کلاف سردرگم سیاهنمایی از عزاداری
باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا، مجید پاکنیت
چرا عدهای از سیاهپوشی محرّم سیاهنمایی میکنند؟ تقدسزدایی از سیاهپوشی یا انکار کاردهای عزاداری؟
محرم شده و بازار اشکالتراشی به شیوۀ عزاداری گرم است! این رشته که چرا روزنامۀ «همدلی»، با انتشار یادداشت «آیا رنگ تشیع سیاه است؟» دلها را رنجانده سر دراز دارد! وقتیکه به عقیدۀ بزرگانشان «فرهنگ عاشورا خشونتآفرین است»، توخود حدیث مفصل بخوان زین مجمل!
نویسندۀ یادداشت، علاوه بر نسبت دادن «سوء استفاده از نام حسین»، داشتن «مقاصد دنیوی مبتذل» و «انحراف» به عزادران حسینی، عزاداریها را ناکارآمد و بیهوده دانسته است. گویی باید برای گرامیداشت عاشورا، راه دیگری غیر از عزاداری جست. کاش او راهکار جایگزین را یاد میداد، چرا که نقد دلسوزانه در گرو راهنمایی است، نه سیاهنمایی، نیتخوانی و بهتان زدن! این یادداشت به طور کلی دو کار را با قلم توهین نواخته است: اول لباس سیاه پوشیدن، سپس عزاداری.
اشکال اصلی نویسنده این است که بررسی روایات دینی را مانند پازلی نیمه کاره رها کرده، قطعات کلیدی آن را ندیده و یا گم کرده و نیز برای درک درست موضوع، از مراجعه به کارشناسان دین غفلت نموده. خطای دیگر وی این است بین عزاداری برای افراد عادی و عزاداری برای اهل بیت (ع) تفکیک نکرده. همچنین سیاه پوشیدن مقطعی برای عزای حسینی را هم وزن سیاهاندیشی تکفیری-داعشی قرار داده. نتیجۀ فتوا صادر کردن او این است که نباید هیچگاه لباس سیاه بپوشیم. اما نگفته آیا میشود با لباس زرد به مجلس ختم یا ترحیم برویم؟ آیا روایات، پوشش سیاه عزای حسینی را نکوهش کرده؟
«سیاه»، نماد عزاداری بوده و هست؛ بین مسیحیان، یهودیان و حتی در ایران کهن. البته هیچ شیعۀ عاقلی نگفته «سیاه» رنگ شیعه است. رنگ شیعه، رنگ توحیدی است؛ «صِبْغَة اللَّه [۱]». شیعه در شادیهای خدایی رنگینپوش و سفیدپوش است و در غمهای الهی سیاهپوش. این یعنی اندازه نگه داشتن، نکوست.
اما اینکه «سیاه» افسردگی میآورد، زمینۀ خودکشی را در افراد بحرانزده فراهم میکند و از جنبۀ دینی کراهت دارد، دیگر از آن حرفهاست! چرا که:
آمریکاییها و انگلیسیها رکورددار ابتلا به افسردگی، استفاده از داروهای آرامبخش و آمار بالای خودکشی هستند. دلیل چیست؟ رنگ سیاه سیاهپوستان؟!
روانشناسی رنگ «سیاه» را علت تامۀ افسردگی نمیداند. میشل پاستورو، در کتاب «مشکی، تاریخ یک رنگ» گفته که «مشکی» از سال ۱۵۰۰ میلادی تبدیل به رنگی بسیار پرطرفدار شد و بسیاری از پرنسسها و پادشاهان آن را برمیگزیدند. به تدریج این رنگ به نمادی از شیکی و آراستگی تبدیل شد. در دوران ما کتوشلوار دامادی را بیشتر از رنگهای تیره و خصوصاً سیاه برمیگزینند.
