امام جواد بیشترین برکات را برای شیعه داشت
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، آیتالله محمد جواد فاضل لنکرانی، رییس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) در درس خارج فقه و اصول خود با اشاره به شخصیت وجودی امام جواد(ع) گفت: بعد از اینکه امام جواد(ع) به دنیا آمدند حضرت رضا(ع) فرمودند: «هذا المولود الذی لم یولد مولودٌ أعظم برکةً علی شیعتنا منه» این مولود مولودی است که «لم یولد مولودٌ أعظم برکةً علی شیعتنا منه»، بیشترین برکات بر شیعه را امام جواد(ع) دارد.
وی افزود: بر حسب این روایت، با اینکه عمر حضرت کوتاه بود، در سن هفت سالگی به امامت رسید و در سن 25 سالگی هم شهید شد اما بر حسب آنچه که امام هشتم فرموده اعظم برکةً علی الشیعة بوده و حالا وجه اینکه امام جواد اعظم برکةً بوده چیست و چرا امام هشتم این تعبیر را به کار برده، شاید بشود گفت یکی از وجوهش این است که امام جواد(ع) سنشان خیلی کم بود، علما و مردم استقراب میکردند و گاهی اوقات تشکیکها و تردیدها مطرح میشد، جلسات تشکیل میدادند بزرگان را دعوت میکردند، فقها و سایر مذاهب و علوم و صاحب علوم مختلف را مأمون دعوت میکرد و در آن جلسات امام جواد(ع) تفوق پیدا میکرد بدون اینکه برای هیچ کسی هیچ تردیدی باقی نمیماند حتی در تاریخ حیات امام جواد(ع) هست که بسیاری از علما و فقها به مذهب امامیه گرایش پیدا کردند، شاید یکی از وجوه این برکت امام جواد(ع) به شیعه همین باشد.
رییس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) با بیان اینکه صاحبان و علمای مذاهب مختلف از حنفی، مالکی، شافعی ... همه اذعان به عظمت امام جواد(ع) داشتند، اظهار داشت: محمد بن الحسن بن عمار نقل میکند امام جواد(ع) داخل مسجد پیامبر شد فوصب علی بن جعفر، عموی حضرت علی بن جعفر از جا برخواست، یعنی تا این حضرت با آن سن کم وارد شد علی بن جعفر که پیرمردی بود و دارای لحیه سفید بود، با سرعت برخواست و از جای خودش جهید، فقبّل یدیه، دست امام جواد را بوسید.
وی ادامه داد: امام جواد(ع) به او فرمودند «یا عمرو إجلس رحمک الله»، بنشین، امام به ایشان احترام کردند چون بزرگتر از خودشان بودند و فرمودند شما بنشینید، باز علی بن جعفر عرض کرد یا سیدی کیف أجلس و أنت قائم؟ چطور به خودم اجازه بدهم بنشینم در حالی که شما که امام من هستید ایستادهاید، فلما رجع علی بن جعفر إلی مجلسه، اصحابش توبیخش کردند یوّبخونه و یقولون انت عمّ أبیه تو عموی پدرش هستی و انت تفعل به هذا الفعل و این کار را انجام میدهی؟ فقال اسکتوا علی بن جعفر عرض کرد اسکتوا إذا کان الله عزوجل، بعد قبض علی لحیته، اشاره به لحیه خودش کرد و لم یعهّل هذه الشیبة، خدای تبارک و تعالی این ریش سفید من را اهل برای امامت ندانست و احلّ هذا الفتاء اما این جوان را اهل دانست و وضعه حیث وضعه انکر فضله، میگویید من فضل او را انکار کنم؟ نعوذ بالله مما تقولون، از آنچه که شما میگوئید پناه بر خدا.
