۲۰ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۱:۲۲
کد خبر: ۶۰۹۵۰۰
یادداشت؛

سیاست‌های شکست خورده عربستان و امارات

سیاست‌های شکست خورده عربستان و امارات
ریاض و ابوظبی که در جنگ یمن به بن‌بست رسیده‌اند، درصدد برآمدند که روند خفت‌بار دولت عمر البشیر در جانب‌داری از غرب را به هر طریق ممکن حفظ کنند.
به گزارش خبرگزاری رسا، اقداماتی که عربستان و امارات طی بیش از هفت ماه گذشته در سودان صورت داده‌اند، تقلای بیهوده‌ای است که دستاوردی جز شکست برای این دو کشور به همراه نداشته است.

ریاض و ابوظبی که در جنگ یمن به بن‌بست رسیده و طی چهار سال گذشته علی‌الدوام از نیرو‌های سودانی برای سرکوب مردم یمن استفاده کرده‌اند، درصدد برآمدند که روند خفت‌بار دولت عمر البشیر در جانب‌داری از غرب را به هر طریق ممکن حفظ کنند.

این در حالی است که سودانی‌ها از رئیس‌جمهور ساقط‌شده خود به دلیل همکاری با ریاض و ابوظبی به‌شدت ناراضی بودند و شاید یکی از اصلی‌ترین دلایلی که مردم سودان مشکلات اقتصادی را همچون گذشته تحمل نکرده و به میدان آمدند، همکاری‌های بی‌دریغ خارطوم با این دو کشور بود که منجر به بروز فساد در دولت سودان همچون فساد در خاندان آل سعود و آل نهیان شد.

افزون بر این، سودانی‌ها به‌شدت از منش پادشاهی عربستان و مشی وهابیت متنفرند و خشم آن‌ها نتوانست مانع از سرنگونی عمر البشیر شود. در واقع آنچه از آذرماه گذشته آغاز شد، کوشش بیهوده امارات و عربستان برای حفظ عمر البشیر به هر قیمتی بود و برای نگه‌داشتن او در منصب قدرت، انواع و اقسام کمک‌ها را به وی ارائه کردند، ولی بی‌فایده بود و دیکتاتور سودان بعد از چندی به خط پایان رسید.

کار انقلابیون، اما به اتمام نرسید چراکه منصوبین و بقایای البشیر اکنون بر مجاری امور مسلط هستند؛ کسانی که گفتگو‌هایی را با مردم سودان آغاز و وانمود کردند که شرایط نظامیان با گذشته متفاوت و آن‌ها در کنار معترضین هستند، نه در مقابل آن‌ها، ولی مردم فریب نخوردند، چون عربستان و امارات بی‌پرده از شورای نظامیان موسوم به شورای انتقالی حمایت کردند؛ حمایتی که ابلهانه بود و درست زمانی که سودانی‌ها خواستار برکناری شورای انتقالی بودند، با اعضای آن همسو شدند.

هم‌صدایی با تفاله‌های حکومت البشیر البته مأموریتی است که غرب و آمریکا به این دو کشور جنگ‌افروز واگذار کرده‌اند، کما اینکه چهار سال متوالی است که به انجام وظایف محوله از سوی بروکسل و واشنگتن در یمن مشغول‌اند و از مزدوران سودانی در جنگ یمن استفاده می‌کنند.
 
غرب به‌خصوص سه کشور آمریکا، انگلیس و فرانسه که سابقه استعماری در قاره آفریقا دارند، به دلیل اینکه علاقه‌مند نیستند وجهه خود را بیش از این در برخورد با مردم سودان تخریب کنند، وظیفه مقابله با آن‌ها را به ریاض و ابوظبی سپرده‌اند. گفتنی است که اروپا و آمریکا همین رویه را در خصوص لیبی در پیش‌گرفته و با استفاده از درآمد‌های نفتی این دو کشور ثروتمند منطقه، در حال حمایت از خلیفه حفتر برای سرکوب مردم این کشور هستند.

نکته قابل‌توجه در خصوص استاندارد‌های دوگانه غرب اینجاست که از یک‌سو، به‌طور کامل از جنگ نیابتی در منطقه اعم از سودان، لیبی و یمن حمایت و از طرفی، به ایران اسلامی اتهام جنگ نیابتی در یمن، سوریه و عراق وارد می‌کنند، درحالی‌که جمهوری اسلامی هیچ نقشی به‌عنوان مباشر در منطقه نداشته و حداکثر به ایفای وظیفه مستشاری در سوریه و عراق پرداخته است.

