وضعیت رویکردهای تمدنی قبل و بعد از انقلاب اسلامی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست علمی «مطالعات تمدنی در ایران بعد از انقلاب اسلامی» از سلسله نشست های چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی عصر دوشنبه در سالن نشست های امام مهدی(عج) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
حجت الاسلام محمدعلی میرزایی عضو هیأت علمی دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه(ص) در این همایش اظهار داشت: واقعیت این است که گرچه مطالعات تمدنی، تاریخ بلندی ندارد ولی خود صیرورت های تمدن و شدن های تمدنی به بلندای تاریخ است و ده ها قرن است که انسان در تکاپوی تمدن است.
وی افزود: به نظر می رسد انسان یک موجود تمدن ساز است و تمدن سازی جزو ذاتیات او است به ویژه این که هرچه سطح عقلانیت انسان اجتماعی تر و تراکمی تر می شود به همان نسبت نقش او در تمدن هم بیشتر شده است و به همین جهت باید بین جریان های تمدن ساز و مطالعات تمدن پژوهانه فرق قائل بشویم چراکه یکی جدید و دیگری کهن و تاریخی است.
حجت الاسلام میرزایی با اشاره به نسبت های انقلاب اسلامی و جریان های کلی تمدنی عنوان داشت: اولا تمدن در واقع پهناورترین هویت فرهنگی است و از نظر گستره و پهنه در چنین جایگاهی قرار دارد و این پهنه وسیع و گستره فراخ نقش هدایت کنندگی و راهبری جریان های فکری خرد تر را هم دارد.
وی اضافه کرد: ما با مدلی از نگاشت خرده فرهنگ ها مواجه هستیم که در ذیل یک نگاه کلان تمدنی شکل می گیرند به همین جهت اهمیت موضوع تمدنی در این جا نیز هست که انقلاب اسلامی خود را در مواجهه با مطالعات تمدنی یافته است و به تعبیر شهید صدر از نوعی فقاهت احکامی به فقاهت نظریه ای رسیده ایم.
رایزن سابق فرهنگی ایران در لبنان اضافه کرد: ارتقای سطح تحلیل در همه لایحه های استراتژیک کلام، فقه و جامعه شناسی از مرزهای جزئی و بومی به سطوح کلان تر «امت؛ تمدن» و بلکه جهانی از عوامل به سزای تهدید زدایی و رفع چالش است و در غیر این صورت بابی برای آینده پژوهی جریان ها نخواهیم داشت و در این صورت دچار تله های بزرگی خواهیم شد.
وی عنوان کرد: بسیاری از انگاره های چالش زا و عوامل منازعات داخلی ناشی از فقدان همین سطح تحلیل تمدنی است، به عنوان مثال در بحث مذهب، گرفتاری های مسلمان های شیعه و سنی یا علوی و سنی یا قومیتی ایرانی و عربی که گاهی در اثر آن جنگی رخ داده است، درحالی که اگر نگاه کلان تحلیل تمدنی وجود داشته باشد همگی این خرده فرهنگ ها در آن افق های مشترک ذوب می شود.
حجت الاسلام میرزایی خاطرنشان کرد: رویکرد تمدنی در تحلیل کلان و استراتژیک موجب دخالت سنجه های داخلی برای ارزیابی مناسبات جهان اسلام می شود و بدون آن مقیاس و سنجه ما محدود به دوایر جزیی می شود.
وی با بیان این که اگر از سطح تمدنی انقلاب سخن می گوییم در این فرض نباید از مذاهب اسلامی و حتی ادیان دیگر به عنوان رقبای انقلاب یاد کنیم، یادآور شد: انقلاب به عنوان یک پدیده تمدنی منطقا نمی تواند رقیب مذاهب دیگر باشد چراکه ممکن است در یک نگاه تمدنی آن مذهب دیگر، گاهی همگراتر در چارچوب تمدنی ما نسبت به خودی و شریک مذهبی حرکت کند.
عضو هیأت علمی جامعه المصطفی العالمیه اضافه کرد: به عنوان مثال گاهی یک فرهنگ شیعی می تواند در تضاد با ادبیات تمدنی انقلاب اسلامی و یک سنی می تواند در تعامل با ادبیات تمدنی انقلاب اسلامی قرار بگیرد، بنابراین این مسأله تأثیر مهم دیگری که دارد این است که ارتقای جریان تمدنی انقلاب باعث به هم ریختن یا بازسازی مفهوم رقیب و دشمن و همراه و خودی و غیر خودی می شود.
