۳۰ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۹:۱۱
کد خبر: ۵۲۷۱۰۸
حجت الاسلام والمسلمین کبیر در گفت‌وگوی تفصیلی با رسا:

فقه بدون ولایت فقیه و جدای از حاکمیت کارایی ندارد/حوزه باید برای پیشبرد نظام برنامه داشته باشد

استاد حوزه و دانشگاه با بیان این که فقه بدون ولایت فقیه و جدای از حاکمیت کارایی ندارد، تأکید کرد که طلبه طالب هدایت الهی است، به این معنا که حسن فاعلی هدایت به وسیله قرآن و عترت در او تجسم پیدا می کند.
یحیی کبیر

اشاره: همه می دانیم که بسیاری از طلاب با شرایط بسیار سخت مالی و معیشتی زندگی خود را می گذارند و با شهریه اندکی که دریافت می کنند باید به خانواده و فرزندان برسند، اما همه این مسائل و مشکلات را تحمل می کنند، چراکه هدفی متعالی در سر دارند و غالبا انگیزه شان از ورود به حوزه، ابتداء اصلاح خود و بعد اصلاح وضعیت جامعه است.

اما یکی از مسائلی که خیلی از اوقات دامن گیر طلاب می شود، بحث سردرگمی و گم کردن هدف و انگیزه های الهی از سوی طلاب است، همان انگیزه هایی که طلبه از ابتدای ورود به حوزه در سر داشت و حتی در فکر متحول کردن جامعه بود و می خواست مردم را با سیره و منش اهل بیت(ع) آشنا کند.

خیلی از اوقات طولانی بودن دوران تحصیل، امتحانات زیاد و اعصاب خرد کن، درس هایی که فکر می کنی گره ای از کار مردم باز نمی کند، برخی اوقات کج خلقی مسؤولان و در نهایت مسائل و مشکلات فردی و خانوادگی نیز به این موضوع دامن می زند و طلبه فکر می کند که اگر به دانشگاه رفته بود و در رشته ای مشخص تحصیل کرده بود، امروز بیشتر می توانست مفید باشد.

برخی طرح های تهذیبی از جمله طرح میثاق و تثبیت در معرفی هویت طلبگی نقش مؤثری داشته که البته این طرح نیز چند سالی است در حوزه راه افتاده است و همچنین راه اندازی رشته های تخصصی گسترده در حوزه در ایجاد هویت علمی به طلاب بی تأثیر نبوده است.

به هر حال برای فهم بیشتر این موضوع و درک ابعاد مختلف بحث هویت طلبگی خبرنگار خبرگزاری رسا، سراغ حجت الاسلام والمسلمین یحیی کبیر از اساتید برجسته حوزه علمیه، استاد فلسفه و عرفان و اخلاق و همچنین عضو هیأت علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران رفته و گفت‌وگویی صمیمانه با ایشان ترتیب داده است که متن آن در ادامه تقدیم خوانندگان محترم رسا می شود.

رسا با عرض سلام و خسته نباشید و تشکر از این که وقت خود را در اختیار خبرگزاری رسا، قرار دادید؛ به عنوان سؤال اول کمی ابتداء در مورد خودتان و فعالیت هایی که داشتید برای ما توضیح بدهید.

من هم خدمت شما و همه فعالان عرصه رسانه و خبر رسانی در آن خبرگزاری عرض سلام و ادب و احترام دارم.

این جانب یحیی کبیر در سال 1333 در گرگان متولد شدم، پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه در رشته مهندسی ماشین آلات کشاورزی در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به تحصیل شدم و پس از مدتی کوتاه به دلیل علاقه به دروس حوزه و مشورت با برخی از بزرگان با انصراف از دانشگاه تصمیم به تحصیل در حوزه علمیه قم گرفتم.

من از 1353 در کنار دروس مقدماتی و سطح حوزه در درس های فلسفه و کلام شهید مرتضی مطهری تا شهادت ایشان شرکت فعال داشتم و از سال 1359 درس های شرح منظومه، شفاء، اشارات، اسفار، فصوص الحکم و مصباح الانس را نزد حضرات آیات: حسن زاده آملی، جوادی آملی و انصاری شیرازی گذراندم.

