جامع نگری حلقه مفقوده تولید محتوای عاشورایی + فیلم
اشاره: اشعار و مداحیهای عزاداری امام حسین (ع) از جایگاه رفیعی برخوردار است؛ اما از آنجا که فرهنگ مردم سال به سال با تغییراتی همراه است و پسند آنها نیز تغییر میکند برخی شاعران و مداحان در سبکهای خود تغییراتی را ایجاد کردهاند، که باعث متفاوت شدن بعضی عزاداریها با سالهای گذشته شده است.
شعر و مداحی از دیرباز به صورت جداگانهای انجام میشده است؛ یعنی شاعر مدحی که در عزاداری اهل بیت (ع) خوانده میشده است جدای از مداح آن بوده است؛ برای مثال در زندگینامه حضرت آیتالله بهجت میخواندم که پدر نانوای این بزرگوار، درآمد نانوایی را خرج خانواده میکرده است و مخارج تحصیل حضرت آیتالله بهجت را از سرودن شعر برای ائمه (ع) تأمین میکرده است.
خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا بر آن شده است که بداند شعر و مداحی مطلوب و درست در رثای اهل بیت (ع) باید چگونه باشد؛ بنابراین در مصاحبهای تفصیلی سئوالات خود را از حجتالاسلام هادی الیاسی از سخنرانان مراسم عزاداری امام حسین (ع) پرسیده و متن کامل آن را تقدیم مخاطبان می کند.
رسا ـ تعریف شما از عزاداری، مداحی و شعر آیینی مورد قبول برای عزاداری امام حسین (ع) چیست؟
قالبهایی یا ابزاری که برای عزاداری به کار برده میشود، شعر، مرثیه و مانند اینها چیزی است که گاهی به عنوان بستری برای بیان مطالب یا تحریک عواطف هم به کار برده میشود. لحن، صوت، شعر و محتوا، دست به دست هم میدهد تا عواطف مخاطب را تحریک کند، احساسات را برانگیزد، و عواطف را به جوشش اندازد.
سید الشهدا (ع) نیز در کربلا از بستر عاطفه استفاده کرده است؛ این روش برای ماندن در عاطفه نیست؛ بلکه برای انتقال یک پیام و مفهوم در راستای رشد و تعالی انسان است؛ وقتی ایشان شش ماهه خود را به دست میگیرند و در میان میدان در مقابل لشکر میایستند و گریه میکنند، در واقع عواطف را برمیانگیزند تا پیام حقانیت، مظلومیت و ایستادگی خود را برسانند.
عزاداری ما هم باید اینگونه باشد؛ امام صادق (ع) و دیگر اهل بیت (ع) افرادی را که خدمت شان شعر میخوانند، به سرودن و خواندن مرثیه تشویق میکردند و به عزاداری، تباکی، او ابکی، او من بکی، گریه انداختن و گرییدن توصیه داشتند.
یک رکن مهم برگزاری و برپایی مجالس عزاداری، مداحی و مرثیهسرایی است؛ اشک جایگاه بسیار بسیار مهمی در دستگاه عزاداری سید الشهدا دارد، اما وقتی میخواهیم یک پیامی را منتقل کنیم، نماینده یک جریانی هستیم، باید الگو باشیم، وقتی که یک مداح، سخنران و مرثیهسرا از امام حسین (ع) میخواند، باید تمام مفاهیم و ابعاد عاشورا را در پیام خود انتقال دهد.
در این پیام باید عاطفه، شجاعت، ایستادگی، هدایتبخشی، امر به معروف و نهی از منکر، آزادگی، آزاد منشی و دیگر پیامها باید در بستر مرثیه سرایی مطلوب اتفاق بیافتد تا مورد توجه قرار گیرد؛ اگر فقط به یک بعد آن پرداخته شود، دیگر ابعاد مغفول مانده است. اگر درباره جریان عاشورا صرف گریاندن مد نظرم باشد، از بقیه ابعاد مهم عاشورا که آنها هم در طول تاریخ جریانساز بوده است مغفول مانده است.