روایات، پوشیدن چادر، عبا و عمامۀ سیاه را مکروه نکرده. همچنین تشویق امامان (ع) به عزاداری و پوشیدن جامۀ سیاه، مقطعی و نمادین نبوده؛ هرگونه همراهی با اهل بیت (ع) و همواره آثار مادی و معنوی دارد. رهبر انقلاب در پاسخ استفتایی فرموده: «سیاهپوش کردن مساجد و پوشیدن لباس مشکی در ایام عزاداری خاندان عصمت و طهارت (ع)، به منظور تعظیم شعائر الهی و اظهار حزن و اندوه موجب ترتب ثواب الهی است. در هر صورت کراهت پوشیدن لباس سیاه در غیر نماز ثابت نیست».
عزای حسینی جوشانندۀ عشق عاقلانه و پرورندۀ عقل عاشقانه است. امروزه عزاداران حسینی در گوشهگوشۀ جهان، در پی عبرتگیری آگاهی و عمل به پیام عاشورایند.
امروزه شکی در کارکردهای مثبت مادی و معنوی عزاداری نیست رهبر معظم انقلاب در پاسخ پرسشی دربارۀ حرکت دستههای عزاداری در شبهای محرم میفرماید: «امثال این مراسم امر بسیار پسندیده و مطلوبی است و از بزرگترین اعمالی است که انسان را به خداوند نزدیک میکند». عزاداری دست کم از دیدگاه روانشناسی تخلیهکنندۀ هیجانات منفی و غمهای درونی است. همچنین فزایندۀ همیاری، همدلی و پویایی جامعه است، گرچه برخی شیوههای آن اندکی نادرست باشد. از منظر سیاسی نیز مکتب عاشورا صلحآفرین است؛ در سال ۲۰۰۶ میلادی تولید «مرکاوا ۴»، به را تعطیل کشاند و ۱۱-۱۲ سال بعد، داعش خون آشام را به زبالهدان تاریخ فرستاد.
به فرمودۀ بنیانگذار انقلاب اسلامی: «این مطلبی که الان القا کردهاند به جوانهای ما که تا کی گریه و تا کی روضه و اینها؟! ... اینها نمیفهمند روضه چیست؟ ... این را نمیفهمند و نمیشود هم بهشان بفهمانیم ... این گریه آدمساز است، انسان درست میکند ... این تبلیغات بر ضد ظلم، این تبلیغ بر ضد طاغوت است. بیان ظلمی که به مظلوم شده تا آخر باید باشد»، «اگر بعد سیاسی اینها را بفهمند، همان غربزدهها هم مجلس به پا میکنند و عزاداری میکنند».
نتیجه اینکه عاشورا مکتب «انسانسازی» است و عزاداری، ادامۀ سنت امامان معصوم (ع). نگاه صفروصدی به رنگ سیاه و عزاداری نیز، نه علمی است، نه همخوان با تجربه. کنار گذاشتن آیین و سنتهای نیک است که مردم سیاهبخت میکند، نه استفادۀ مقطعی از رنگ سیاه. زیست سیاه شبانه و مدهای آرایشی و خودنمایی سیاه به بهانۀ محرم است که مردم را نگونبخت میکند و الا مردم ما سالهاست با رنگ سیاه عزای سالار شهیدان خو گرفتهاند، گرفتار افسردگی نشدهاند و در اوج بحران دچار خودکشی نکردهاند. بالاتر اینکه اثر مادی و معنوی عزاداری و سیاهی حسینیهها و مساجد، آنان را به سلامت از بحرانها عبور داده و سبب افزایش نشاط معنوی جامعه بوده و هست./918/ی702/س
[۱]. صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ (۱۳۸)
از دیگر ویژگیهای آیةالله العظمی خویی، ارادت و محبت زائد الوصف ایشان به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) بود.
ایشان در روضهها بسیار بُکّاء(گریان) بودند و هر سال، ماه محرّم که فرا میرسید، بقچۀ لباسهای مشکی را بیرون میآوردند و تا آخر ماه صفر لباس سیاه بر تن میکردند و تا اول ماه ربیعالاول محاسن شان را اصلاح نمیکردند.
