روزی مقدر از دیدگاه امام صادق
به گزارش خبرگزاری رسا، رزق و روزی همانند بسیاری از امور در زندگی انسان، امری مقدر و تقسیم شده است. این از مهمترین اعتقادات و باورهای اسلامی است که آثار و برکات بسیاری در زندگی به ویژه در ایجاد آرامش، رسیدن به مقام رضا و اطمینان خاطر دارد. نویسنده در این مطلب بر آن است تا نگرش امام صادق(ع) را در این باره براساس آموزههای وحیانی قرآن تبیین کند.
قسمت الهی در رزق و روزی
مرحوم قطبالدین راوندی روایت کرده است: روزی از امام جعفر صادق(ع) سؤال کردند: روزگار خود را چگونه سپری میفرمایید؟
حضرت(ع) در جواب فرمودند: عمر خویش را بر چهار پایه اساسی سپری مینمایم: میدانم آنچه روزی برای من مقدر شده است، به من خواهد رسید و نصیب دیگری نمیگردد. میدانم دارای وظایف و مسئولیتهایی هستم، که غیر از خودم کسی توان انجام آنها را ندارد. میدانم مرا مرگ درمییابد و ناگهان بدون خبر قبلی مرا میرباید؛ پس باید هر لحظه آماده مرگ باشم. و میدانم خدای متعال بر تمام امور و حالات من آگاه و شاهد است و باید مواظب اعمال و حرکات خود باشم. (مستدرک وسائل الشیعه، محدث نوری، ج 12، ص 172، ح 15)
از این روایت امام صادق(ع) میتوان درسهای بسیاری گرفت ولی با توجه به مهمترین مسـأله که امام(ع) بهعنوان نخستین عامل و اعتقاد خویش مطرح کرده به عامل نخست یعنی تقدیر روزی و قسمت رزق اشاره میشود و مطالبی براساس آموزههای قرآنی و روایی بیان میگرد.
نخستین معنا و مفهومی که برای رزق گفته میشود، هر آن چیزی است که وارد شکم میشود (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 351، «رزق») اما برای آن معنای عام و کلیتری چون عطایای جاری دنیا و آخرت (همان) و نیز غذا و طعام و قوت یومیه و ضروریات زندگی گفته میشود. (لغتنامه، دهخدا، ج 8، ص 10894، «روزی»)
مسأله غذا و رزق و روزی اولین دغدغه بشر است؛ زیرا انسان، نیاز دارد غذای خود را تامین کند؛ چرا که هر روز نیازمند خوراکی و نوشیدنی است و اگر این دو تامین نباشد پس از چند روز به هلاکت میرسد. نیاز انسان به آب و غذا بسیار است و انسان به طور طبیعی روزانه چند لیتر آب و چند کیلو غذا میخورد تا نیازهای بدن را تامین کند.
بسیاری از مشکلات انسانها و جنگها و درگیریها برای کسب و تامین همین نیاز است. انسانها بیشتر وقت خویش را برای تامین این نیاز طبیعی میگذارند.
اما براساس آموزههای قرآنی روزی و رزق هر موجودی از جمله انسانها تضمین شده است. (انعام، آیه 151؛ اسراء، آیه 31؛ طه، آیه 132؛ عنکبوت، آیه 60) منشأ این ضمانت همان لطف، قوت و عزت الهی است که تضمینکننده روزی بندگان از سوی خداوند است. (شوری، آیه 19) خداوند در آیه 12 سوره شوری بیان میکند که در اختیار داشتن کلید گنجینههای آسمان و زمین از سوی خدا، باعث تضمین روزی انسانها و دیگر موجودات است. این بدان معناست که اموری چون لطف، قوت، عزت و اختیار کلید گنجینههای هستی به دست خداوند، خود از مهمترین عواملی است که تضمینکننده روزی است و هیچ موجودی نباید دغدغه روزی داشته باشد.