قیام عاشورا الگو بخش آزادی خواهان جهان بوده است؛ آنها از عاشورا، مقابله با ظلم و ایستادگی را الگو گرفتهاند که اینها رمز بقای شیعه هم بوده است؛ اقامه عدل در مقابل دستگاه ظلم طاغوت است؛ اگر اینها را نگوییم چه میشود؟ توجه به صرف برانگیختن عاطفه مخاطب کارمان را ناقص میگذارد.
اهل بیت ما به شعر به عنوان یک رسانه توجه میکردند؛ امام رضا (ع) دئبل را تحویل میگیرد و به او جایگاه میبخشد، چون شعر او رسانه آن زمان است؛ دئبل شعر خود را پیش امام رضا (ع) میخواند و چند روز بعد مردم شهر، شعر او را زمزمه میکنند؛ وقتی در بعضی قصیدهها تأمل میکنیم میبینیم که حزن، برانگیختن عواطف، انتقال پیام، مدح اهل بیت (ع)، اثبات مقام و جایگاه ولایت، همگی به چشم میخورد. شعری اثربخش خواهد بود که به تمام این زوایا توجه کرده باشد.
رسا ـ تخصص شعر گویی و مداحی از قدیم جدای از هم بوده است؛ اکنون هم این مسأله تخصصیتر شده است؛ شاعران شعرهای آیینی و مذهبی باید به چه مفاهیم اسلامی مسلط باشند؟
در حد فهم خودم از شعر و به اندازه مطالعات دینی خود میگویم که گاهی شعرهای آیینی فقط به سمت مرثیهسرایی میرود، یعنی فقط یک مصیبت را در قالب شعر بیان میکند؛ اگر صدر تا ذیل یک شعر اینگونه باشد و فقط عواطف را تحریک کند و بگریاند، هرچند حتی یک بیت شعر برای اهل بیت (ع) ارزش دارد، اما این شعر در دستگاه عاشورا چه جایگاهی دارد؟
اشعار شاعرانی مانند مرحوم خوشدل تهرانی یا مرحوم نیر تبریزی که هم شاعر و هم عالم بودند را نگاه کنید، حتی در بیان مرثیه هم جایگاه امامت را نشان میدهند. از ابتدای شعر مفاهیم و مطالب اخلاقی را میرساندند و پیامهای بلند عاشورا را منتقل میکردند؛ در انتهای شعر هم به اندازه دو سه بیت به مرثیه مصیبتی که مورد نظرشان بود اشاره میکردند؛ صدر تا ذیل، قصیده، غزل یا مثنوی روضهخوانی نیست. شاعران بزرگ مجموعهای را در شعر میبینند؛ شعر مطلوب این است.
به جای تعریف شعر خوب و بد بهتر است که الگویی را معرفی کنیم و شاعری که به همه ابعاد عاشورا توجه کرده است را معرفی کنیم تا همه اشعار او را بخوانند و برای شعر گفتن از او درس بگیرند؛ فردی که به مصیبت، ایستادگی امام حسین و ابعاد دیگر واقعه عاشورا توجه کرده است؛ این آقای مؤسس یک الگوی خوب در هیأتداری است؛ این سخنران در تمام ابعاد عاشورا حرف گفتنی و تحلیل دارد؛ این کار هم به جوانان ما کمک میکند و هم به کسانی که میخواهند شعر خوب را دریافت کنند و پیام خوب را از منبر و بلندگو بشنوند.
چندین سال پیش محضر مقام معظم رهبری بودیم؛ ایشان در دیدار شعرا و مداحها به این موضوع اشاره داشتند؛ ایشان میفرمودند که «گاهی دو بیت شعر کار یک منبر را میکرد»؛ هرچند اکنون میتوان سخنرانی افراد را ضبط و استفاده کرد، اما سابق کسی نمیتوانست منبر را برای کسی بگوید، در آن زمان مداح در کوچه و بازار بالای چهارپایه نوحه را میخواند و مردم سینه میزدند و گریه میکردند، این نوحه در قلب مستمع نقش میبست و همه جا آن را تکرار میکرد.
