خاطرات آیت الله طباطبایی نژاد از همراهی امام در تبعید
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، آیت الله سید یوسف طباطبایی نژاد، نماینده ولی فقیه و امام جمعه اصفهان در برنامه «آن روزها» رادیو معارف به بازخوانی خاطرات دوران مبارزات قبل از انقلاب پرداخت.
بر اساس این گزارش، وی با بیان خاطراتی از دوران تبعید حضرت امام(ره) در نجف گفت: من 6 ماه قبل از ورود حضرت امام (ره) در نجف بودم. یک روز آقا مصطفی به منزل آیت الله خویی تلفن زدند و گفتند که به همراه امام به عراق آمده اند و الآن در بغداد هستند. سریع با آقای خلخالی که نماینده مرحوم آیت الله بروجردی بودند و بعد هم نماینده امام در نجف شدند تماس گرفتیم. ایشان آن زمان در نجف بود و قرار شد که موضوع را پی گیری کنند.
همه در مدرسه آیت الله بروجردی جمع شدند تا اینکه خبر رسید امام در کدام مسافرخانه در کاظمین هستند. همان شب ما راه افتادیم به طرف کاظمین. وقتی رسیدیم، حضرت امام در حال استراحت بود برای همین خدمت آقامصطفی و آقای خلخالی ماندیم. فردای آن روز جمعیت زیادی از نقاط مختلف برای دیدن امام به کاظمین آمدند.
وی ادامه داد: دو روز به همراه امام در کاظمین بودیم که طلبه های زیادی به آنجا آمده بودند. بعد به طرف سامرا حرکت کردیم. نرسیده به سامرا عالم بزرگ اهل تسنن به استقبال حضرت امام آمد و به ایشان گفت «شما فکر نکنید در یک کشور غریب آمده اید. شما چون برای خدا قیام کرده اید همه کشورهای اسلامی متعلق به شماست.»
امام جمعه اصفهان اظهار داشت: همه علمای شیعه بالطبع مایل به حمایت از حضرت امام(ره) بودند. بعد که وارد کربلا شدند، یک عده ای برای دیدن حضرت امام رضوان الله تعالی علیه به کربلا آمدند. یک هفته در کربلا بودند و بعد وارد نجف شدند.
روزی که امام قرار بود به نجف بیایند، من با تأخیر به محل استقبال رفتم، به همین دلیل اصلاً در نجف ماشینی پیدا نمی شد. همه برای استقبال رفته بودند. امام در خانه نص، یعنی کاروانسرایی که در بین راه کربلا و نجف قرار داشت، سکونت داشتند. بیابان آنجا پر از ماشین و آدم هایی بود که از نقاط مختلف برای دیدن امام آمده بودند. بعد امام حرکت کرد و آمد نجف، و مستقیم به زیارت بارگاه مطهر حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) رفتند. با اینکه فاصله بین حرم تا منزل حدود 200 متر بیشتر نبود اما به خاطر کثرت جمعیت زمان برد.
وی ادامه داد: ما چون ایرانی بودیم، شب را در خانه امام ماندیم. تقریباً همه علما همان شب اول به دیدن حضرت امام آمدند مثل مرحوم آیت الله شاهرودی، مرحوم آیت الله خویی و ... به غیر از مرحوم آیت الله حکیم که البته ایشان شب بعد آمدند و عذرخواهی کردند و گفتند: چون فکر می کردم خسته راه هستید نخواستم مزاحم بشوم. امام هم تشکر کردند. بعد آیت الله حکیم گفتند: که نماز را کجا میخوانید. امام فرمودند: در منزل. مرحوم حکیم که به سختی هم فارسی صحبت می کردند، گفتند: بهتر است مسجدی را در نظر بگیرد. اما امام فرمودند: نه. در قم هم نماز را در منزل می خواندیم. مرحوم آیت الله حکیم گفتند: چه عجب! امام فرمودند: خب برخی از کارهای ما چه عجب هست! علما وقتی برای دیدار با امام می آمدند به دلیل کثرت جمعیت زیاد نمی ماندند.
