تحول علم نیازمند روششناسی صحیح است/ میدان دانش را نمیشود بسان همآوردهای احزاب سیاسی مدیریت کرد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، شماری از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه در بیانیه ای خطاب به طلاب جوان، جریان تحول خواهی در حوزه علمیه را امری مسبوق به سابقه بیان کردند که اگر به سمت تحول نادرست پیش برود به پرتگاه سقوط نزدیک شده و مانند جریان اخباریگری اثری از آن باقی نخواهد ماند.
متن این بیانیه بدین شرح است:
حق متعال را شکرگزاریم که توفیق حضور در حوزه های علمیه و فراگرفتن قرآن کریم و معارف دین مبین اسلام را به ما عنایت فرمود. سلام و درود می فرستیم بر محضر حضرت ختمی مرتبت (ص) و اوصیای به حق ایشان (ع) که منجی بشریت از گرداب گمراهی و سرگردانی هستند به ویژه بر خاتم اوصیاء حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه .
طلاب گرامی سلام علیکم
مقدمه
روی سخن با عموم طلاب، به ویژه آن دسته از دانش پژوهانی است که به تازگی وارد سطوح عالی شدهاند. بحمد الله پس از فراگرفتن علوم مقدماتی و مجهز شدن به ابزار لازم، هم اکنون توفیق یافتهاید که همدم آثار مجتهدان و استنباط کنندگان معارف الاهی از دریای آیات و روایات شوید تا با فراگرفتن تخصصی شیوه قویم این استنباط، به خط مقدم دفاع از اسلام ناب محمدی (ص) بروید. حصول چنین توفیقی جای بسی شکر دارد «اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً وَ قَليلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّکُور» (سبأ:13). آن هم شکر عملی که همان تحصیل جدی با عزم آهنی است نه فقط شکر لسانی.
راهی را که پشت سر گذاشتهاید شما را به شاهراهی رسانده است که می تواند به شما قدرت أمثال تحلیلهای علامه طباطبائی (قدس سره) در المیزان را بدهد تا در خط مقدم به فهم نصوص دینی بپردازید و در مقابل کج فهمی های دشمنان دندان تیز کرده، به پاسداری از اسلام بپردازید. تازه کار آغاز گردیده است و شما در بزنگاه بهره وری از شش سال گذشته خود هستید.
تردیدی وجود ندارد که وضع موجود دانشهای حوزوی وضع قانع کنندهای نیست و از این رو چنان که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز به کرّات توصیه فرمودهاند، باید دست به کاری زد.
جریان تاریخی تحول درست و تحول نادرست
تاریخ حوزههای علمیه گواه است که در دورههایی متفاوت جریانهای گوناگونی در اندیشه تحول علوم حوزوی بودهاند.
در قرن دهم هجری محقق اردبیلی منهجی را پایه نهاد که با کوشش شاگردانش به مکتبی جدی در دانش فقه تبدیل شد. پس از اردبیلی اخباریان شیعه کار دیگری کردند و کوشیدند دانش فقه را به زعم خود متحول گردانده و به شیوه فقیهان پیشین بازگردانند. پس از این دو جریان تحولخواه، محقق بهبهانی در مقابل پارهای مؤلفههای مکتب اردبیلی (مانند اجماع گریزی) و بسیاری از مؤلفههای جریان اخباریگری ایستاد و فقه اجتهادی امامیه را قوام بخشید.
اینک که از ماورای قرنها به دو جریان تحولخواه (اخباریان و اردبیلی) نگاه میکنیم، میبینیم که هر دو مکتب هر چند که تقریبا ابطال شدهاند اما دانشمندان مکتب اردبیلی هنوز خودشان فقیه قلمداد میشوند و دیدگاههایشان نیز فقهی قلمداد میشود اما عالمان مکتب اخباری عموما دیدگاهشان فقهی تلقی نمیشود. راز این تفاوت در این است که مکتب اردبیلی تحولی بود که ریشه در چارچوبها و پارادایم دانش فقه داشت اما مکتب اخباریان یک تحول نادرست را مدیریت میکرد. بهوش باشیم که چنین اتفاقی امروز نیز ممکن است روی بدهد.