چه بسا شهدای ما که در لحظه عملیات همین اشعار را زمزمه میکردند، همین الان هم در کلیپهایی که از سوریه میفرستند میبینیم که شهدای مدافع حرم، زمزمههایشان همین اشعار، سبکها، زمینهها و سینهزنیها است و با اینها هیجان و شور میگیرند؛ به حتم شعری اینجا میتواند به کار بیاید که پیام عاشورا را منتقل کند، یعنی از چهار بیت، یک بیت به پیام عاشورا اشاره کند، این در وجود انسانها میچرخد و ایجاد حرکت میکند.
رسا ـ بعضی از مداحان ما توان خواندن و مداحی کردن را دارند، اما آیا تنها داشتن این توان کافی است؟ در کنار این تخصص باید چه روحیاتی داشته باشند و از چه تعالیمی برخوردار باشند تا بتوانند یک شعر خوب را هر چه بهتر به مستمع منتقل کنند؟
این جایگاه رفیع است؛ وقتی امام رضا (ع) دئبل را در مقام مرثیهسرای اهل بیت (ع) سمت راست خود بر رأس مجلس مینشاند، یعنی حضرت او را در جایگاه توجه دیگران قرار میدهد؛ الان هم مانند گذشته نگاه به مداح هم در جلسه و هم بیرون جلسه است. بنابراین مداحان باید دقت کنند.
اینطور نیست که مردم فقط در جلسه با مداح گریه کنند، بلکه بیرون جلسه هم با او زندگی میکنند و رفتار و سلوک او را میبینند؛ اینجاست که مداح اهل بیت (ع) به عنوان کسی که منسوب اهل بیت است، سخنران جلسه به عنوان عالمی که به اهل بیت (ع) منسوب است و مردم ایشان را به نام اهل بیت میشناسند، باید موازینی را در رشد و تعالیم فکری رعایت کنند؛ به هر حال او میخواهد جریان عاشورا را از صدا و حلقوم خودش منتقل کند و مردم را برانگیزد و با خودش بالا بکشد.
چندین سال پیش، اوایل بحث منبر بود، خدمت یکی از بزرگان در قم رسیدیم؛ این استاد بزرگ به ما توصیه میکرد که در هر یک از موارد مانند حدیث، تاریخ، تفسیر، تاریخ شفاهی، تاریخ اسلام هر کدام باید چه کتابهایی را بخوانید؛ وقتی تمام شد و همه اینها را گفت، ما گفتیم که میرویم و چهل سال دیگر بعد از مطالعه همه این مطالب برمیگردیم تا منبر برویم، این سیر مطالعاتی که شما میگویی چهل سال طول میکشد؛ ایشان لبخند زد و گفت «منظورم این نیست که الان منبر نروید، اما اگر منبر میروید دقت کنید، چون منبر شما منبر کارشناسانه و مجتهدانهای نیست؛ نگاه شما به مطالب عمیق نیست؛ فقط صرف خواندن و بازگو کردن است؛ اما اینها لازم است که شما بتوانید بحث دقیقی را از عاشورا به مردم ارائه کنید».
در مداحی هم صرف صدای خوش کافی نیست؛ صدای خوش یک وسیله و ابزار است؛ خدا از فضل خودش صدای خوبی به فرد میدهد، آیا همین کفایت میکند؟ مورد توجه قرار گرفتن کافی است؟ مطالعهای نمیخواهد؟ بحثی را نباید داشته باشد؟
یک سال شب شهادت امام هادی (ع) در تهران به جلسهای رفتم؛ روضهخوان، روضه امام صادق (ع) را برای امام هادی (ع) میخواند؛ یعنی حتی مستمعین هم میفهمیدند که آشتباه میخواند و آهسته اعتراض میکردند؛ دیگر آن زمان گذشته است که بگوییم در فلان کتاب گشتم و نبود؛ همه متنها موجود است و هم اگر کسی بخواهد منبع صحبت من را پیدا کند به سادگی میتواند با یک جستجوی ساده در اینترنت آن را پیدا کند و اگر پیدا نکرد به من اعتراض میکند که این مطلب را از کجا گفتی؛ بنابراین مطالعه در مقتل، تاریخ و آداب لازم است؛ علاوه بر اینها خود سازی و اخلاص هم مهم است.
