از التماس دعا گفتن خدا به حجاج تا حمل قاشق در کفن!!
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، «وهابیت معتقد است روز عرفه خدا به زمین می آید و طبق روایات در آن روز سوار شتر سرخ مویی میشود و در بین حجاج حرکت میکند وقتی خدا سوار این شتر می شود و بین حجاج حرکت میکند، با آنها دست میدهد و روبوسی میکند و برای یکدیگر آروزی توفیق میکنند!» این جملات گوشهای از سخنان حجتالاسلام علی امیرخانی، پژوهشگر پژوهشگاه اهلالبیت(ع) در دانشگاه قرآن و حدیث است.
گاه از وهابیت سخنانی شنیده میشود که با هیچ مبانی عقلی سازگاری ندارد و انگشت حیرت بر دندان گزیده میشود، این تفکر و ارائه سخنان بیاساس از کجا سرچشمه میگیرد؟
سلفیها به ویژه وهابیت و دیگر جریانهای زاییده شده از وهابیت مانند داعش و جبهه النصره همگی یک اصل مشترک دارند و آن هم پیروی از اسلاف و گذشتگان یعنی اهل حدیث و ناقلان حدیثی که ظاهر روایات را اخذ کرده و عقل در مبانی آنها جایگاهی ندارد.
با توجه به این رویکرد که مبانی اعتقادی وهابیت و داعش متخذ از مبانی اهل حدیث است، مرور کوتاه بر اقوال و ایدهها و اعتقادات آنها، این مطلب به راحتی به دست میآید که نگاه اینها بر مسأله صفات خدا که معتقدند هر صفتی که در آیات و روایات آمده، این صفات دقیقا همان معنای ظاهری و حقیقی خود را در خصوص خدا دارد، سطحی و ظاهری است. یعنی اگر گفته میشود خدا دست دارد، یعنی واقعا خداوند دارای دست است یا عین الله، ید الله، فوق ایدیهم در قرآن، دست خدا، چشم خدا، انگشتان خدا، پای خدا، ساق خدا و ... در روایات، همه اینها به معنای حقیقی و ظاهری خودش است نه مجازی و تأویلی! در واقع این سخن اسلاف است که وهابیت دقیقا از آنها تبعیت میکنند.
این نگاه چه نتیجه ای در پی دارد و چه آثاری از خود بر جای میگذارد؟
لازمه این نگاه آن است این خدایی که وهابیت از او کم کم تصویرسازی میکند، خدایی است شبیه انسان و این اعضایی که برای انسان وجود دارد برای خدا هم اثبات میشود. آنها دقیقا روایتی دارند که همه اینها را یک جا گفته است که خدا آدم را شبیه به خود آفرید و همه اعضای آدم را هم خدا دارد الا ریش و عورت و غیر از این دو، هر عضوی در انسان می بینید او هم دارد.
در کتابهای صفاتالرد و توحیدی که نوشته و احادیثی که این مباحث را ذکر کردهاند، موارد متعددی به صورت مصداقی اشاره کردهاند که دست و پا و چشم و گوش و انگشت و ... اینها جزو مسائل روتین و متعدد است و این مصادیق برای خدا در روایات استعمال شده یا مکان خدا و انتقال او که به این مسائل تصریح میکنند نه اینکه به صورت مبهم و مجمل بیان کنند بلکه وقتی میگویند خدا از عرش پایین میآید این مسأله برای آنها یقینی است که خدا وقتی بالای عرش است، پایین میآید یا روز عرفه خدا به زمین میآید و طبق روایات در آن روز سوار شتر سرخمویی میشود و در بین حجاج حرکت میکند و ای کاش به همین سخنان بی پایه و مضحک اکتفا میکردند بلکه برخی افراطیهای آنها این روایات را هم اضافه کردهاند که وقتی خدا سوار این شتر میشود و بین حجاج حرکت میکند، با آنها دست میدهد و روبوسی میکند و برای یکدیگر آروزی توفیق میکنند!