بعداً که امام به دیدار آیت الله حکیم رفته بودند، دوستان نقل کردند که امام به آیت الله حکیم فرموده بودند باید در برابر خلاف هایی که صورت می گیرد حرکتی بکنیم. بعد فرموده بودند ما هنوز خونی از دماغمان ریخته نشده. آتاتورک علما را به دریا ریخت ولی ما هنوز برایمان مشکلی پیش نیامده است.
نماینده ولی فقیه در استان اصفهان گفت: بعد مرحوم آیت الله حکیم گفته بودند: که این مردم با ما نیستند. اینها خیلی هایشان می خواهند به اهداف خودشان برسند و وقتی به اهداف خودشان رسیدند ما را رها می کنند. من زمان نور سعید اینها را امتحان کردم. امام (ره) فرموده بودند: مثل این که شخصیت شما را به خودتان معرفی نکردند. شما جلو بیافتید، همه ما دنبال شما هستیم.
وی افزود: امام تا یکسال هم صبح و هم شب به زیارت حرم حضرت علی (ع) می رفتند ولی سال های بعد فقط شب ها برای زیارت می رفتند.
آیت الله طباطبایینژاد افزود: من سه سال در درس امام در نجف حاضر بودم و به دلیل علاقه ای که به ایشان داشتم مسیرم را دور می کردم تا بیشتر همراه ایشان باشم.
وی خاطرنشان کرد: آن زمان در نجف، امام تا مدتها اجازه نمی دادند که برای منزلشان کولر تهیه بشود با وجود این که هوا در آنجا بسیار گرم بود و می گفتند: مگر همه مردم کولر دارند که ما هم داشته باشیم! بخصوص مگر همه طلبه ها از کولر استفاده می کنند که من بخواهم از کولر استفاده کنم. (باید یادآور بشوم که آن زمان اکثراً از هوای سرد سرداب خانه ها استفاده می کردند.) در جواب حضرت امام یکی نفر جواب داد: خیر. حضرت امام هم اجازه خرید کولر را ندادند.
امام جمعه اصفهان گفت: هوا هم بسیار گرم بود و عموماً همه در حیاط می نشستند. جالب این که زیر حیاط منزل حضرت امام یک زیرزمین بود که به خاطر نمکناک بودن قابل استفاده نبود. یک دریچه داشت که تصمیم گرفتند روی آن دریچه یک کرسی بگذارند و یک پنکه در آن قرار دهند تا هوای خنک زیرزمین را به وسیله آن در حیاط پخش کنند و حداقل امام خنکشان بشود. به امام گفته بودند که چنین کاری می خواهند انجام دهند. حضرت امام فرمودند: که از همین تیکه چوب هایی که ریخته استفاده شود. یعنی از همان امکانات موجود.
وی ادامه داد: به حاج آقا مصطفی موضوع را گفتند که قصد چه کاری دارند. حاج آقا مصطفی هم گفته بود که از نوپان استفاده کنند. چون این چوبها خراب است و فایده ای ندارد. نوپان خریدند و کار را انجام دادند. حضرت امام وقتی دیدند، عصبانی شدند و بیان فرمودند: مگر نگفتم از همین چوب ها استفاده کنید. یکی از نزدیکان حضرت امام در پاسخ دادند: حاج آقا مصطفی اجازه دادند. امام فرمودند: تو و حاج آقا مصطفی آخرش مرا جهنمی خواهید کرد. حضرت امام مدتهای مدیدی از پنکه های قدیمی سیاه که کهنه هم شده بود و موقع چرخش سر و صدا می کرد، استفاده می کردند.
نماینده ولی فقیه در استان اصفهان در پایان گفت: موقع نماز می رفتیم خدمت امام و این پنکه همه را خنک نمی کرد. به امام گفته بودند که آقا اجازه بدهید یک کولر تهیه کنیم. اینها برای نماز می آیند. حضرت امام می فرمود: بروند جای دیگر نماز بخوانند. بعداً به حضرت امام گفتند که همه دیگر کولر دارند، آن وقت امام اجازه دادند که یک کولر آبی بگیرند و در حیاط قرار دهند به گونه ای که حیاط و برخی از اتاق ها را خنک کند./916/پ202/ع