براساس آیات و روایات روزی برای همه مخلوقات است و حتی ابلیس و شیاطین از روزی خودشان بهرهمند میشوند چنانکه کافران و دیگران بهرهمند میگردند و هرگز روزی آنان به دیگری داده نمیشود. امام حسین(ع) میفرماید: لیست العفهْ بمانعهْ رزقا و لا الحرص بجالب فضلا و ان الرزق مقسوم و الأجل محتوم و استعمال الحرص طالب المأثم؛ نه خودداری از حرام و ناپسند، مانع روزی میشود و نه حرص، روزی بیشتر میآورد، که روزی تقسیم شده و اجل حتمی است و حرص به سوی گناه میکشد.
آثار اعتقاد به مشیت و مصلحت در میزان روزی
خداوند در بیان آثار این نگرش و اعتقاد و باور میفرماید که تضمین رزق و روزی همگان بایدمانع بیمناک شدن از تهی دستی و قتل فرزندان شود (انعام، آیه 151؛ اسراء، آیه 31) و یا اینکه انسان حرص بزند و بخل ورزد و رفتارهای دیگری در پیش گیرد تا رزق و روزیاش را به هر شکلی به دست آورد.
البته باید توجه داشت که خداوند در گشایش و تنگ گرفتن روزی به مصلحت بندگان توجه دارد (اسراء، آیه 30؛ عنکبوت، آیه 62؛ شوری، آیات 12و 27) براساس آیات بسیاری تضییق و کاستن از رزق انسانها از جانب خداوند، براساس مشیت الهی است (بقره، آیه 25؛ رعد، آیه 26) پس نباید به سبب آنکه روزی کاهش یافت اندوهگین شود و خودش را به هر دری بزند تا ان را افزایش دهد؛ چنانکه اگر روزیاش افزایش یافت کسی نمیتواند آن را کاهش دهد.
برخی از آثار اعتقاد به مشیت و مصلحت عبارتند از:
1. انفاق و احسان: کسی که اعتقاد به مشیت و مصلحت در روزی دارد اهل انفاق و احسان از مال و ثروت و رزق و روزی خودش است. (بقره، آیه 245)
2. تقوای الهی: کسی که اعتقاد به قسمت روزی داشته باشد، تقوای الهی را در پیش میگیرد و هرگز کاری نمیکند که خشم و غضب الهی را به دنبال داشته باشد؛ چرا که میکوشد با این کار مصلحت و مشیت را به سوی خود جلب کند و از جایی که حساب نمیکند بهرهمند شود. (طلاق، آیات 2 و 3) پیامبر (ص) میفرماید: من سره ان ینسأ له فی عمره و یوسع له فی رزقه فلیتق الله و لیصل رحمه؛ هر کس دوست دارد که عمرش طولانی و روزیاش زیاد شود، تقوای الهی پیشه کند و صله رحم نماید. (بحارالانوار، بیروت ج 71، ص 102، ح 56)
3. هجرت در راه خدا: اعتقاد به مشیت و مصلحت الهی موجب میشود انسان تن به هجرت دهد و از وطن خویش کوچ کند تا روزی مقدر را در جای دیگر به دست آورد. (حج،آیه 58)
4. عمل به واجبات: کسی که اعتقاد به چنین امری داشته باشد هرگز واجبات را برای کسب روزی ترک نمیکند و نخست به واجبات خویش میپردازد؛ چون میداند که خداوند بهترین روزی رسان است و روزیاش قسمت شده است. (جمعه، آیه11) پیامبر خدا(ص) میفرماید: مبادا با پرداختن به کسب روزی تضمین شده، از آنچه بر تو واجب شده است بازمانی؛ زیرا قسمت تو از روزی میرسد و آنچه قسمت تو نباشد به آن دست نمییابی. (میزان الحکمه، ج 4، صفحه 427)
5. ترک درخواست از دیگران: همین اعتقاد مانع درخواست کردن روزی از دیگران میشود و انسان عزت نفس خویش را از دست نمیدهد.