رگ رگ است این آب شیرین و آب شور در خلایق میرود تا نفخ صور
مقام معظم رهبری و بیم از تحول انحرافی
طلاب جوان باید بدانند هر تحولی که درشت باشد لزوما درست نیست. بیم همین تحولهای نادرست و خوف از تکرار تاریخ در این حوزهی نیازمند به تحول بود که موجب شد طلایهدار آرمان تحول، مقام معظم رهبری مد ظله العالی نیز بارها بر روی کلیدواژه «تحول نادرست» تمرکز کرده و سعی کنند شیفتگان تحول را از نزدیک شدن به لبه پرتگاه "تحول نادرست" منع فرمایند. ایشان این دغدغه را گاه با بزرگان (ن ک: پيام به جامعهى مدرسين 24/8 1371) و گاه با عموم حوزویان در میان نهاده و فرمودهاند: «اگر تحول را به معناى تغيير خطوط اصلى حوزهها بدانيم - مثل تغيير متد اجتهاد - قطعاً اين يك انحراف است. تحول است، اما تحول به سمت سقوط.... ممكن است يك معناى غلطى از تحول اراده بشود و فهم بشود، كه حتماً بايد از آن پرهيز كرد... »(29/7/89)
در این میان مهم آن است که شما دانش پژوهان و ما خادمان آموزشی شما، وظیفه خود را درست تشخیص دهیم و با کمک بزرگان و متخصصانی که هم تخصص کافی در علوم حوزوی و تبحر کافی در شناخت جهان معاصر دارند و هم به آرمان تحول معتقد هستند، مؤلفههای تحول درست را از تحول نادرست تشخیص دهیم کاری که ـ از قرار مسموع ـ آیتالله اعرافی در اندیشهی عملیاتی کردن آن است.
جریان پرسروصدای تحولخواه
دیدگاه ها و جریان ها گاه از مسیر خود که - مسیر پژوهش است- پیگیری می شود و گاه از مسیر خود خارج می شود و با تشتت آفرینی و جنجال می خواهند خود را به إثبات برسانند، هرچند که همواره بزک علم را به چهره میکشند. در این وضعیت وظیفه مسئولان و مدرسان آن است که کمک کنند تا علم و فرهنگ به صورت صحیح پیش رود نه آنکه میدان دانش بسان هم آوردهای احزاب سیاسی مدیریت شود.
چندی است که جریانی بر دانش اصول فقه تمرکز کرده و چنین می اندیشد که می تواند تحولی چشم گیر در این دانش به ارمغان آرد. این جریان نقطه عزیمت را بر تبلیغ دیدگاه خود میان طلاب جوان و تازه وارد به سطح عالی گذاشت، در این میان مدرسان و مسئولان، سعی کردند، مسیر این جریان را به مسیر طبیعی ارائه نظرها ارشاد کنند تا اگر منفعتی در این دیدگاه نهفته فراگیر شود و اگر آسیبی در آن وجود دارد، روشن شود. در میان ریاست کرسی های نظریه پردازی علوم نقلی حضرت آیت الله ابوالقاسم علیدوست (مدظله) این دیدگاه را به سمت کرسی ها، هدایت کرد و به هدف ارشاد به بحث علمی روشمند، اجازه داد این دیدگاه در حضور مجتهدان، ناقدان و داوران مطرح شود. کرسی برگزار شد ولی این دیدگاه باز نیز شاخصه های علمی را به دست نیاورد. ولی به تبلیغ این دیدگاه در میان طلاب سطوح عالی ادامه داد.
روش شناسی پیشبرد دانش
طلاب گرامی! آیا تاکنون فکر کرده اید برای پیشبرد دانش چه روش هایی وجود دارد؟
در میان انبوه مسائلی که اندیشه ها در اطراف آن قلم زدهاند، برخی در إثبات و کارآمدی فرضیه ای کوشیده اند و بدان باوردارند و برخی در نفی آن و شاید گروهی نزاع را لفظی و بی فایده مطرح کرده اند. در این میان اگر ما برای مساله ای کاربستی نمی یابیم یا نمی بینیم، ما نیز دیدگاهی در کنار دیگر دیدگاه ها هستیم، ما نیز قولی در میان اقوال هستیم. نمیتوان این را بهانه کرد، دانشی را به زوائد متهم کرد و دانشمندان را به جمود و رکود. گناه دیگران چیست که مانند ما نمی اندیشند!!!
با این روش غلط نمی توان دانشی را پیشبرد، و نباید از سخنان مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) استفاده ابزاری کرد، اگر معظم له از ضرورت تحول سخن به میان می آورند، دلیل بر آن نیست که روشهای جریانها نیز به اندیشه ایشان منتسب باشد و گواه از آنجا گرفته باشد، چنانکه خود از «تحول نادرست» بارها سخن به میان آورده اند.
حال با روشی ناصحیح و با مدعایی غیر کامل، به تبلیغات در میان طلاب جوان روی آورده اند، اثر این کار جز سست نمودن عزم شما طلاب چیز دیگری نیست. اصحاب این جریان، فکر نکردهاند که اگر عزم طلبه را از کتاب های درسی و دانش اصول فقه، سست کردند و جایگزین مطلوب و مقبول عموم برآن نیافتند، فقط به ضرر طلاب کار کرده اند. چنانکه با این روش إعمال شده مورد بحث، جز ضربه زدن به تحول خواهی – که مورد نظر همه مصلحان و خیرخواهان حوزه و از جمله ایشان مقام معظم رهبری است- ثمره دیگری مترتب نخواهد بود.