دروس خارج فقه و اصول را از حضرات آیات فاضل لنکرانی، وحید خراسانی، سیدحسین شمس، شیخ جواد تبریزی و آیت الله منتظری فرا گرفتم و همزمان به تدریس در حوزه نیز اشتغال داشتم؛ از 1366 به تدریس فلسفه و کلام و عرفان در دانشگاه تهران پرداختم و موفق شدم دکترای فلسفه محض را در 1383 از دانشگاه تهران و وزارت علوم اخذ کنم

بنده مقالات علمی و کتاب های متعددی دارم که بیشتر آنها را مؤسسه بوستان کتاب منتشر کرده است که از میان می توان به «عرفان و معرفت قدسی»، «فلسفه وحی الهی»، «نیاد حکمت طباطبایی»، «فلسفه تطبیقی» و «کلام پژوهی فلسفی» اشاره کرد و اخیرا نیز کتابی با عنوان «دین پژوهی عرفانی» در جلد 3 جلد از بنده منتشر شده است.

رسا شما اگر بخواهید تعریفی از طلبه و طلبگی ارائه کنید چه خواهید گفت و به عبارت دیگر هویت یک طلبه به چیست؟

در مورد طلبگی دو مسأله مطرح است؛ نخست آن که طلبه کیست؟ و دوم آن که هویت یک عالم ربانی چیست؟ طلبه یک واژه است که از طالب علم گرفته شده است ولی برای فهم بهتر این مسأله لازم است به کلام امام کاظم(ع) اشاره کنیم که فرمودند: «لا علم الا من عالم ربانی» یعنی علم تنها از دامان عالم ربانی به دست می آید.

بنابراین عالم ربانی هویت عالم و طلبه است؛ حال باید سراغ هویت طلبگی برویم که این مسأله نیز از دو حیث تئوری و نظری و همچنین از نظر مصادیق قابل بررسی است.

حوزه علمیه دانشگاه پیامبر اعظم است

به عنوان مقدمه باید توجه داشته باشیم که حوزه علمیه دانشگاه پیامبر اعظم(ص) است و مبتکر آن نیز خود ایشان است، همچنانکه در ادوار فقه مرحوم شهابی نیز به این مسأله اشاره شده است که وقتی از دوره اجتهاد صحبت می شود باید بدانیم پیامبر گرامی اسلام(ص) در حکومت اسلامی نظام اجتهاد را پای ریزی کردند که هویت همان دانشگاه است.

در عصر ائمه معصومین بویژه دوران امام باقر(ع) و امام صادق(ع) زیربنای فعالیت های اجتهادی آماده شد، از این رو حوزه را دانشگاه امام صادق(ع) می دانیم؛ اجتهاد در عصر غیبت با حضور عالمان بزرگ دین، جان گرفت و ادامه پیدا کرد و بعد از انقلاب نیز با رویکرد تخصصی توانست جهانی شده و وسعت زیادی پیدا کند.

حال از نظر تئوری هویت یک عالم ربانی در این دانشگاه رقم می خورد و چهار فاکتور اساسی دارد که بسیاری از آفات طلبگی به دلیل حل نشدن همین مسأله است؛ نخست آن که طلبه طالب هدایت الهی است، به این معنا که حسن فاعلی هدایت به وسیله قرآن و عترت در طلبه تجسم پیدا می کند.

فاکتورهای اصلی مسیر طلبگی

بنابراین اصل هدایت، فاکتور نخست است که باید مورد توجه طلاب جدید الورود قرار بگیرد، به این معنا که وقتی طلبه ای وارد حوزه می شود ابتدا باید مسأله خودش با قرآن و سنت را حل کند و به اصطلاح امروزی به دنبال معرفت دینی و علم دینی باشد که همان کار انبیاء الهی است.

فاکتور دوم علم آموزی است که از جمله آنها لزوم توجه به علوم عقلی است، چراکه طلبه اگر می خواهد عالم بالفعل باشد باید علوم انسانی، اجتماعی، اخلاقی و فلسفی و عرفانی نیز حرف برای گفتن داشته باشد؛ فاکتور سوم آن است که طلبه باید به دنبال هویت مدنی باشد یعنی طلبه باید مردمی باشد و بداند که عناصر هدایت را برای مردم نیز لازم دارد، از این رو آیتم سوم نشان می دهد که طلبه باید انسان شناسی، جامعه شناسی، سیاست، حکومت و مدینه شناسی را نیز در حد خود بلد باشد.