خیلی از بزرگان قدیم بودند که با یک بیت شعر در درون مستمع انقلاب درونی ایجاد میکردند؛ من یک ساعت روضه میخوانم، ولی فردی که این یک ساعت به حرفهای من گوش داده است حال خوشی پیدا نمیکند، با لحن من ارتباط برقرار میکند اما من باید پلی شوم که او با امام حسین (ع) مرتبط شود، باید دست او را بگیرم و در دست امام حسین (ع) بگذارم تا راهی به خیمه امام حسین (ع) پیدا کند. قرار نیست که من فقط خود و سبک و صدای خود را نشان دهم؛ ما یک اخلاص، ارادت و آداب نوکری میخواهیم.
مرحوم میرجهانی یک کتابی با عنوان «آداب نوکری» دارد که چاپ هم شده است و جزوه کوچکی است؛ اولین رکنی که برای ذاکر، مداح یا سخنران بیان میکند اخلاص است؛ در کنار آن مطالعه، خود سازی و تمام موارد که نتیجه صدای ماندگاری مانند مرحوم کوثری، مرحوم کافی و مرحوم فلسفی میشود را بیان میکند.
رسا ـ اگر مداحی و شعر را به دو بخش محتوای عقلانی با پشتوانه اسلامی و هیجاناتی که بیشتر در محفل عزاداری به آنها اضافه میشود تقسیم کنیم، به نظر شما چه درصد و نسبتی باید بین محتوا و هیجان وجود داشته باشد.
هیجان را به شور در عزاداری تعبیر میکنیم؛ شور در عزاداری آن نقطه اوج و بالای فوران عاطفه و عشق به امام حسین (ع) است که خوب است و اگر کسی که به اینجا برسد توانسته است تمام عواطف خود را در اختیار اهل بیت (ع) قرار دهد و آن لحظه در جلسه اینگونه باشد؛ اما آیا استمرار این شور، اینکه تمام وقت مستمع من در این حالت باشد درست است؟ ساکن و مواج بودن دریا زیباست، اما اگر موج زیاد باشد ممکن است که نگاه انسان را به دریا تغییر دهد.
کسانی که سالیان زیادی در وادی امام حسین (ع) روضهخوانی میکردند، وقتی بخشی از روضهشان با مناجات و دعا هم آمیخته بوده است، استمرارشان و تربیت مخاطبشان بیشتر بوده است؛ یعنی دستگیری آنها از مخاطب هیأتی بیشتر بوده است؛ در ایجاد تغییر و تحول و پایبند کردن افراد به دستگاه امام حسین (ع) موفقتر بودهاند؛ هدف هم همین است.
سخنرانی، شعر و روضه باید طوری باشد که مستمع برانگیخته شود یا وادار به انجام تکالیف شرعی خود مانند نماز شود، یا محرمات را ترک کند. امام حسین (ع) فرمود هدفم «آمر بالمعروف و انهی عن المنکر» بود؛ اگر چنین هدفی که از اهداف عاشورا هم بوده است بتواند با شور اتفاق بیافتد خوب است؛ اما به واقع چند درصد اتفاق میافتد؟ چند درصد کسانی که نگاهشان به این نوع مداحی است، در رفتار و ذائقه خودشان تغییر را احساس کردهاند؟
باید دید اینگونه روضهخوانیها بیشتر تأثیر داشته است یا کسانی که با مناجات و اشک بر سید الشهدا مأنوس بودند و با روضه بزرگ شدند، در ازدواج، تربیت فرزند، معاش و کسب لقمه حلال خود این تعالیم را دخیل میکردند؟ من به عنوان روضهخوان، شور خوان، مداح و شاعر بازنگری کنم، اگر من در مقابل حضرت قرار بگیرم و به من بفرمایند چکار کردی؟ میگویم که این سابقه را دارم، آیا حضرت قبول میکند؟ یعنی ملاک باید میزان رضایت اهل بیت (ع) باشد.