دوستان گرامی، تردیدی در این نیست که دانش اصول مانند دیگر دانش ها به تهذیب و پیشرفت نیازمند است، اما این تحول با جنجال و هیاهو امکان پذیر نیست. فریادهای ابن ادریس حلی که مجتهدان زمان خود را مقلد می خواند باقی نماند اما کتاب السرائر به عنوان پژوهش ماندگار او زنده است و مستطرفات آن چون نگینی میدرخشد.
ضرورت تثبت در تحصیل
طلاب معزز، این جریان علاوه بر روش ناصحیح علمی یک بنیان ضد اخلاقی را نیز در خود می پروراند که با آداب و رسوم اخلاق اسلامی و سنت های حوزوی ناسازگار است. و آن اینکه به بهانه بحث علمی میتوان بر علیه آیات و اساتید طراز اول بیانیه داد و عکس خود را در کنار عکس آنان قرار داد!!!
افردای که خود چند صباحی از اتمام درس های سطوحشان نگذشته است، آیات و مجتهدان را مورد هتاکی قرار می دهند و با ادبیاتی که لایق سخن گفتن با هم بحثی هم نیست با آن حضرات سخن می گویند و توجیهشان هم آن است که بحث علمی است!!!! باید پرسید که آیا بحث علمی از اخلاق به دور است.
آیت الله میرزاابوالحسن شعرانی در وصیت نامه به طلاب می فرماید:
دانشپژوه نسبت به دانشمندان گمان نیکو داشته باشد و این مهم راز موفقیت و وسیله کامیابی و پیروزی است و بدگمانی به آنان شقاوت و بدبختی به بار میآورد؛ بلکه گاهی به کفر و گمراهی و جهل مرکب میانجامد. پس باید در کلام آنها به عنایتی کامل و تدبری راستین نگریست؛ زیرا خداوند متعال برای هر چیزی سببی نهاده است که طالب آن باید در جستوجوی آن برآید. از اسباب تعلیم، یکی استاد است، و عنایت به استاد جز با خوشبینی و حسن ظن حاصل نمیآید و این قاعده در تمامی علوم شرعی و عقلی و دیگر صنعتها جاری است. اگر شیخابوعلیسینا به ارسطو و فارابی خوشبین نبود، آن توجه کامل در فهم کتابهای آنان و آن مقام شامخ در فلسفه، هرگز برای او حاصل نمیشد. همچنین اگر به جالینوس و بقراط گمان نیکو نداشت و نگاه متأملانه به کتابهایشان نمیانداخت، به خواستهای که بدان رسید، هرگز نایل نمیشد. اگر مهندسهای متاخر، به اقلیدس گمان نیکو نداشتند، با اولین نگاه، از هر آنچه معنایش را نمیفهمیدند، رد میکردند و حق تامل را در کلام آنها به کار نمیبردند تا خطای خودشان آشکار شود و طبعاً از آنچه استاد بدان دست پیدا کرده بود، محروم میشدند. همچنین است اگر طلاب علوم دینی نسبت به اکابر علما، همانند شیخ طوسی و علّامه و سید و غیر آنها گمان نیکو نداشته باشند و در اولین نگاه هر آنچه معنایش را نمیفهمند رد کنند و در گفتار آنها تأمل ننمایند تا به مقاصد آنها دست پیدا کنند، درخور اینند که از حق در حجاب باشند. البته مقصود ما این نیست که این بزرگان معصوم از خطا هستند، بلکه منظور این است که جایز نیست در اولین برخورد، سریع آنها را تخطئه کرد (در آسمان معرفت، ص 141).
مثل شیخ اعظم انصاری رحمه الله در فقه و اصول مثل فارابی و بوعلی سینا در حکمت و فلسفه است، این بزرگان افرادی نیستند که عمق افکارشان به چند صباحی کوتاه به دست آید، باید بدان ها حسن ظن داشت و از خان پرنعمتی که افکنده اند، بهره برد.
از شیخ انصاری باید روش استنباط را فرا بگیرید تا در هر شاخه ای از علوم دینی که خدمت خواهید کرد، به روش کار با آیات و روایات به خوبی عالم باشید.
خداوند پیشبرد دانش را با روشی حکیمانه و مرضی رضای حضرت حجت عج روزی ما کند.
جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم
13/8/1395
/916/ 203/ع