انقلابخواری با روکش عدالتخواهی
باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا، محمد هادی سمتی
در اصل 22 قانون اساسی چنین آمده است: "حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند."
پدیده کوهخواری و زمینخواری از مصادیق تعرض به مال و حقوق اشخاص است و مجازاتش نیز در قانون مشخص شده است؛ اما تصرف و خوردن همیشه مربوط به زمین و کوه و دریا نیست. انقلاب نیز گاهی خورده میشود.
انقلاب یک حرکت و جهش است برای رسیدن به آرمانها و هیچوقت نیز متوقف نمیشود؛ اما سرعتش قابل کند و تند شدن است و انقلاب خواری مایه کندشدن حرکت انقلاب است.
ایدهها، حرفها و رفتارهای نو به نو مایه افزایش سرعت انقلاب میشود و در مقابل عواملی هم وجود دارد که نفسهای ماشین انقلاب را به شماره میاندازد و دیرتر به مقصد میرساند.
به طور مثال عدالت خواهی های بیحساب و کتاب _ بخوانید عدالت خواری_ و متهم ساختن افراد بر اساس شنیدهها و بدون سند و مدرک و صدور حکم بدون صلاحیت قانونی از عوامل انقلاب خواری محسوب میشود. بازار این پدیده نیز در فضای مجازی خیلی گرم است و عدالت خواران هرچند در برخی موارد به موفقیتهایی نیز دست مییابند اما اثری که از خود برجای میگذارند و در ذهنها ماندگار میشود چندان مطلوب نیست و جامعه را به خمودی و بی اعتمادی به حاکمیت دچار میسازد.
بی در و پیکر بودن فضای مجازی روز به روز بر شدت تولید گونههای مختلف عدالت خواری میافزاید و پرورش میدهد.
عامل دیگری نیز برای انقلاب خواری قابل طرح است؛ یعنی عدهای در مجامع و جلسات عمومی به نام انقلابیگری و با ادعای اصلاح امور دست به حرکتهای رادیکالی و نیمه خشن میزنند و میکروفون به دستان را سرجایشان مینشانند و از پشت تریبون یا بالای منبر به پایین میکشند. کسانی هم که انقلاب خواری را با انقلابی گری اشتباه گرفتهاند برای آنها کف میزنند و این رفتار را نشانه غیرت انقلابی میدانند.
اما باید با صدای بلند گفت که این رفتارهای غیر منطقی و احساسی نه تنها هیچ کمکی به پیشبرد جریان انقلابی گری نخواهد کرد بلکه در دراز مدت به آنتی تز انقلاب تبدیل خواهد شد.
نکتهای که باید مورد دقت قرار بگیرد این است که انقلاب خواران، گویا شاخصههای انقلاب را مبنای کار خود قرار نمیدهند و با اجتهادهای نادرست به یکباره زیر میز میکوبند و همه چیز را بر هم میزنند. غافل از این که انقلابی گری مثل هر رفتار دیگری قاعده و قانون دارد و هر کنش و واکنشی در قاموس این اصل اساسی نمیگنجد.
من با به هم زدن مجلس مخالفم؛ هر مجلسی که میخواهد باشد
مایلم برای باورپذیری مخاطبان دو نمونه از بیانات رهبر انقلاب را در این باره مطرح کنم:
حضرت آیت الله خامنهای در دیدار رمضانی سال 95 با دانشجویان ضمن تأکید بر لزوم موضع گیری در مسائل مختلف چند نکته مهم را برای جلوگیری از ایجاد معارضه با دولتها بیان میکنند.
یکم: اعلام موضع باید اوّلاً مستدل باشد و شامل اطلاعات غلط نباشد تا دیگران نتوانند دربارهاش خدشه کنند.
دوّم: اینکه موضع گیری بهنگام باشد. گاهی اوقات موضعگیری در یک مورد و یک چیزی، در یک وقت خوب است، [امّا] فردایش خوب نیست؛ یعنی بیفایده است یا گاهی هم مضر است؛ باید حواستان باشد بهنگام این کار را انجام بدهید.