به‌بیان‌دیگر، جنگ نیابتی اگر از جانب غرب باشد، نه‌تن‌ها اشکالی به آن وارد نیست بلکه موجب ثبات در خاورمیانه و آفریقا می‌شود! اما چنانچه حتی شائبه‌ای از سوی ایران در این خصوص وجود داشته باشد – نه شواهد متقن و محکمه‌پسند – مذموم و محکوم است!

هواداری عربستان و امارات از شورای به‌اصطلاح انتقالی در ادامه باعث شد که گفتگوی مخالفان با آن‌ها به شکست منجر شده و سرکوب‌های خونینی که بیش از صد‌ها کشته و زخمی بر جای گذاشت را موجب شود.
 
نقشه آل سعود و آل نهیان این است تا سناریویی که در مصر پیاده کردند و از طریق کشتار صد‌ها نفر، رئیس‌جمهور فعلی این کشور را روی کار آوردند، اکنون در سودان اجرا کنند و مهره موردنظر خود را به قدرت برسانند. اما شرایط سودان با مصر متفاوت است و معلوم شد که کشتار دسته‌جمعی، اراده مردم را برای مقابله بیشتر می‌کند، لذا به‌صورت مستقیم وارد میدان شدند و در همین راستا، امارات چند فروند خودروی زرهی خود را به سودان فرستاد تا در خیابان‌های خارطوم، در برابر مخالفان عرض‌اندام کنند.

حتی اگر معتقد باشیم که شکست این دو متحد فتنه‌گر در سودان، چیزی کمتر از شکست آن‌ها در سوریه و یمن ندارد، سخن به‌گزاف نگفته‌ایم، چراکه مردم فقیر سودان برخلاف مجاهدین یمنی و سوری، مسلح نیستند و تابه‌حال با دست‌خالی توانسته‌اند در برابر ارتش مسلح و اجداد تروریست پرور نظامیان سودانی مقاومت کنند.
 
امروز مخالفین مداخلات عربستان و امارات در سودان، در هر تظاهرات و تجمعی و حالا در دور جدید نافرمانی مدنی، بلااستثنا پلاکارد‌ها و دست‌نوشته‌هایی علیه ریاض و ابوظبی در دست دارند؛ همان‌طور که در الجزایر نیز معترضین علیه آن‌ها شوریدند و خواستار کوتاه شدن دست رهبر مرتجعین منطقه و متحدش از مقدرات خود شدند. حتی در مصر که دخالت این دو، پررنگ و مشهود بود نیز شاهد تظاهرات علنی علیه آن‌ها نبودیم، ولی آش سودانی امارات و عربستان آن‌قدر شور شده که مردم، نظامیان را عروسک خیمه‌شب‌بازی می‌دانند و لذا خواستار پایان حمایت از ارتش و تفنگداران سابق عمر البشیر هستند.

بخش دیگری از موش‌دوانی دو متحد مهم منطقه‌ای غرب در سودان به جبران شکست‌ها در یمن و اثبات توانمندی خود برای تغییر معادلات در مناطق موردنظر بازمی‌گردد، حال‌آنکه اعتبار آن‌ها در دو عرصه جهان اسلام و بلوک غرب بیش از گذشته افت کرد و نشان دادند که تاریخ‌مصرفشان به سر آمده و بازیگران دیگری صحنه‌گردان تحولات هستند.
 
از طرفی، عربستان و امارات در حالی با پای لنگ خود وارد باتلاق سودان شدند که هنوز از هزینه‌های مادی و معنوی جنگ‌ها و مداخلات پیشین خود قد راست نکرده‌اند؛ و بالاخره اینکه سودانی‌ها در حال حاضر، مشغول نبرد علیه استبداد «داخلی» و استبداد «منطقه‌ای» هستند و با توجه به فقر و فلاکت مفرط، چیزی برای از دست دادن ندارند و با همه توان در مقابل نظامیان وابسته ایستادگی خواهند کرد.

سودانی‌ها به دنبال حاکمیت مردمی برآمده از اسلام هستند و نشان داده‌اند که همیشه حامی مردم فلسطین بوده‌اند، لذا برای مقابله با سلطه‌طلبان سعودی و اماراتی که در حال تلاش برای مسلخ بردن آرمان قدس و حذف اسلام سیاسی هستند، از انگیزه مضاعفی برخوردارند و حوادث آینده نشان می‌دهد که پیروز میدان چه کسی خواهد بود. /۱۰۱/۹۶۹/م
محمدرضا محمودخانی
منبع: حمایت
ارسال نظرات