پیامبر(ص) میفرماید: اطلبوا الحوائج بعزه الانفس فان الامور تجری بالمقادیر؛ نیازهای خود را با عزت نفس بجویید؛ زیرا امور براساس اندازه و مقدرات جریان مییابد. (نهجالفصاحه، ص 46، حدیث 325)
6. درخواست از خدا: وقتی انسان بداند کاهش و افزایش روزی به مشیت و مصلحت الهی است، پس برای درخواست هر چیزی از جمله روزی تنها به خداوند توسل و تمسک میجوید و از او میخواهد. (مائده،آیه 114) البته امام صادق(ع) میفرماید همین باور و اعتقاد موجب میشود تا از خداوند بخواهد اگر مصلحت و مشیت به رزقی است او را در آسانترین و با برکتترین حالت به او اعطا نماید.(بحارالانوار، بیروت، ج 86 ص 377)
7. رضایت و خشنودی: از دیگر آثار باور به مشیت و مصلحت در رزق آن است که هرگز ناراضی و ناخشنود نخواهد بود، بلکه به داشتههایش خشنود است. پیامبر(ص) میفرماید: ان لکل امری رزقا هو یأتیه لا محالهْ فمن رضی به بورک له فیه و وسعه و من لم یرض لم یبارک له فیه و لم یسعه ان الرزق لیطلب الرجل کما یطلبه أجله؛ هر کس روزیای دارد که حتماً به او خواهد رسید. پس هر کس به آن راضی شود، برایش پربرکت خواهد شد و او را بس خواهد بود و هر کس به آن راضی نباشد، نه برکت خواهد یافت و نه او را بس خواهد بود. روزی در پی انسان است، آنگونه که اجلش در پی اوست. (اعلام الدین ص 342)
آثار عدم اعتقاد به مشیت و مصلحت در رزق
اما کسی که اعتقادی به مشیت و مصلحت ندارد، آثار بسیاری بر تفکر مترتب میشود که به برخی از آنها اشاره میشود.
1- یاس و نومیدی: کسی که به مصلحت و مشیت در روزی اعتقادی ندارد، هنگام تنگدستگی دچار یاس و نومیدی میشود. (روم، آیات 36 و 37)
2- خوشحالی بیمورد: کسی که اعتقادی به مشیت و مصلحت در روزیرسانی ندارد، هنگامی که با گشایش روزی مواجه میشود، دچار فرح، شادی و هیجانی بیمورد میشود و سر از پا نمیشناسد.(همان)
3- بدگمانی به خدا: از دیگر آثار عدم اعتقاد به مشیت و مصلحت الهی در گشایش و تنگی روزی بدگمانی نسبت به خدا در هنگام تنگدستی است (فجر، آیه 16)
4- گلایه به خدا: همچنین از آثار آن میتوان به گلایه انسان هنگام تنگدستی به سبب اعتقاد نادرست اشاره کرد. فرد در چنین حالتی گمان میکند خداوند با تنگی در روزی او را خوار کرده و به او اهانت روا داشته است؛ در حالی که چنین نیست.(همان)
5- تکریم و اهانت: از دیگر آثار بیاعتقادی به مشیت و مصلحت الهی در کاهش و افزایش روزی تفکر باطل و اندیشه خطایی است که در این افراد ایجاد میشود. اینان گمان میکنند که گشایش و افزایش روزی نشانه تکریم از سوی خداوند است و خداوند این افراد را دوست دارد که بیشتر به آنها میدهد و کسانی که گرفتار تنگدستی میشوند و روزی آنان کاهش مییابد از سوی خداوند مورد بیاحترامی و اهانت قرار گرفته و خداوند ایشان را خوار و ذلیل کرده است، در حالی که اینگونه نیست؛ چرا که ملاک تکریم و اهانت افزایش و کاهش روزی نیست؛ بلکه رهایی از حزن و خوف یا عدم آنهاست. (فجر، آیات 16 و 17؛ تحریم، آیه 13 خداوند در آیه 71 سوره نحل با اشاره به اینکه ملاک برتری، هرگز گشایش و تنگدستی در رزق و روزی نیست میفرماید که باید با همه انسانها چه دارا و چه ندار و بینوا یکسان برخورد کرد؛ زیرا فقر و دارایی نشانه تفاوت نیست تا نوع برخورد و تامل با افراد تغییر یابد. پس تفاوتهایی که در دارایی انسانها و روزی آنان است ارتباطی با اصل انسانیت و شرافت و کرامت آنان ندارد و باید یکسان با آنان برخورد و رفتار شود و این تفاوت در روزی براساس مشیت و مصلحتی است که خداوند میداند.