فاکتور چهارمی که برای یک طلبه ضروری به نظر می رسد، به روز بودن و ارتباط با بیرون است؛ اگر دقت کنیم این چهار مورد از اجزای ذاتی هویت طلبه عالم از نظر تئوری است، بنابراین ابتدای ورود فرد به حوزه باید این مسائل را به او آموزش بدهند و با جلسات متعدد به او تأکید کنند که حوزه مسیر انبیاء و اولیاء است و باید راه خود را در هدایت، مدنیت و زمان شناسی پیدا کند.

رسا با توجه به سخنانی که مطرح کردید به عقیده حضرتعالی چه افراد صلاحیت بیشتری برای ورود به حوزه دارند و در این عرصه می توانند توفیقات بیشتری داشته باشند؟

به عقیده من باید طلابی به حوزه وارد شوند که حتما لیسانس و یا حداقل دیپلم داشته باشد و این را هم بدانید طلبه زیر دیپلم دردی دوا نمی کند، چراکه طلبه با ورود به حوزه می خواهد با علوم وحیانی آشنا شود و وحی آخر خط است و از این رو نیاز است که طلبه با علوم زیادی آشنایی داشته باشد، بنابر این نوجوان های ساده ای که بدون هیچ اطلاعاتی وارد حوزه می شوند نمی توانند به طور کامل قرآن و سنت را درک کنند.

البته این حرف من نیست، حتی در کلام شهید مطهری نیز این سخن دیده می شود؛ شما ببینید در کلیساهای انگلیس فردی را برای ورود در عرصه آموزش های کشیشی دعوت می کنند که حداقل در یکی از رشته های علوم انسانی یا علوم طبیعی دکتری داشته باشد، چراکه او باید دین را بفهمد.

طلبه باید با علوم روز آشنایی نسبی داشته باشد

اگر طلبه با برخی از علوم روز آشنا نباشد گیر می افتد و از این رو حداقل کاری که می توان کرد این است که برای طلبه های این چنینی دوره های آموزش برخی علوم دانشگاهی برگزار شود، به این معنا که اگر فردی را هم با مدرک دیپلم پذیرفتیم برای او آموزش های تخصصی در برخی علوم مورد نیاز غیر از علوم اسلامی و انسانی گذاشته شود.

اگر نگاهی هم به اطراف خود داشته باشید خیلی از اوقات طلابی که با علم و معرفت بیشتری به حوزه وارد شده اند، در این نهاد مقدس موفق تر بوده اند و بیشتر توانسته اند به دین و مردم خدمت کنند و اصلا طلبه ای که دانشگاه را دیده باشد کمتر علاقه پیدا می کند که در آینده حوزه را رها کرده و به دانشگاه برود.

با فرهنگ سازی درست افراد قوی وارد حوزه می شوند

امروز حتی در روستاهای ما نیز همه جور انسانی هایی هستد، برخی معلم، برخی سپاهی و برخی کشاورز هستند و به همین جهت نمی توان گفت که ما برای روستاهای خودمان به طلاب باسواد نیازی نداریم؛ در سال های پیش از انقلاب بسیاری از اوقات افرادی وارد حوزه می شدند که مدارک بالای دانشگاهی داشتند، تا جایی که شهید قدوسی می فرمودند ما روزی برای حوزه های علمیه 30 نفر لیسانسه می خواستیم ولی 300 نفر ثبت نام می کردند.

البته مؤسسه امام خمینی(ره) تا حدودی در این راه گام برداشته است و ما اگر درست تبلیغ کنیم مطمئن باشید افرادی که دکتری دارند نیز با اشتیاق وارد حوزه می شوند ولی امروز هنوز زمینه این کار فراهم نیست.