رسا ـ قمه زنی یا آسیبهای دیگری که به خود میزنند ادامه همین شور است یا بحث جدایی است؟
هم هست و هم نیست؛ مثلاً در بعضی کشورها مانند هند و پاکستان با شور خواندن و شور زدن به اینجا نمیرسند، اما یک نقطه برانگیختنی برای شخصی بوده است که این اتفاق افتاده است؛ البته این نیست که همه در روضه و مصیبت سید الشهدا (ع) به آن نقطه اوج برسند، بعد این عمل عزاداری را انجام دهند، الان دیگر این اتفاق برای خیلیها نمیافتد.
الان رفتار شخص الگو شده است و در کشورهای مختلف مانند عراق، ایران، هند و پاکستان رفتارهای مذهبی شکل میگیرد؛ شاید برای کسی این اتفاق بیافتد که بگوید من در شور عزاداری به نقطهای رسیدهام که باید گریبان چاک دهم؛ بعضی از اینها مورد تأیید اهل بیت (ع) هست و بعضی هم نیست، اینها اشکال عزاداری است، اما آیا به قطع برای همه این اتفاق میافتد؟ من فکر نمیکنم که برای همه اینطور باشد.
رسا ـ بعضی اعتقاد دارند که مداحی و شعر در مجالس عزاداری امام حسین (ع) باید ویژه و خاص واقعه کربلا باشد، بعضی اعتقاد دارند که در همین اشعار و مداحیها میتوان تعالیمی مانند کبر ستیری، ظلم ستیزی، کمک به مستضعف وارد شود؛ به نظر شما استفاده از این آموزهها در اشعار و مداحیها جدای از سیره امام حسین (ع) و عزاداری سنتی است؟
اگر ما در سیره سید الشهدا و حرکت عظیم عاشورا، فقط به یک نقطه اشاره کردیم، جریان عاشورا را محدود کردهایم و نگذاشتهایم که مخاطب عام ما از این سیره بهره ببرد، کما اینکه اهل بیت (ع) در سیره خودشان زوایای مختلفی داشتند که هر کسی با هر مشربی سراغ آنها بیاید استفاده میشود؛ مسیحی آن سراغ امیر المؤمنین میآید و از عدل امیر المؤمنین علی (ع) بهره میبرد و کتاب «علی صوت العدالت الانسانیه» را مینویسد.
سخنی معروف از امام موسی صدر است که «دشمنان امام حسین (ع) سه دسته هستند، دستهای که به حضرت ظلم کردند و حضرت را به شهادت رساندند که جایگاهشان مشخص است، اللهم العنهم جمیعا، همه آنها را لعن میکنیم که اشغل الاشقیا هم بودند و ظلم کردند، در کربلا جسارت کردند، دسته دوم کسانی هستند که میخواستند آثار امام حسین (ع) را از بین ببرند، مانند متوکل عباسیها، قبر را تخریب و پرچم را پاره کنند، الان هم حسینیه را آتش میزنند، اینها دشمن امام حسین (ع) هستند، اینها کسانی هستند که میخواهند مخالفت کنند، آثار را دارند، اتباعهم، اشیائهم، پیروی میکنند.
یک دسته هم کسانی هستند که امام حسین را محدود کردهاند، کربلا را به معنای واقعیاش نگاه نمیکنند، فقط عاطفه را در کربلا منعکس میکنند، در حالی که امام حسین (ع) یک حرکت عظیمی دارد، تمام عوالم را درگیر خودش کرده است، حرکت عاشورا یک حرکت آزادگی، ایستادگی و ظلمستیزی است، حرکتی که امام حسین (ع) در اوج آزادیخواهی انجام میدهد، هیهات من الذله امام حسین (ع) چیزی است که حتی گاندی را هم تحت تأثیر قرار داده است و در مقابل استکبار انگلیس ایستاده است.