6- بخل و خساست: از دیگر آثار عدم اعتقاد به مشیت و مصلحت الهی در روزی و رزق بخلورزی افراد است، زیرا همین عدم اعتقاد موجب میشود که حاضر به انفاق و احسان نشود و گمان کند با انفاق و احسان فقیر و ندار میشود. اما اگر باور به مشیت و مصلحت الهی داشت به سادگی انفاق و احسان میکند و ترسی از نداری نخواهد داشت و بخل نمیورزد. (بقره، آیه 245) این افراد حتی به سبب ترس از نداری و عدم اعتقاد به تعیین رزق و روزی براساس مصلحت و مشیت، نسبت به خودشان هم سختگیر هستند و خساست میورزند و مال را برای خودشان هم خرج نمیکنند.
7- حرص: از دیگر آثار عدم اعتقاد به مشیت و مصلحت در روزی، تکاثرطلبی و حرص زیاد در انباشت ثروت و مال است. پیامبر خدا(ص) میفرماید: نه حرص زدن حریص، روزی را به سوی او میکشاند و نه ناخوش داشتن کسی، آن را از او باز میدارد. (میزان الحکمه، ج4، صفحه 428؛ بحارالانوار، ج77، ص68، ح7 منتخب میزانالحکمهًْ، ص234) امام علی(ع) نیز میفرمایند: ان العبد لیحرم نفسه الرزق الحلال بترک الصبر، و لایزاد علی ما قدر له؛ بنده به سبب بیصبری، خودش را از روزی حلال محروم میکند و بیشتر از روزی مقدر هم نصیبش نمیشود. (شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج3، ص 160)
تقسیم روزی و تلاش انسان
البته برای افزایش و کاهش روزی راههایی است که میتواند تاثیرگذار باشد ولی در اصل قسمت آن تغییری ایجاد نمیکند بلکه در برکات آن تغییراتی را ایجاد میکند. اصولا کاهش و افزایش روزی و برکت به آن به جهت امتحان بندگان است تا سپید روی شود هر کسی که معتقد به مشیت و مصلحت الهی است. امام علی(ع) میفرماید: خداوند متعال روزیها را عادلانه تقسیم کرد تا هر که را بخواهد به وسعت روزی یا تنگی آن بیازماید و میزان سپاسگزاری توانگری و شکیبایی تهیدست را امتحان کند. (نهجالبلاغه، صبحی صالح، ص 134 از خطبه 91)
پس انسان نباید برای روزی دست به هر کاری زند، بلکه روزی خویش را در بهترین شکل و آسانترین و عزیزترین حالت از خداوند بخواهد. راوی گوید به امام صادق(ع) عرض کردم: شخصی میتواند تجارت کند، با این حال اگر خودش را اجیر دیگری سازد، به اندازهای که خودش تجارت کند، به او داده میشود. فرمود: اجیر نشود؛ بلکه از خداوند بزرگ روزی طلبد و دست به تجارت زند؛ زیرا اگر اجیر شود، مانع روزی خود شده است. (کافی، الاسلامیه، ج 5، ص 90، ح 3)