آیتالله فاضل لنکرانی افزود: بعد علی بن جعفر این تعبیر را به کار برد بل أنا له عبدُه، این تعبیر عجیبی است، برادر امام هفتم(ع) و عموی امام جواد با این همه فاصله سنی با امام جواد(ع) میگوید أنا له عبدٌ.
وی با بیان اینکه گاهی اوقات انسان در کلمات بعضی از این روشنفکرها یا افرادی که از حقیقت امامت دور هستند و این حرفها را مطرح میکنند که امروزه در زمان ما نسبت به امامت یک مقدار مبالغه میشود، میماند، این افراد میگویند این مقامات و این مراتبی که شما برای امام(ع) قائل هستید مثل عصمت، مثل علم بما کان و بما یکون و بما هو کائن، اصحاب ائمه این اعتقادات را نداشتند، ابراز داشت: میگوئیم علی بن جعفر اصلاً از اصحاب امام جواد هم نبوده، عموی پدری امام جواد(ع) است و این همه فاصله سنی داشته و این تعبیر را راجع به امام جواد(ع) میکند و میگوید أنا له عبدٌ، خودش هم فرزند امام(ع) است، خودش یک آدم معمولی از یک خانواده معمولی نبوده! آن هم خودش فرزند امام(ع) است، اما مع ذلک میفرماید أنا له عبدٌ.
این استاد درس خارج حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه حقیقت امامت یک حقیقتی است که عقول و اوهام ما نه به این زودی بلکه هیچ وقت نمیتواند به حقیقتش برسد، گفت: بعد از شهادت امام هشت(ع) در روایتی در مستدرک عوالم العلوم جلد 23 صفحه 159 آمده است که امام جواد(ع) را به مسجد پیامبر آوردند و هو طفلٌ جاء إلی المنبر و رها منه درجةً ثم نطب قال، حضرت یک پله آمد روی منبر نشست(طفلی بود) فرمود أنا محمد بن علی الرضی، اول خودش را معرفی کرد أنا الجواد، أنا العالم بأنصاب الناس فی الاصلاب، انصاب مردم در اصلابشان همه را عالم هستنم، أنا أعلم بسرائرکم و ظواهرکم، باطنهای شما ظاهرهای شما را میدانم و ما أنتم سائرون إلیه به کجا میخواهید منتهی شوید؟ آن را هم میدانم، عاقبت همهتان را میدانم که عاقبت کدام یک بد و کدام یک خوب است، زمان اجل هر کسی را میدانم، علمٌ منحنا به من قبل خالق الخلق، یک علمی است که خدا به ما داده، خالقالخلق اجمعین و بعد فناءالسموات و العرضین، و لو لا تظاهر اهل الباطل و دولة اهل الضلال و وصوب اهل الشک، میفرماید اگر اهل باطل تظاهر به باطل نمیکردند و اینها راه باطل را دنبال نمیکردند و اگر این دولت گمراه و اهل ضلال نبود، یعنی یک دولت حقّه بود، اگر اهل باطلی که بخواهد دین را از مسیر خودش منحرف کند و این دولت ضلال نبود و وصوب اهل الشک، این تردیدها شکاکان نبود لقلت قولاً تعجّب منه الأولون و الآخرون یک چیزی میگفتم که اولین و آخرین تعجب کنند.
وی ادامه داد: بعد دارد «ثم وضع یده الشریفة علی فیه» دست مبارکش را گذاشت روی دهانش و قال یا محمد اصمت کما صمت آبائک من قبل همان طوری که آباء تو قبلاً ساکت شدند و همه حقایق را نگذاشتند. تو نیز ساکت شو.
آیتالله فاضل لنکرانی خاطرنشان کرد: ما الحمدلله امروز متنعم هستیم به کلمات ائمه طاهرین و باید بگوییم که اصلاً امروز جامعیّت دین را بدون کلمات ائمه نمیشود تصور کرد، در کنار قرآن باید کلمات ائمه طاهرین را کاملاً با دقت مورد بررسی قرار بدهیم، بدون این کلمات اصلاً نمیشود دین را فهمید، نمیشود ادعای جامعیّت دین کرد و نمیشود بگوئیم دین را میخواهیم در جامعه بشری پیاده کنیم.
