ای خنک آن را که پیش از مرگ مرد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، ویروس کرونا. این جمله کوتاه بیشترین و پربازدیدیترین اخبار دنیا را به خودش اختصاص داده است. طبیعی است که عدهای از آن میترسند چون کرونا را مساوی با مرگ میدانند.
واضح است که کرونا همه را بهپای مرگ نمیبرد و روشنتر است که این ویروس هم ازجمله وسیلههای پایان زندگی انسانها است. پس خوب است که به این بهانه اندکی بیشتر به مرگ فکر کنیم.
اگر قرار باشد نسل انسان زندگی ابدی دنیایی داشته باشد، لایقترین آنها انسان کامل و پیامبر خدا است اما خداوند به پیامبرش خطاب میکند که تو نیز از این دنیا میروی.
در تفسیر نمونه این نقل تاریخی آمده است که خلیفه دوم بعد از وفات پیامبر اکرم مرگ آن حضرت را منکر بود و میگفت ممکن نیست پیامبر بمیرد و اگر کسانی گمان کنند پیامبر مرده است باید دستوپایشان قطع شود! وقتی خلیفه اول این سخن را شنید به سراغ او آمد و بعضی از آیات را که دلالت بر مرگ پیامبر داشت برایش خواند و خلیفه دوم در پاسخش گفت به خدا سوگند این اولین بار بود که این آیه را شنیدم.
در روایات اهلبیت علیهمالسلام نیز فراوان سخن از یاد مرگ است. مرگ آگاهی و یاد آوریش برای جلوگیری از سرکشی و طغیان انسان است. اندیشیدن به مرگ آنچنان ارزشی دارد که پیامبر اکرم یاد مرگ را با فضیلتترین عبادتها قلمداد میکند. آدمهایی که به مرگ ایماندارند و به آن فکر میکنند بهتر و زیباتر زندگی میکنند، چون میدانند که باید برای سفر ابدی آماده شوند و دنیا آنها را فریب نمیدهد.
مرحوم امام راحل رضوانالله علیه در شرح چهل حدیث منشأ بدبختیهای انسان را در به حاشیه رفتن مرگ آگاهی میداند و میگوید: « اینهمه بدبختیهای ما برای نقص ایمان و عدم اطمینان است. اگر آن طوری که به زندگانی دنیا و عیش آن اطمینان داریم و مؤمن به حیات و بقای این عالم هستیم، بهقدر عشر _یکدهم _آن به عالم آخرت و حیات جاویدان ابدی ایمان داشتیم، بیشتر دل ما متعلق به آن بود و علاقهمند به آن بودیم و قدری درصدد اصلاح راه آن و تعمیر آن برمیآمدیم، ولی افسوس که سرچشمه ایمان ما آب ندارد و بنیان یقین ما بر آب است، ناچار خوف ما از مرگ از فنا و زوال است؛ و علاج قطعی منحصر آن واردکردن ایمان است در قلب به فکر و ذکر نافع و علم و عمل صالح»
ما از مرگ میترسیم و باید همه این ترس در وجودمان فراگیر باشد اما تفاوتی هست میان ترسیدن ما از مرگ و هراس بندگان صالح خدا از آن.
امام خمینی این تفاوت را بهخوبی تبیین میکند و میگوید ما اگر از مرگ میترسیم به این دلیل است که دنیازدهایم و آرزوهای بلند و دست نایافتنی داریم بنابراین مرگ را دوست نداریم اما بندگان صالح خدا هرچند از مرگ میترسند ولی آن را زشت و ناپسند نمیدانند:
و اما حال کمّل و مؤمنین مطمئنین، پس آنها کراهت از موت ندارند گرچه وحشت و خوف دارند؛ زیرا که خوف آنها از عظمت حقتعالی و جلالت آن ذات مقدس است، چنانچه رسول خدا، صلّی اللّه علیه و آله، میفرمود: فأین هول المطّلع! _پس چگونه خواهد بود وحشت روز حساب _ و حضرت امیرالمؤمنین، سلام اللّه علیه، در شب نوزدهم وحشت و دهشت عظیمی داشت، باآنکه میفرمود: و اللّه لابن أبی طالب آنس بالموت من الطّفل بثدی أمّه. «به خدا قسم که پسر أبو طالب به مرگ مأنوستر است از بچه به پستان مادرش.» بالجمله، خوف آنها از امور دیگر است، مثل خوف ما پا بستگان به آمال وامانی و دل دادگان به دنیای فانی نیست.»
به تعبیر شهید سید محمدباقر صدر «ائمه اطهار به ما آموختهاند پیوسته به یاد مرگ باشیم. یاد مرگ مفیدترین علاج حب دنیا است. انسان به یاد مردنش باشد. همه معتقدیم مردم روی زمین همه میمیرند، ولی این مرگ را برای دیگران تصور میکنیم نه برای خود، برای ریشهکنی حب دنیا لازم است مرگ خود را برای خود مجسم سازیم، نصب العین قرار دهیم.
داستان کرونا دیر یا زود تمام میشود اما داستان مرگ هرگز تمام نخواهد شد. مهم این است که به خودمان بقبولانیم که ما هم میمیریم. شاید امروز و شاید فردا و باید خودمان را برای سفری طولانی و نامحدود مهیا کنیم.
و چه خوش سعادتتان کسانی که مرگ را همچون بوییدن سیب خوش عطری در آغوش میگیرند و درحالیکه زنده هستند میمیرند یعنی هرلحظه خودشان را برای مرگ آماده میسازند.
به قول مولوی: ای خنک آن را که پیش از مرگ مرد ... /882/ 703/
محمد هادی سمتی
صوفیی در باغ از بهر گشاد
صوفیانه روی بر زانو نهاد
پس فرو رفت او به خود اندر نغول
شد ملول از صورت خوابش فضول
که چه خسپی آخر اندر رز نگر
این درختان بین و آثار و خضر
امر حق بشنو که گفتست انظروا
سوی این آثار رحمت آر رو
گفت آثارش دلست ای بوالهوس
آن برون آثار آثارست و بس
باغها و سبزهها در عین جان
بر برون عکسش چو در آب روان
آن خیال باغ باشد اندر آب
که کند از لطف آب آن اضطراب
باغها و میوهها اندر دلست
عکس لطف آن برین آب و گلست
گر نبودی عکس آن سرو سرور
پس نخواندی ایزدش دار الغرور
این غرور آنست یعنی این خیال
هست از عکس دل و جان رجال
جمله مغروران برین عکس آمده
بر گمانی کین بود جنتکده
میگریزند از اصول باغها
بر خیالی میکنند آن لاغها
چونک خواب غفلت آیدشان به سر
راست بینند و چه سودست آن نظر
بس به گورستان غریو افتاد و آه
تا قیامت زین غلط وا حسرتاه
ای خنک آن را که پیش از مرگ مرد
یعنی او از اصل این رز بوی برد