توجه داشته باشد که امروز در قرن 21 هستیم که یک نظام جمهوری اسلامی می خواهد دنیا را جواب بدهد و  با عصر قاجار فرق کرده است، تکنولوژی در همه جا رفته  و مختص به جوانان هم نیست، بنده در یکی از روستاهای زرند کرمان رفته بودم هنگام خواب متوجه شدم صدای تلویزیون می آید، بعد از بررسی به من گفتند که پدر بزرگ ما شبکه های ماهواره ای نگاه می کند.

 

رسا شما برای نظام آموزشی حوزه چه سیستمی را پیشنهاد می کنید؟

شهید مطهری برای تحصیل در حوزه سه دوره مشخص کرده بود؛ پنج سال مقدمات، پنج سال دوره سطح و پنج سال هم درس خارج یعنی بین 10 تا 15 سال یک عالم ربانی از حوزه خارج می شود که می تواند در قضاوت، در نمایندگی مجلس و در فعالیت های فرهنگی و سیاسی دیگر موفق باشد، ولی با شرایط فعلی حوزه این مسأله ممکن نیست.

شهید بهشتی سال 58 در مدرسه فیضیه، حزب جمهوری را تأسیس می کند و تأکید می کند 20 درصد از طلاب همانند دیگر طلبه ها درس بخوانند و مهذب بشوند ولی ملبس نشوند؛ وقتی از ایشان سؤال می کنند می گوید اگر روزی مردم از لباس روحانیت خسته شدند، فردی باشد که بتواند حرف دین را بزند.

فقه بدون ولایت فقیه و جدای از حاکمیت کارایی ندارد

آیت الله هاشمی شاهرودی نیز چند وقت پیش مطلبی را درباره کارکرد فقه بیان فرموده بودند. نکته ای که باید بدان توجه داشت این است که فقه بدون ولایت فقیه و فقه بدون حاکمیت کارایی ندارد؛ امروز حوزه باید برای پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی برنامه داشته باشد، بنابراین طلاب در حوزه های علمیه باید به گونه ای درس بخوانند و متخصص شوند که نیاز حاکمیت و منطقه بین الملل را جوابگو باشند.

حوزه باید برای دانشگاه، آموزش و پرورش، نظام و سایر مراکز حساس کشور برنامه داشته باشد؛ طلبه امروز عامل هدایت و معنویت در جامعه است و از این رو کارهای زیادی از دست او برمی آید، بنابراین مسؤولان حوزه باید طلاب را در طول دوران تحصیل، یاری کنند تا در مضیقه نباشند و دغدغه ای غیر از درس و بحث و پژوهش نداشته باشند تا یک طلبه بعد از پنج سال درس خواندن حداقل بتواند با مردم جامعه ارتباط برقرار کند.

حوزه، طلاب خود را به روز کند

اگر حوزه به این سمت برود و طلاب خود را به روز کند، استقبال از حوزه هم زیاد می شود و دیگر به جایی نمی رسیم که طلبه ای بعد از 45 سال درس خواندن در حوزه هنوز کاری نمی کند، باری از دوش اسلام برنمی دارد و حتی برای تبلیغ دین هم گامی برنمی دارد.

به عقیده من خبرگزاری رسا و دیگر رسانه های حوزوی نیز باید در این زمینه فرهنگ سازی کنند، چراکه حوزه دانشگاه اهل بیت(ع) است و اساس علوم انسانی و اسلامی در این نهاد مقدس شکل گرفته است، بنابراین هم مسؤولان و هم مراجع بزرگوار تقلید به فکر باشند، اگر ما امروز در حوزه طلبه هندی و پاکستانی و آفریقایی داریم این یک ظرفیت بزرگ است که باید تقویت شود.

رسا شما سطح تأثیر گذاری حوزه در جهان را در چه حد می دانید؟ و اساسا چقدر برای تقویت نظام اسلامی می توان به حوزه و حوزویان امیدوار بود؟

حوزه باید در کنار فقاهت به فکر جامعه هم باشد، در کلیساهای اروپا این مسأله وجود دارد در حالی که آنها به هیچ عنوان از فرهنگ غنی اسلامی برخوردار نیستند؛ باید فرهنگ غنی اسلامی به مردم نشان داده شود، بنده به دوستان شما در رسای اندیشه هم این مطلب را گفتم که این مطلب یعنی فرهنگ سازی برای رسیدن به اسلام ناب را کم نگیرند و عظمت اسلام و علمای آن را به جهانیان نشان بدهند.

