اسوهپردازی یا اسطورهسازی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، اسطوره و اسطوره پردازی از موضوعاتی است که پیشینه طولانی در ادبیات دارد و از نسلی به نسل دیگر منتقل و به بخشی از فرهنگ جوامع بشری تبدیل شده است.
برخی معتقدند اسطوره ها آینه و تجلی حقایق انسانی در طول تاریخ بوده اند و اقتضائات و شرایط زمانی سبب شده تا مردم اسطوره هایی را با هدف و مقصود معین ساخته و سپس نسل به نسل منتقل کنند.
شاعران و نویسندگان ادبیات ملل، به این اسطوره ها جان داده و به بازآفرینی بیرونی آنها پرداخته اند و الگوها و آرمانهای جامعه را از طریق معرفی اسطوره ها بیان کرده اند و در کشور ما نیز فردوسی از رستم قهرمانی را می سازد كه در سالهای بعد به اسطوره تبدیل شده و تا به امروز این اسطوره نسل به نسل منتقل شده است.
این اسطوره ها زمانی در سرنوشت ملت ها تأثیرگذارند که مردم طی سالهای طولانی از آنها الگوبرداری کرده و درس بگیرند و زندگی خود را براساس آرمانها و اهداف آن اسطوره ها سامان دهند.
در واقع می توان اسطوره را نهالی نامید که به تدریج شاخ و برگ می گیرد و ابعاد مختلفی همچون تمدن و فرهنگ، اخلاق اجتماعی، داستان، حماسه و... را به عنوان شاخ و برگ خود گسترش می دهد و ریشه هایش را در درون فرهنگ جامعه می دواند و مؤلفه های هویتی آن جامعه را مستحکم می کند.
با دقت در آثار ادبی و تاریخی ملل مختلف می توان الگوپذیری و تأثیر اسطوره در اعتقادات مردم را بررسی کرد و اسطوره ها را همانند آینه ای از آرمانها و آرزوهای مردم یک سرزمین به شمار آورد که گاهی با خرق عادت و افسانه تلفیق شده و در ذهن مردم باقی می مانند.
اسطوره در قرآن
اسطوره در قرآن 9 بار تکرار شده است و به معنای افسانه، داستان یا خیال آمده است که در تمام این آیات نُه گانه، قرآن نخست در پی اثبات حقایقی است که اسطوره نیست و علت اینکه برخی افراد نسبت اسطوره به قرآن داده اند، به علت کفر و عمل زشت آنها است.
«وَإِذَا تُتْلَى عَلَيهِمْ آياتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ : و هنگامي که آيات ما بر آنها خوانده ميشود، ميگويند: «شنيديم؛ (چيز مهمي نيست؛) ما هم اگر بخواهيم مثل آن را ميگوييم؛ اينها همان افسانههاي پيشينيان است!» (ولي دروغ ميگويند، و هرگز مثل آن را نميآورند.)(آیه 31 سوره انفال)
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ : و هنگامي که به آنها گفته شود: «پروردگار شما چه نازل کرده است؟» ميگويند: «اينها (وحي الهي نيست؛) همان افسانههاي دروغين پيشينيان است!»(آیه 24 سوره نحل) نظیر همین آیه، آیات 83 سوره مومنون و 68 سوره نحل است.
«وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِي تُمْلَى عَلَيهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا : و گفتند: «اين همان افسانههاي پيشينيان است که وي آن را رونويس کرده، و هر صبح و شام بر او املا ميشود.»(آیه 5 سوره فرقان)
«وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَيهِ أُفٍّ لَكُمَا أَتَعِدَانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي وَهُمَا يسْتَغِيثَانِ اللَّهَ وَيلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ: و کسي که به پدر و مادرش ميگويد: «اف بر شما! آيا به من وعده ميدهيد که من روز قيامت مبعوث ميشوم؟! در حالي که پيش از من اقوام زيادي بودند (و هرگز مبعوث نشدند)! و آن دو پيوسته فرياد ميکشند و خدا را به ياري ميطلبند که: واي بر تو، ايمان بياور که وعده خدا حق است اما او پيوسته ميگويد: اينها چيزي جز افسانههاي پيشينيان نيست!».(آیه 17 سوره احقاف)
و در آیه 15 سوره قلم یاد میکند از کسانی که به خاطر کارهای زشت قابلیت فهم و درک حقیقت قرآنی را ندارند و وقتی قرآن به آنها عرضه میشود، میگویند: اساطیر اولین است و همچنین در سوره مطففین، همین افرادی که قلب آنها از گناه زنگار زده، چنین نسبتی به قرآن داده اند.
اسطورههای عصر جدید
اسطوره تنها مربوط و محدود به هزاران سال پیش نبوده است بلکه امروز نیز اسطوره ها بازتولید شده و در ذهن و قلب مردم و در متن جامعه حضور دارند.
اگر مکاتب و ایدئولوژیهای دنیای مدرن را در حکم اسطورههای مصنوع تمدن جدید محسوب کنیم؛ با مسلط شدن تفکر اومانیستی و انسان محوری در جهان غرب و فراگیر شدن آن در عالم، نوع جدیدی از اسطوره ها در عصر جدید بازتولید و تبلیغ و ترویج شده اند.
هر قدر زیست اجتماعی محدودیت هایی در ابراز مطلوبیتهای فردی برای انسانها به وجود آورد، فضای مجازی توانست این محدودیت ها را در هم شکسته و ابزاری کامل برای انسان یله و رهایی باشد تا به خودشکوفایی آرزوها و منویات خود بپردازد.