وی ادامه داد: به برخی از علمای الازهر که در قم به دیدار ما آمدند گفتیم که امروز حل مشکلات تکفیری در دنیا فقط با توجه به مکتب اهلبیت امکان دارد و هیچ راه دیگری وجود ندارد، آنها قبول کردند و به حسب ظاهر میگفتند همینطور است، گفتم اگر یک محوری باشد که حول آن جمع شویم، یک محوری که ملاک برای کفر و عدم کفر را دقیق برایمان بیان کنند، برای اینکه بفهمیم کفر چیست و مقابل آن چیست، یک محور میخواهیم و آن محور هم قرآن و اهلبیت است و غیر از این چیزی نیست و تا این ضابطه حل نشود مسأله تکفیریها حل نمیشود.
رییس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) با بیان اینکه امروز برخی از مسلمانان از فقه سلف فاصله گرفتهاند و ضابطهای برای عرف قائل نیستند، اظهار داشت: امروز این افراد به جایی رسیدهاند که از ابن تیمیه به بعد یک زیارت قبر را کفر میدانند و این نشان می دهد از فقهای سلف خود هم فاصله گرفتهاند و محور مشخصی ندارند.
وی به روایتی دیگر در رابطه با امام جواد(ع) اشاره کرد و گفت: روایت این است که بعد از شهادت امام هشتم(ع) مردم شیعه در بغداد و شهرهای دیگر مردد بودند میگفتند امام هشتم یک پسر کوچکی دارد او که نمیتواند امام باشد، آن وقت فقهای آن زمان و وجهاء شیعه یک سؤالاتی را در موسم حج آماده کردند و گفتند برویم خدمت امام جواد(ع) برسیم ببینیم این سؤالات را میتواند جواب بدهد یا نه. وقتی به مدینه آمدند رفتند منزل امام صادق(ع)، آنجا عبدالله بن موسی بن جعفر در صدر مجلس نشسته بود و کان یسئل، مردم هم از او سؤال میکردند فیجیب بأجوبةٍ دعتهم إلی الحیرة، عبدالله بن موسی بن جعفر جوابهایی میداد جز اینکه حیرت و تحیّر مردم را بیشتر میکرد چیز دیگری نبود، مثل خیلی از جوابهایی که امروزه ما میدهیم، چند تا سؤال هم برایش اضافه میکنیم! فاضطربوا و همّوا بالانصراف و إذا بموفق الخادم، موفق خادم را دیدند یدخل علیهم مع أبی جعفر، موفق خادم آمد امام جواد(ع) هم تشریف آوردند فقالوا إلیه بأجمعهم واستقبلوه و سلّموا علیه ثم جلس و بدعوا بالسؤال فکان یجیبهم علی أسئلتهم بالحق ففرحوا، هر سوالی میکردند بلا فاصله جواب واضح، روشن و مستدل را حضرت میفرمود و اینها شکفته و خوشحال میشدند و برای حضرت دعا میکردند اما بعد به حضرت عرض کردند إن عمّک عبدالله أفتی بکیته و کیته، فرمودند عموی شما عبدالله بن موسی بن جعفر هر سؤالی از او کردیم بکیته و کیته جواب داد یعنی اگر چنین است، اگر چنان است، اگر فلان است! اینطوری به ما جواب داد. فقال لا اله الا الله یا عم، ظاهراً وقتی این را گفته عبدالله بن موسی بن جعفر آنجا حضور داشته إنه عظیمٌ عندالله أن تقف غداً بین یدیه، از جاهایی که بسیار سخت است بر انسان این است که روز قیامت انسان در برابر خدا قرار بگیرد فیقول لک لم تفتی عبادی بما لم تعمل؟ یکی از سوالاتی که خدا روز قیامت میکند این است که سؤال میکند که چرا فتوای به غیر علم دادی؟ خیلی حرف عجیبی است!