سیره فرزانگان،عبدالحسن بزرگمهرنیا،نشر سامان دانش،به نقل از:
حدیث نصر-یاد نامه آیت الله شیخ نصرالله شاه آبادی-ص ۳۸۹،موسسه کتاب شناسی شیعه
یکی از نمایندگان حضرت آیت الله ابوالقاسم خوئی رحمت الله علیه میگوید:
یک سالی در ایام محرم و صفر در نجف اشرف خدمت ایشان رسیدم ودر آن گرمای شدید ایشان را درحالی دیدم که از سرتاپایشان سیاه پوش بود، حتی جوراب های ایشان نیز سیاه بود.
من درحالی که تعجب کرده بودم و نگران حال ایشان بودم از آقا سوال کردم:
فکرنمیکنید با این وضعیت سرتاپا سیاه پوش در این هوا، ممکن است مریض و یا گرمازده شوید؟؟!
ایشان در پاسخ فرمودند: فلانی من هر چه دارم از سیاه پوشی سرتاپا برای حضرت سیدالشهداء علیه السلام دارم.
پرسیدم: چطور؟
فرمود:بنشین تا برایت تعریف کنم:
پدر من مرحوم حاج سیدعلی اکبر خوئی از وعاظ و منبری های معروف زمان خود بود.همسرش که مادر من باشد هرچه از ایشان باردار میشد پس از دو سه ماه بارداری بچه اش سقط میشد و خلاصه بچه دار نمیشدند.
روزی پس از آنکه پدرم از منبر پائین می آید، زنی به او میگوید آسیدعلی اکبر شما که به ما سفارش میکنید چرا خودتان متوسل نمیشوید تا بچه دار شوید؟
پدرم این حرف را به مادرم بازگو میکند،
مادرم میگوید خب راست گفته، چرا خودت چیزی نذر امام حسین علیه السلام نمیکنی تا حضرت عنایتی فرموده و ما نیز بچه دار شویم؟
درم میگوید: ما که چیزی نداریم تا نذر کنیم؟
مادرم در جواب میگوید حتما لازم نیست چیزی داشته باشیم تا نذر کنیم،
اصلا شما نذر کن که امسال تمام 2 ماه محرم و صفر را برای امام حسین علیه السلام از سر تا پا، حتی جوراب و کفشتان هم سیاه باشد و سیاه بپوشید.
در آن سال پدرم به این نذر عمل کرد و از اول محرم تا پایان ماه صفر سرتاپا سیاه پوش شد.در همان سال هم مادرم باردار میشود و 7ماه نیز از بارداری اش میگذرد و بچه اش سقط نمیشود.
یک شبی یکی از طلبه ها که از شاگردان پدرم بوده در آخرشب درب منزل ایشان می آید.
وقتی پدرم درب را باز میکند پس از سلام و احوال پرسی عرض میکند که من یک سوال دارم.
پدرم میگوید بپرس.
طلبه میپرسد آیا همسرشما باردار است؟
ایشان با تعجب میگوید بله،تو از کجا میدانی؟
ناگهان آن طلبه شروع به گریه کردن میکند و میگوید: آسیدعلی اکبر من الان خواب بودم، در خواب وجود مبارک پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) را زیارت کردم.
حضرت فرمودند: برو و به آسیدعلی اکبرخوئی بگو که بخاطر آن نذری که برای فرزندم حسین کردی و 2 ماه از سرتاپا سیاه پوشیدی
ین بچه ای را که 7 ماه است همسرت در رحم دارد را ما حفظ میکنیم و او سالم میماند و ما او را بزرگ میکنیم و او را فقیه و عالم در دین میگردانیم و به او شهرت میدهیم.
و او را به نام من "ابوالقاسم" نام بگذار...
حالا فهمیدی که من هرچه دارم از سیاه پوشی سرتاپایی دارم؟.....
صلی الله علیک یا اباعبدالله