوبهاست و تعطیلی نسخه چاپی یعنی تعطیلی آن. البته چاپ نشدن روزنامه برای ما عاشقان کاغذ روزنامه غمی بزرگ و آسیبی مهیب است اما روزنامهها در شرایط کنونی به دو دلیل تحت فشار سنگینی قرار میگیرند؛ چون برخلاف رسانههای مجازی فرآیند تولید محتوا و خروجی گرفتن از آن در رسانههای مکتوب از زنجیرهای متشکل از خبرنگار، دبیر، ویراستار، صفحهآرا و ... تا سردبیری تشکیل میشود، از سوی دیگر چاپ نسخه کاغذی زنجیرهای دیگر از همکاران در چاپخانه و توزیع و فروش را درگیر میکند. حتما هیچکس مثل خود روزنامهنگاران از آسیب تعطیلی نسخه کاغذی در مدتزمانی قابل توجه بیشتر آسیب نمیبینند اما کرونا بسیاری از قواعد و محاسبات انسانها را زیر سوال برده و این بلا برای روزنامهنگاران انگشت کوچک آن تغییرات است. برای من که حداقل در 22 سال اخیر مخاطب هر روز روزنامهها هستم، هر نوع محدودیت روزنامهها «خبر بد» حساب میشود اما خبر بدتر ماندگاری کروناست که حتما اگر هر صنف و شغلی به اقتضای شرایط کاریاش محدودیتهای مقابله با آن را رعایت نکند احتمال این ماندگاری بیشتر است. بر همین اساس از نظر من روزنامهنگاران برخلاف بعضی نظرات در میانه این روزگار سخت در انتخاب بین تعطیلی و چاپ نسخه کاغذی نیستند (در بند بعدی در این باره مینویسم) چه آنکه به اعتقاد من به قیمت چاپ نشدن هیچ روزنامهای در مدتی قابل توجه اگر جان چند انسان در فرآیند چاپ و توزیع و خرید و خواندن آسیب نبیند، حتما به صواب نزدیکتر است.
دوم اینکه این محدودیت چاپ نشدن به معنای تعطیلی روزنامهنگاری نیست؛ مثل خوانندهای که به جای خواندن روبهروی چشم هزاران آدم در سالنهای کنسرت از همین شبکههای اجتماعی برای ارتباط با مخاطب استفاده میکند، ما هم باید از ظرفیتهای موجود در فضای مجازی استفاده کنیم. احتمالا گفته میشود فرق روزنامهها و خبرگزاریها و سایتها و رسانههای اخیرا متولدشده در تلگرام چه میشود؟ سوال درستی است، روزنامهنگار از نظر من کسی نیست که لزوما در نسخهای چاپی بنویسد، روزنامهنگار اهل تحقیق، دقت و صحیح نوشتن است (البته اینها همه ویژگیهای روزنامهنگاری نیست)، غرض اینکه روزنامهنگاران در شرایط فعلی کاری به مراتب مهمتر از قبل دارند و کارشان تعطیلی ندارد، هر محتوایی که جامعه را «آگاه» و انتخابهایش را درست کند، با هر وسیلهای از سایت و شبکه اجتماعی و... به مخاطب برسد، مهم است. حالا چاپ نشدن روزنامه برای یک محدودیت بزرگ نباید مانع این شود که بگوییم مشکل اصلی محتوای ارائهشده به مخاطب است نه نحوه رسیدن. حتی اگر کرونا نبود چاپ خبرهای دیروز، گزارشهای خبری ساده و یادداشت و گفتوگوهای آبکی نیاز نیست، روزنامهها چه چاپ بشوند چه مدتی کوتاه مجبور باشند فقط فایل پیدیاف داشته باشند و از شبکههای اجتماعی با مخاطب صحبت کنند، باید بستههای تحلیلی و فراتر از خبرهای بیسروته کانالهای تلگرامی البته با فرمی جذاب تولید کنند و با روشهای جدید توزیع به مخاطب آن برسانند، البته بحث مفصل درباره اینکه برای روزنامه (معبد ما!) چه کاری باید کنیم تا در شرایط غیرکرونایی مخاطب بیشتری داشته باشد بماند برای بعد.
فعلا تا آن روز به جای اینکه فکر کنیم چاپ نشدن یا شدن یعنی مرگ و زندگی روزنامهنگاری، فکری به حال ظرفیتهای موجود کنیم./1360/