امام علی(ع) نیز میفرماید: بسا انسانهایی که در طلب روزی خود را به رنج میافکنند، اما در سختی و تنگدستی به سر میبرند و بسا کسانی که در طلب روزی میانه روزی میکنند و دست تقدیر، آنان را یاری میرساند. (میزان الحکمه، ج 4، صفحه 428) آن حضرت در جایی دیگر میفرماید: بدانید که آنچه خداوند برای بنده مقدر کرده است، بیکم و کاست، به او برسد هر چند در چارهاندیشی و پیدا کردن راههای کسب روزی ناتوان باشد و نیز بیش از آنچه خداوند برایش مقدر کرده به او نرسد، هر چند بسیار زرنگ و چارهاندیش باشد.(میزان الحکمه، ج 4، ص 428)
و در تبیین تقدیر امر و تقسیم روزی در جایی دیگر این استدلال را میآورد که: اگر روزیها به سبب بهرهمندی از عقل میرسید، دیگر بهایم و احمقان زنده نمیماندند. (میزان الحکمه، ج 4، ص 430)
امام صادق(ع) نیز در تبیین همین معنا میفرماید: خدای تعالی روزی احمقان را فراخ گردانید تا خردمندان درس عبرت بگیرند و بدانند که دنیا نه با تلاش و کوشش به دست میآید و نه با زرنگی و تدبیر. (میزان الحکمه، ج4، صفحه 430؛ أمالی المفید، ص 207، حدیث 39؛ منتخب میزان الحکمهًْ، ص234)
امام علی(ع) نیز- به فرزند خود حسن(ع)- فرمود: فرزندم! بجاست که نصیحت مرا درباره بیاعتنایی به دنیا گوش کنی و از آن دل برکنی و از دنیا دوری کنی و اگر نصیحت مرا درباره آن نپذیری، یقین بدان که تو ]در دنیا[ هرگز به آرزویت نمیرسی و از مرگ رهایی نداری؛ زیرا تو نیز همان راهی را میروی که دیگران پیش از تو رفتند؛ پس در طلب ]دنیا[ آرام باش و برای تحصیل روزی جانب اعتدال نگهدار؛ زیرا ای بسا تلاشی که به ناکامی انجامد، و هر جویندهای یابنده نباشد و هر که راه اعتدال پوید نیازمند نشود. (میزان الحکمه، ج4، صفحه 431)
امام حسن مجتبی (ع) نیز میفرماید: در طلب روزی، همانند کسی که برای چیره شدن ]بر حریف[ تقلا میکند، تقلا مکن، و به تقدیر نیز چندان تکیه مکن که از کار و کوشش دستکشی؛ زیرا در جستوجوی فضل ]و روزی[ خدا رفتن از سنت است و آرام بودن در طلب روزی از خویشتنداری و مناعت طبع، نه خویشتنداری و مناعت طبع، روزی را از انسان دور میکند و نه حرص، روزی را زیاد میکند؛ چه، روزی قسمت شده است و حرص زدن، موجب افتادن در ورطه گناهان است. (میزان الحکمه، ج 4، صفحه 432)
به هر حال، از آنجایی که مقسمات امر (فرشتگان تقسیم کننده روزی) همه چیز را براساس مشیت و مصلحت الهی تقسیم میکنند، تلاش زیاد به هر قیمت و با ترک واجبات و مستحبات برای کسب روزی همانند مشت بر سندان کوفتن است که هیچ تاثیری ندارد.
انسان موظف است تا به عبادت و واجبات و مستحبات خود بپردازد و سپس برای روزی تلاش کند آن هم به میزانی که توان دارد نه اینکه همه زندگیاش را برای چیزی بگذارد که بیش از مقدرات به او نخواهد رسید و در این صورت هم وظیفه و تکلیف را ترک کرده و هم خود را به رنج افکنده است./998/د101/س
منبع: روزنامه کیهان، 30/6/93