آیتالله فاضل لنکرانی افزود: هر کسی از ما چیزی میپرسد یک چیزی میگوئیم و اصلاً فکر قیامتش هم نمیکنیم که یک روزی باید در برابر این جواب بایستیم و از ما سؤال میشود که چرا فتوای به غیر علم دادی؟ حضرت میفرماید این از مواقف عظیم است، از مواقف خیلی سخت روز قیامت برای انسان همین است یعنی شاید پاسخ در مقابل گناهان، به نظر میرسد آسانتر از این باشد که انسان فتوای به غیر علم بدهد، چیزی از ما پرسیدند بلد نبودیم بگوییم بلد نیستیم، چه اشکالی دارد.
وی اظهار داشت: مرحوم والد ما با این همه زحمات علمی و فقهی که کشیده بود، یعنی واقعاً یکی از پرکارترین شخصیتهای فقهی دوران معاصر است، این همه کتابی که ایشان نوشته که انسان وقتی نوشتههای خطی ایشان را نوشته میگوید آیا در عمر معمولی میشود اینها را خواند؟ وقتی که به مرجعیّت رسیدند با اینکه ایشان حاشیه عروه داشت، اما رساله ایشان تا مدتها ناقص بود، مبانی که مثل ارث و ... در عروه نبود ایشان استنباط نکرده بود، رساله ایشان مدتها ناقص بود تا بعداً اینها را ملاحظه کردند و نظرشان را دادند، حالا این باید باشد برای اینکه هر فتوایی را، من روز قیامت نمیتوانم بگویم این فتوا را دادم چون دیدم مشهور این فتوا را داده، مشهور خودشان باید این جواب را بدهند! یا بگویم من این فتوا را دادم چون اعلم این فتوا را نمیدهد، اینها روز قیامت جواب نمیشود. باید بگوییم به چه دلیل من این فتوا را دادم، به کدام آیه، به کدام روایت، به کدام دلیل این فتوا را دادم؟ لذا این خیلی مسئلهی مهمی است، میفرماید فیقول لک لم تفتی عبادی بما لم تعلم و فی الامة من هو أعلم منک، در حالی که در امت کسی اعلم از تو بوده، حالا یک وقتی هست که آدم میگوید کسی نیست جواب بدهد و من عجالتاً این جواب را میدهم، روایت دیگر هست که آن هم جایز نیست.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم با بیان اینکه عبدالله بن موسی بن جعفر با علی بن جعفر که قضیهاش نقل شد فاصله و تفاوت داشت، گفت: علی بن جعفر امامت امام جواد(ع) را پذیرفته بود و فرمود أنا له عبدٌ؛ اما این عمو نپذیرفته بود یا تا آن زمانی که این بحث میشده نپذیرفته! و البته شاید بعد پذیرفته باشد. ولی با وجود اینکه انسان میداند یک اعلمی وجود دارد، البته اعلم در این روایت آن اعلم اجتهادی و فقهی که ما میگوییم نیست، اعلم در این روایت یعنی تو جاهلی و من عالمم، حضرت به این تعبیر آورده و از این رو ما در بحث تقلید اعلم بسیاری از ادلهای که آقایان آوردند و در همه ادلهاش خدشه کردیم و این روایت هم نمیتواند دلیل باشد برای اینکه رجوع به اعلم لازم است! این اعلم در اینجا مراد اعلم در مقابل جاهل است منتهی حضرت به این تعبیر فرموده یعنی تو جاهل هستی و باید اینها را به عالم ارجاع بدهی.
وی در پایان تصریح کرد: این روایت بسیار مهم است و نیاز است در مسائل علمی مدّ نظر قرار بگیرد./907/پ202/ج