حیات انقلابی ما به نهضت عاشورا بود؛ معمار کبیر انقلاب مرحوم امام خمینی (ره) فرمودند، «ما نگاهمان به عاشورا بود که در مقابل ظلم ایستادیم»، هر موقع این نگاه را از دست دادیم و فقط به یک بعد عاشورا منعطف و معطوف شدیم، فقط در همان بعد رشد میکنیم.
البته بعضی وقتها برخی از آن لب بوم میافتند و هیأت به یک میتینگ سیاسی تبدیل میشود؛ آن جایگاهش مشخص است، روضه و هیأت یک قالبی دارد، سخنران و مداح و شاعرش میدانند و همه هم به این ابعاد اشاره میکنند، درس گرفتهاند، شهدا، همه کسانی که در مقابل ظلم ایستادگی کردند و پیام امام حسین (ع) را دوباره ابلاغ کردند، مصداق آنها کسانی هستند که امروز مستکبر خود را تطبیق دادهاند و در مقابل مستکبر زمان خودشان هم ایستادهاند، اینها موفق بودند؛ باید نگاهمان را به عاشورا جامع و گسترده کنیم.
رسا ـ چه میشود که به یکباره با یک مداحی و جلسهای روبرو میشویم که شعر سخیف، مداحی در حد خوانندگی کشورهای غربی و مسائلی مواجه می شویم که در شأن مجلس عزا برای اهل بیت نیست؟
اگر هدف ذائقه مخاطب باشد و بخواهم با ذائقه مخاطب پیش بروم، ممکن است که به سمت و سویی کشیده شوم که مورد نظر خودم هم نباشد، میگوید خودم هم هم دوست نداشتم که امشب جلسه اینطور شود، اما شد؛ چون با ذائقه مخاطب پیش رفته است؛ این ذائقه مخاطب در تهران، شیراز، بندر عباس، ایران، هند، پاکستان و عراق فرق میکند.
در ابراز عشق و عزاداری سید الشهدا ذائقههای مختلفی وجود دارد؛ اما باید معیار و ملاکی داشته باشیم، ملاک ذائقه من و مخاطب من نیست، رضایت امام زمان (عج) است؛ رضایت امام حسین (ع) است؛ ما برای او گریه میکنیم، ما برای این گریه میکنیم که از خیمه امام حسین (ع) به خیمه امام زمان (عج) راهی پیدا کنیم، غیر از این هم نباید باشد.
آن روز امام زمان مردم کوفه سید الشهدا (ع) بود که حل من ناصر داشت، امروز هم وحید، غریب و فرید مردم، امام زمان ما است و منتظر یارانشان است؛ ما باید کاری کنیم که رضایت حضرت مد نظر باشد، شاید با خودم بگویم نیم ساعت سخنرانی خودم را فقط به مباحث احساسی اشاره کنم و مردم را گریه بیاندازم ممکن است که کارم بگیرد، اما آیا باید این کار را انجام دهم؟ پس انتقال معارف اهل بیت (ع) چگونه از طریق منبر منتقل میشود؟ نباید حدیث و آیه قرآن بخوانم؟ نباید تحلیل بدهم؟ خب مردم گریه نکنند، ده دقیقه آخر مراسم هم روضه میخوانم، اگر هم نتوانستم روضه بخوانم، اشارهای کردم، مداح بعد از من روضه را میخواند، اما مداح نمیتواند بعد از من معارفی را که باید از طریق حرف و سخن با تحلیل و حوادث عاشورا برای مردم منتقل کنم را بگوید، سبک کارش فرق میکند.
هر کسی باید وظیفه خودش را انجام دهد، مخاطب بپسندد یا نپسندد مهم نیست؛ مهم پسند امام زمان (عج) و اهل بیت (ع) است، به قول شعر استاد مجاهدی (قبول خاطر خون خدا شدن شرط است/ نه اینکه هر که مرثیه ساخت محتشم گردد) باید ببینیم که آنها چه دوست دارند و چه چیزی به درد دستگاه اهل بیت میخورد، درد ما درد دین شود، اگر این شد درد شخصی نبود، درد جلسه نبود، درد مخاطب و اینستاگرام نبود، خودشان همه امور را درست میکنند./836/ج