وی تصریح کرد: به نظر می رسد عقلانیت انسان آخرالزمانی به گونه ای است که به راحتی مقوله جهانیت و جهانی سازی را درک می کند، بنابراین انسان آخرالزمانی انسان تمدنی اندیش است و کنش این انسان معطوف به این تمدن است و پدیده های آخرالزمانی که رویکرد تمدنی ندارند امکان رقابت و کنش تمدنی در جهان را نخواهند داشت.
حجت الاسلام میرزایی ابراز داشت: در تمدن غرب جریان مذاهب و ادیان دیگر را در ذیل مقوله تمدنی کنترل می کنند یعنی تنها ما نیستیم، بلکه غرب نیز وقتی می خواهد ضربه شصت تمدنی بزند به عنوان جریان اهل سنتی را در ذیل رویکرد تمدنی خود به کار می گیرد و داعش را راه ماده اندازد، بنابراین در آخرالزمان نمی توان با رویکرد مذهبی تمدن ساز باشیم چون با یکدیگر در تناقض است.
وی یادآور شد: موج جهانی شدن که در تمام هژمونی های اقتدار و در ذیل مکتب ها و پارادایم های مختلف قابل مشاهده است تجلی همین طبع و ذات عقلانیت تمدن ساز و تمدن گرای قرن های آخرالزمانی است، هرچند التفات به این کارکردهای تمدنی نداشته باشیم به همین جهت بسیاری از جریان های تکفیری به هیچ وجه قبول نمی کند که در زمین دشمنی مثل آمریکا بازی می کند.
عضو پژوهشی گروه ادیان و مذاهب مجتمع عالی امام خمینی(ره) با اشاره به سخن یکی از تحلیل گران شبکه های غربی خاطرنشان کرد: امروز چگونه صدها میلیون دلار برای یک شبکه خارجی مثل «من و تو» خرج می شود در حالی که آنها منبع درآمدی ندارد، بنابراین این مسأله نشان می دهد پشت پرده تمدن های رقیب برای به هم ریختن نظم این طرف هزینه می کنند.
وی اضافه کرد: از طرفی اندیشه اسلامی و ادبیات قرآنی واجد این طبع و شاخصه ذاتی است، یعنی نمی توانیم اسلام و قرآن فاقد رویکرد تمدنی را تصور کنیم، هرچند تمدن و کنش تمدنی یک مقوله تشکیکی است اما عالی ترین سطوح تحلیل قرآنی سطوح مربوط به امم، قرا و ارض است.
حجت الاسلام میرزایی با بیان این که انقلاب اسلامی مؤسس خوانش و تفسیر رویکرد تمدنی است، ابراز داشت: شاهکار حضرت امام خمینی(ره) این بود که جریان کلی اسلام شناسی و تفسیر قرآن را دستخوش بنیادین یعنی رویکرد بینش تمدنی کردند، همچنین اگر این قدر نسبت به مسأله عاشورا و انقلاب بهتر تحلیل ارائه می کنیم به دلیل وجود سطح رویکرد تمدنی از مهدویت است چراکه در مهدویت از رویکردهای عدل و انسانیت سخن می گوییم.
وی تأکید کرد: شرایط و وضعیت ایران قبل از انقلاب اسلامی یک کنش تمدنی نداشت، مگر کنشی در ذیل تمدن حاکم و موجود آن زمان که نظام سلطه جهانی بود، در ایران قبل از انقلاب در نخبگان سیاسی نیز چنین رویکرد تمدنی در کنش ها و اندیشه ها دیده نمی شود چراکه صرف اقتدار نظامی و هژمونی های ژئوپولوتیکال از شاخصه های تمدنی اندیشی نیست و در ذیل تمدن حاکم معنا پیدا می کرد.
این پژوهشگر علوم سیاسی افزود: حضرت امام خمینی(ره) وقتی مقوله های استضعاف و حق و باطل را مطرح می کنند زیرسازه های آن انسانی است و قبل از انقلاب در جریان کنش سیاسی و نهادهای اندیشه ای شاهد چنین کنشی نبودیم بنابراین انقلاب اسلامی آغاز گر فصل تازه ای از تمدنی اندیشی است./1330/پ۲۰۲/ب۱