این نگاه برخی از بزرگان وهابیت است که الان هم در عربستان کتابهایشان را با طبع بسیار فاخری چاپ کرده و به آن افتخار میکنند. مثلا دارمی از نویسندگان قرن سوم و از اصحاب حدیث است که میگوید، اعتقاد ما این است خدا بالای عرش است و اگر بالای عرش نباشد لازمهاش این است که همه جا و در همه اجسام و موجودات باشد که بسیاری از مسلمانان خلاف تفکر وهابیت و اهل سنت وعقل گرایان بر این باورند.
ببینید این سخن دقیقا با آیه فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ؛ پس به هر جای که رو کنید، همان جا رو به خداست(بقره، آیه 115) در تضاد است.
نتیجه این تفکر چیست و آیا می تواند به مباحث و اصول اعتقادی خللی وارد کند؟
این تصوری که از خدا میکنند، شبیه انسان است که از این به تجسیم میرسیم. تشبیه و تجسیم از مواردی است که عقاید را به شرک میرساند. مشکل مشرکین مکه این بود خدایی را که اعتقاد داشتند، شبیه انسان بود که در قالب چوب و اشیای دیگر به عنوان مجسمه و بت او را می پرستیدند.
این خدایی که سادهانگاران اهل حدیث از نگاه آیات و روایات برداشت میکنند چه تفاوتی با برداشت زمان جاهلیت دارد. آنها هم خدایی که درست می کردند دست و پا و همه اعضای بدن انسان را داشت با این تفاوت که خدای آنها جمع و جور و کوچک در خانه جای داده میشد. وقتی خدا به انسان تشبیه میشود و مانند او دست و پا دارد، این تفکر با آیه لیس کمثله شی(شوری، آیه 11) در تضاد است، همان طور که از امام صادق(ع) سؤال شد، معنای الله اکبر چیست و ایشان فرمودند: خدا بزرگ تر از آن است که توصیف شود.
یا وهابیت معتقد است که خدا هفت وجب است البته هفت وجب به وجب خودش که هر وجب اندازه یک آسمان است.(کتاب صفات رد ابن خزیمه)
این تفکر چه آسیبی می تواند به بدنه اسلام وارد کند؟
ببینید وقتی برداشت سطحی از آیات الهی و روایات شد، مثلا اینکه خدا در قرآن می فرماید: «یدالله فوق ایدیهم»، یعنی دست خدا بالای همه دستهاست و وهابیت به ظاهر آیه بسنده کرد و گفت خدا دست دارد ـ در صورتی این که معنای آن برتری قدرت بر دیگر قدرت هاست ـ برای همه امور این سطحینگری را خواهند داشت و این چنین میشود که به جان دیگر مسلمانان میافتند و آنها را میکشند.
از سوی دیگر بزرگترین آسیبی که این تفکر دارد، وهابیت نمیتواند به خداشناسی توحیدی که پیامبر(ص) شعارش توحید و کلمه توحید بود، به حقیقت آن دست پیدا کند و باز تفکر جاهلی در میان اینها موج میزند و این بزرگترین آسیب بوده و حداقل اثر آن این است که این همه انسان پیشرفت کرده و دیگاه او نسبت به عوالم به لحاظ مبانی فلسفی تغییر کرده اما آنها هنوز همان دیدگاه اولیه را دارند و درجا میزنند. این تفکر در باورهای آنها نیز تأثیر مستقیم میگذارد.
چگونه؟ مصداقی از این تأثیرگذاری چیست؟
مثلا در درگیریهای سوریه و عراق دیده شد، فلان مبارز داعشی در هنگام جهاد با خودش قاشق حمل می کند چرا که معتقد است بلافاصله بعد از انفجار و به زعم خودشان شهادت، وقتی به آن دنیا وارد می شوند برای استفاده از نعمات و غذاهای بهشتی نیاز به قاشق دارند! یا به دلیل آن که آنها تصور صحیح از بهشت که مظهر رحمت الهی و جهنم که مظهر غضب الهی است ندارند، ناخودآگاه افکار شنیع و خنده دار از خود بروز می دهند که این موضوع می تواند برای جوامع اسلامی و چهره ای که از آنها در دنیا می سازد، ناخوشایند باشد./907/
منبع: آینده روشن