شما ببینید اگر حوزه می توانست در صدا و سیما تأثیر گذار باشد، چقدر امروز جلوتر بودیم همچنانکه یک فیلم مختارنامه این قدر مورد استقبال قرار گرفته و اثر می گذارد، بنابراین اگر طلبه هویت خود را بشناسد و بداند که در مسیر انبیاء و اولیاء الهی قدم گذاشته است، حتما راه خود را پیدا می کند، هرچند بدون همکاری حوزه و مسؤولان آن، این مسأله ممکن نیست.

مردم عالم ربانی می خواهند نه عمامه به سر

حوزه نهادی مقدس است و به تعبیر امام خمینی(ره) مردم عمامه به سر نمی خواهند بلکه عالم ربانی می خواهند که بتواند جامعه را نجات بدهد، صاحب نظر باشد و بتواند نظر دین را به مردم منتقل کند، البته طلاب ما نباید مأیوس باشند چراکه شهید مطهری ها و شهید بهشتی ها و امام خمینی(ره) ها از دل همین حوزه بیرون آمدند.

در عظمت حوزه و علمای آن همین بس که هانری کربن فیلسوف بزرگ غربی در محضر علامه طباطبایی می نشیند و درس آموزی می کند، مگر او در علامه طباطبایی چه دیده بود؟ مسلما هویت علم و ایمان و فقاهت و البته سادگی و بی آلایشی را باهم در این چهره الهی دیده و مجذوب او شده بود که این مسأله امروز نیز باید مورد توجه حوزه و روحانیت قرار بگیرد.

رسا شنیده ایم شما در مرکز مطالعات اسلامی طرحی در ارتباط با علوم لازم و کافی در حوزه علمیه داده اید؛ در این باره هم برای ما توضیح می دهید؟

راز موفقیت بنده در مرکز مطالعات اسلامی که ریاست آن را آقای اصفهانی برعهده دارند، طرحی در ارتباط با علوم لازم و علوم مهم در حوزه برای رسیدن به اجتهاد از منظر شهید مطهری مطرح کرده ام تا طلبه بتواند با شروط لازم و کافی برای اجتهاد آشنا شود و به ویژه در حکمت شناسی، انسان شناسی و دین شناسی حرفی برای گفتن داشته باشد.

نظام اجتهاد اسلامی شامل دو دسته علوم است

شهید مطهری نظام اجتهاد اسلامی را شامل دو دسته علوم می دانند: دسته اول علومی مثل عربی، علم اصول، فقه، کلام، منطق، علوم قرآنی، علوم حدیثی و علوم تاریخی که شرط لازم اجتهاد اسلامی است و دوم علومی مثل جهان شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی، ادیان شناسی، حکمت شناسی و ... که شرط کافی اجتهادند و متأسفانه بسیار کم به آنها توجه شده است، در این نقطه حرف شهید مطهری نو و تازه است.

امروز در حوزه فقط به علوم لازم توجه می شود اما در دین پژوهیِ شهید مطهری نظام اجتهاد یک نظام دینامیک است و نمی تواند فقط چند علم ساده را در بر بگیرد و باید علومی که شرط کافی هستند نیز مورد مداقه قرار گیرند، از این رو اگر مجتهدی علوم لازم را بلد باشد اما انسان شناسی نداند، یا مسائل فرهنگی و سیاسی را نداند لنگ می زند.

این ها مباحث قابل بحثی هستند که از آثار شهید مطهری قابل استنتاج است؛ یک بخش ساده آن مقدمه بر جهان بینی ایشان است که خود آن هفت جلد است، متشکل از: انسان و ایمان، انواع جهان بینی ها مخصوصا جهان بینی مذهبی، وحی و نبوت، انسان در قرآن، جامع التاریخ در قرآن، نظام سیاسی و رهبری، پایان شناسی و قیامت و ... است.