در واقع با گسترش فضای مجازی، انسانها وارد عرصه زندگی فردگرای خود در محیطی شدند که با ساخت یک آواتار برای خود؛ زندگی ثانویه ای را رقم زدند و آمال و آرزوهای خود را با نقاب شخصیت مجازی خود دنبال کردند و این شخصیت عاریه ای، به اسطوره انسان مدرن تبدیل شده است.
در حقیقت می توان گفت که اصالت فرد و فردگرایی مکتب اومانیسم و خودشکوفایی مکتب اگزیستانسیالیسم حتی به عالم اسطوره ها هم ورود کرده و اسطوره را از حالت اجتماعی که در طول قرنها وجود داشته، به اسطورههای فردی تبدیل کرده و آواتارها و شخصیتهای مجازی افراد، در خط مقدم این اسطورهسازیها محسوب می شوند.
هالیوود پایگاه اسطورهسازی تمدن غرب
رسانهها به علت کارکردی که در فرهنگ سازی و شخصیت پردازی دارند، نقش ویژه ای در ساخت و پرداخت اسطوره های مدرن برعهده دارند و در این میان تلویزیون و سینما در رأس این هرم جریان ساز قرار می گیرند.
هالیوود به عنوان پایگاه سینمایی تمدن غرب، به ابزاری قدرتمند در دست سیاست گذاران جهان مدرن تبدیل شده است تا با استفاده از قدرت تصویرسازی و شخصیت پردازی سینما بتوانند به تبلیغ و ترویج اسطوره های مورد نظر خود بپردازند.
اسطوره های جدید در واقع رهبران تمدن غرب مدرن محسوب می شوند که سعی دارند مخاطبان خود را نسبت به انگارههایی مانند: فردگرایی، مادی گرایی، منجی بودن تمدن غرب و در رأس آن آمریکا و موضوعاتی از این دست وابسته کرده و سپس به ساخت اسطوره هایی برای دستیابی به اهداف گفتمانی طراحی شده بپردازند.
ترویج اسطورههایی تهی از اخلاق، فردگرا و نافی زیست اجتماعی و ابرمرد سازی از قهرمانان رسانه ای مانند«رمبو»، «مرد عنکوبتی» و همچنین پرداختن به اسطوره های صهیونیستی از مهمترین اهدافی است که غرب از طریق هالیوود دنبال می کند.
اسوه جایگزین اسطوره
هرچند اسلام به نفی اسطوره به عنوان موضوعی باطل می پردازد، اما به جای آن اسوه را برای الگوبرداری جامعه معرفی می کند.
آنجا که قرآن می گوید«لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه» و پیامبر(ص) را اسوه ای حسنه برای بشر تا انتهای تاریخ معرفی می کند و یا با بیان داستان زندگانی پیامبران، آنها را به عنوان الگو و اسوه هایی الهی که با فطرت انسانی همراه هستند معرفی می کند.
در دین اسلام نیازی به اسطوره سازی نیست چراکه اسوه هایی وجود دارند که باید آنها را شناخت و از طریق آنها در مسیر کمال و سعادت راه پیمود؛ اسوه هایی همچون امیرمؤمنان(ع) و دیگر اهل بیت(ع) که نمودی حقیقی از انسان کامل در همه جهات هستند.
اولیای الهی، علما، شهدا و بزرگان دینی نیز در ردیف اسوه و الگوهایی قرار می گیرند که می توانند هدایتگر جمع عظیم بشری شوند و البته نباید از این نکته غفلت کرد که ما هنوز نتوانسته ایم این الگوها و اسوه ها را به نسل جوان خود معرفی کنیم و در این زمینه راه های فراوانی وجود دارد که پیموده نشده و خلأهای جدی در آن احساس می شود.
وظیفه ای که متولیان فرهنگی و فعالان عرصه فرهنگ برعهده دارند، معرفی اسوه ها و الگوهای راستین دینی به جامعه به زبان امروزی و جذاب است؛ جامعه و نسل امروز بیش از همیشه تشنه الگوپذیری است و در نبود اسوه های راستین و حقیقی، دست به دامان اسطوره های تصنعی، ساختگی و دروغینی شده است که با اهداف ضد فرهنگی در برابر چشمان آنها هر روز تکرار می شوند.
اگر مشاهده می شود که نسل جوان ما دلبستگی به شهدایی مانند همت، باکری، فهمیده و شهدای مدافع حرم مانند شهید حججی دارند، به علت ارتباط این اسوه ها با باطن پاک جوانان است، مطلبی که نباید به سادگی از کنار آن گذشت.
هرچند امروز هالیوود با اسطوره سازی هایش شناخته می شود و پایتخت فرهنگی غرب محسوب می شود و همچنین رمانهای غربی به معرفی اسطوره های خیالی و دروغین می پردازند، اما لازم است که رسانه ها و سینمای انقلاب اسلامی به معرفی اسوه ها و الگوهای الهی بپردازد و از این رهگذر به مواجهه با موج فرهنگ مهاجم غربی بپردازند، موضوعی که متأسفانه در جامعه ما کم رنگ است و به پاشنه آشیل فرهنگ ما تبدیل شده است.
گذر از هنر «اسطوره ساز» و حرکت به سوی هنر «حقیقت پرداز و اسوهپرداز» نیازی است که امروز بیش از پیش احساس می شود و اگر فرهنگ، رسانه و سینمای ما به این سمت حرکت نکند، اسطوره ها جانشین اسوه ها شده و ضد فرهنگ ها جای فرهنگ ها را می گیرند و پروژه مسخ فرهنگی انقلاب که سالیان درازی است در دستور کار نظریه پردازان و سیاست گذاران غربی قرار گرفته، به سرانجام مطلوب خواهد رسید./872/ی۷۰۲/س
منابع
مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، انتشارات دار الكتب اسلامي، چاپ هشتم