سوم: اجتماع داشته باشید در مسائل مهم و به شیوهی درست. اینکه مثلاً فرض کنید علیه برجام بروند جلوی مجلس شورای اسلامی اجتماع کنند، من فکر نمیکنم یک منطقی پشت سر این باشد؛ خب، حالا مگر نمایندگان مجلس چقدر فرصت دارند؟ اجتماعِ درست این است که شما یک سالنی اجاره کنید یا در اختیار بگیرید، پانصد نفر، هزار نفر، دو هزار نفر، ده هزار نفر دانشجو آنجا جمع بشوند، دو نفر سه نفر با مطالعهی قبلی بروند آنجا بهطور استدلالی حرف بزنند؛ این مهم است. این حرف، هم به گوش نمایندهی مجلس میرسد، هم به گوش نمایندهی دولت میرسد، هم به گوش نمایندهی رهبری میرسد؛ اینجور اجتماعاتی مهم است. یا در قضایایی که گاهی بعضی از مجموعههای دانشجویی میخواهند خطشکنی کنند، اگرچنانچه فرض بفرمایید یک عدّهای میخواهند از خطّ قرمزهای نظام عبور کنند و خیلی هم افتخار میکنند و میخواهند شجاعت به خرج بدهند، جلادت _ دلیری_ به خرج بدهند و از خطّ قرمزهای نظام عبور کنند، خیلی خب، اینجا اجتماع جسمانی بسیار خوب است؛ البتّه نه به معنای اینکه بروید مجلس آنها را به هم بزنید. بنده قبلاً هم گفتهام، الان هم میگویم، ده بار دیگر هم میگویم؛ من با به هم زدن مجلس مخالفم؛ هر مجلسی که میخواهد باشد. به هم زدن مجلس یک کاری است بیفایده و احیاناً مضر؛ اقلّش این است که بیفایده است، اکثرش این است که مضرّ است. چه لزومی دارد؟ خیلی خب، آنها آنجا جلسه تشکیل دادهاند و علیه فلان مبنای انقلابی دارند بحث میکنند؛ بسیار خوب، شما همانجا اعلام بکنید که فردا یا پسفردا ما در اینجا -آنها آنجا، شما اینجا یا در همان سالن- جلسه تشکیل میدهیم و دربارهی این موضوع بحث خواهیم کرد. دعوت کنید، دانشجویان را جمع کنید، بحث کنید، پنبهی آن حرف را بزنید، تمامش کنید؛ این خوب است. مخاطبینی پیدا میکنید، کسانی هستند، دانشجو بالاخره دنبال فهمیدن حقیقت است؛ بنابراین اجتماعات فیزیکی خیلی خوب است، اشکالی هم ندارد منتها طبق مقرّرات و همینطوری که گفته شد با پیشبینی درست.
همچنین ایشان سال 1379 در دیدار با کارگزاران نظام افزون بر بازتعریف معنای انقلاب و نپذیرفتن برداشتهای ناصحیح که انقلاب را به معنای بینظمی و بیسامانی میدانند میگویند:
"البته انقلاب که میگوییم، حتماً به معنای زدوخورد و شلوغکاری و امثال اینها نیست؛ برخلاف آن برداشتهایی است که میبینیم در بعضی از نوشتهها خوششان میآید با کلمهی انقلاب بازی کنند! گاهی میخواهند انقلاب را به معنای شورش، اغتشاش، بینظمی و بیسامانی وانمود کنند و بگویند ما انقلاب نمیخواهیم؛ یعنی انقلاب چیز بدی است! این برداشتهای غلط از انقلاب است. انقلاب یعنی دگرگونی بنیادی. البته این دگرگونی بنیادی در اغلب موارد بدون چالشهای دشوار و بدون زورآزمایی، امکانپذیر نیست؛ اما معنایش این نیست که در انقلاب حتماً بایستی اغتشاش و شورش و امثال اینها باشد؛ نه ولی هر شورش و هر اغتشاش و هر تهیّج عام و تودهای هم معنایش انقلاب نیست؛ هر تحولی هم معنایش انقلاب نیست؛ انقلاب آنجایی است که پایههای غلطی برچیده میشود و پایههای درستی بهجای آن گذاشته میشود. این قدمِ اوّل است."
هرکسی در این کشور ادعای انقلابی گری دارد ناچار است ملاک و روشش را از یک خاستگاه اصیل و قانون مدار دریافت کند و در غیر این صورت به نام انقلابی گری سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.
از پیامدهای رفتارهای ساختارشکن و بر هم زدن اجتماعات این است که افراد مخالف نیز حق پیدا میکنند تا مقابله به مثل را در دستور کار خود قرار بدهند./918/ی703/س