پنج شاخه انسان پژوهی در نگاه شهید مطهری

دومین دسته، انسان پژوهی شهید مطهری است؛ او حداقل به پنج شاخه در انسان پژوهی می پردازد، چراکه اعتقاد داشت انسان باید ابعاد وجودی اش روشن بشود، او معتقد بود که چون وحیِ خاتم خودش کامل است مخاطب خودش را نیز کامل می بیند؛ نمی شود خدا خودش کامل کامل باشد ولی انسان اشتباهِ اشتباه و یک بعدش را به کار بگیرد.

به همین دلیل، از دید شهید مطهری، انسان را باید به طور کامل و از ابعاد گوناگون شناخت که حداقل آن شناخت بعد عقیدتی و اخلاقی است که در واقع علت تامه نیز هست؛ شهید مطهری می گفت اول باید بعد عقیدتی را که شامل ایمانیات و مسائل معرفتی و ... است حل کرد و سپس به بعدهای دیگر پرداخت.

بعد دوم نزد ایشان بعد اجتماعی است؛ ایشان معتقدند انسان فطرتاً موجودی اجتماعی است و این اجتماعی بودن خود شامل انسان شناسی سیاسی، انسان شناسی فرهنگی و انسان شناسی اقتصادی است. به طور مثال اینکه انسان باید فرهنگی باشد یعنی چه؟ مصداق بارزش در ایران برای مثال مسأله 13 فروردین است.

 تلاش های زیادی شد تا آن را حذف کنند اما نتوانستند و در آخر مجبور شدند تا فرهنگ­سازی کرده و از آن حمایت کنند؛ ادیان هم همین­گونه اند، هیچ گاه سعی نمی کنند فرهنگی که به آن وارد می شوند را از بین ببرند، بلکه با آن سازگار می شوند و سعی می کنند تنها معایب آنها را برطرف کنند اما به اصل آنها دست نمی زنند و نکته دیگر اینکه هر انسانی با هر فرهنگی می تواند دیندار باشد. اینها از مسایل انسان پژوهی ایشان است.

شهید مطهری به همان اندازه که دین پژوه است، انسان پژوه نیز هست

شهید مطهری به همان اندازه که دین پژوه است، انسان پژوه نیز هست؛ دین پژوه و انسان پژوه به کسی می گویند که سیستم دارد؛ انسان شناسی دینی، فلسفی، اجتماعی، تاریخی و طبیعی پنج شاخه مهمی بودند که ایشان به آنها توجه داشتند و دلیل آن هم این بود که ایشان اعتقاد داشتند مخاطب وحی و دین، انسان است؛ انسان به ما هو انسان و انسان از هر نوعی؛ شرقی، غربی، سیاه، سرخ. دقیقاً به همین دلیل یک تناسب فوق العاده بین انسان پژوهی و دین پژوهی وی وجود دارد.

این ویژگی های شهید مطهری قابلیت بحث های ترمیک دارد. چون استاد مطهری ساده گو است گمان می کنند بحث های او ساده است در حالی که اینگونه نیست؛ من خودم در سال 1363 تجربه این امر را داشتم، در آن زمان از من می خواستند در قم و نور کلاس های ضمن خدمت 10 ساعته از سخنان شهید مطهری برگزار کنم که اصلاً این امر امکان پذیر نبود و بی جهت نبود که پس از شهادت ایشان امام و علامه به گریه افتادند.

به نظر من هر دو ویژگی یاد شده انسان پژوهی تطبیقی و دین پژوهی تطبیقی، بسیار حائز اهمیت و نو هستند حتی در محافل بین المللی؛ بنده اطمینان دارم اگر این طرح اجرایی شود خواهید دید که طلاب ما به جامعیتی خوب در علوم می رسند و می توانند سرآمد جامعه و کشور بشوند و حتی در شهرهای بزرگ هم مؤثر باشند؛ امروز هم می توانیم افرادی امثال شیخ مفید و فارابی و شهید مطهری داشته باشیم.

رسا در پایان از این که فرصت خود را در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید تقدیر و تشکر داریم.

بنده هم از شما و همکاران گرامی تان در خبرگزاری رسا تشکر و قدردانی داشته و دوام توفیقات شما را از درگاه ایزد منان خواستارم. /۱۳۳۰/گ۴۰۳/ج

گفت‌وگو از داود جعفری

ارسال نظرات