۰۱ دی ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۸
کد خبر: ۸۰۱۲۰۷
حجت‌الاسلام صالح:

ردیه‌نویسی مسلمانان مبتنی بر امکان دستیابی به یقین و حجیت عقل و نقل است

ردیه‌نویسی مسلمانان مبتنی بر امکان دستیابی به یقین و حجیت عقل و نقل است
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س) با اشاره به مبانی معرفت‌شناختی و انسان‌شناختی ردیه‌نویسی در سنت اسلامی گفت: ردیه‌نویسی مسلمانان مبتنی بر امکان دستیابی به یقین و حجیت عقل و نقل است.

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام سیدمحمدحسن صالح عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا در کرسی ترویجی «مبانی ردیه نویسان مسلمان بر علیه مسیحیت و تأثیر آن بر تدوین علم ادیان اسلامی» که در موسسه امام خمینی(ره) برگزار شد، با اشاره به مبانی معرفت‌شناختی و انسان‌شناختی ردیه‌نویسی در سنت اسلامی تأکید کرد: ردیه‌نویسان مسلمان، برخلاف جریان غالب شک‌گرایی در فلسفه غرب متأخر، به امکان وصول به یقین، معناداری متن دینی و حجیت هم‌زمان معرفت نقلی و عقلی باور داشتند و همین باور، زیربنای اصلی مواجهه نقادانه آنان با متون و اندیشه‌های رقیب بوده است.

عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا با بیان اینکه تمرکز اصلی پژوهش بر متن کتاب مقدس نبوده است، اظهار کرد: هدف ما این بود که بررسی کنیم آیا می‌توان از دل سنت ردیه‌نویسی مسلمانان، مجموعه‌ای از مبانی استخراج کرد یا خیر که در این مسیر، عمدتاً بر سه حوزه متمرکز شدیم و در هر حوزه به یک مبنای اساسی دست یافتیم که روش مواجهه ردیه‌نویسان را توضیح می‌دهد.

وی در تبیین مبانی معرفت‌شناختی گفت: یکی از مباحث مهم، امکان دستیابی به یقین است؛ موضوعی که شاید در گذشته چندان برجسته به نظر نمی‌رسید، اما امروز و با توجه به فقر مباحث معرفت‌شناختی در غرب، اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده است. در فلسفه غرب، به‌ویژه پس از موج سوم شک‌گرایی که مرحوم علامه مصباح یزدی به آن اشاره کرده‌اند، رسیدن به یقین تقریباً امری محال تلقی می‌شود، اما ردیه‌نویسان مسلمان از مهم‌ترین پیش‌فرض‌هایشان این بود که یقین امکان‌پذیر است.

حجت‌الاسلام صالح افزود: همین که آنان به ردیه‌نویسی دست زده‌اند، نشان می‌دهد که قائل به امکان شناخت یقینی بوده‌اند. افزون بر این، آنان متن دینی را معنادار می‌دانستند و این معنا‌داری را مفروض می‌گرفتند. بنابراین، اصل اقدام به ردیه‌نویسی خود گواهی روشن بر باور به معرفت یقینی و معناداری متن دینی است.

عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا با اشاره به دو محور مهم در این بخش تصریح کرد: نخست، حجیت معرفت نقلی و دوم، حجیت معرفت عقلی. ما عمداً وارد بحث معرفت تجربی نشدیم؛ چراکه اصل معرفت تجربی محل انکار نیست، بلکه نقد ما متوجه افراط در اتکای انحصاری به آن است. نکته اساسی این است که ردیه‌نویسان مسلمان، معرفت نقلی را حجت می‌دانستند و این حجیت، در عمل نیز نمود داشت.

این پژوهشگر حوزه دین ادامه داد: از جمله مصادیق حجیت معرفت نقلی، توجه ردیه‌نویسان به تناقضات عهدین است. آنان معتقد بودند که حتی اگر از باب جدل، کتاب مقدسِ طرف مقابل را حجت بدانیم، می‌توان تناقضات درونی آن را نشان داد. برخی از ردیه‌نویسان، مانند جاحظ، حتی فصل مستقلی را به این مسئله اختصاص داده‌اند.

وی افزود: از سوی دیگر، توجه به بشارات عهدین نیز اهمیت دارد. اینکه علمای مسلمان در دوره‌های بعدی، آثاری مستقل درباره بشارات عهدین نوشته و از آیات مختلف این متون برای اثبات نبوت پیامبر اکرم(ص) و حتی جزئیات زندگی ایشان استفاده کرده‌اند، نشان‌دهنده آن است که معرفت نقلی، نزد آنان دارای اعتبار بوده است.

حجت‌الاسلام صالح در ادامه به بحث حجیت معرفت عقلی پرداخت و گفت: در اینجا عمداً از به‌کار بردن عنوان «روش فلسفی» پرهیز کردم؛ زیرا باید میان حجیت عقل و التزام به یک مکتب فلسفی خاص تفاوت قائل شد. وقتی گفته می‌شود ردیه‌نویسان معرفت عقلی را حجت می‌دانستند، لزوماً به این معنا نیست که آنان متعهد به چارچوب‌هایی مانند فلسفه مشاء بوده‌اند.

ردیه‌نویسی مسلمانان مبتنی بر امکان دستیابی به یقین و حجیت عقل و نقل است

عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا افزود: هرچند بسیاری از ردیه‌نویسان، به‌ویژه در سنت معتزلی، با فلسفه میانه خوبی داشتند، اما در عین حال شاهد شخصیت‌هایی هستیم که با وجود شهرت به مخالفت با فلسفه، ردیه نوشته‌اند؛ از جمله غزالی. غزالی با آنکه در آثارش نقدهای جدی به فلاسفه دارد و حتی مسیحیان را به پیروی از فلاسفه متهم می‌کند، در ردیه‌های خود از روش عقلی و حتی منطق بهره می‌گیرد. این نشان می‌دهد که روش عقلی، امری فراتر از پایبندی به یک مکتب فلسفی خاص است.

حجت‌الاسلام صالح با اشاره به مبانی انسان‌شناختی ردیه‌نویسان گفت: یکی از مبانی مهم، باور به اختیار انسان است. از آنجا که بسیاری از ردیه‌ها در فضای فکری معتزله نوشته شده‌اند و معتزله به نفی جبر شهرت دارند، طبیعی است که اختیار انسان به‌عنوان یک امر واقعی پذیرفته شود. البته این دیدگاه منحصر به معتزله نیست و امامیه نیز همواره منکر جبر بوده‌اند.

وی تأکید کرد: نفسِ تلاش گسترده برای ردیه‌نویسی، نشان‌دهنده امید به تغییر است. ردیه‌نویسان بر این باور بودند که انسان می‌تواند انتخاب کند و تغییر یابد. از نظر تاریخی نیز مخاطب ردیه‌ها تنها مسیحیان نبودند؛ بلکه این احتمال وجود داشت که برخی مسلمانان، نخبگان یا خواص جامعه تحت تأثیر آثار ضداسلامی قرار گرفته باشند.

عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا افزود: در تاریخ، نوعی بده‌بستان فکری و کشمکش علمی میان عالمان مسلمان و مسیحی وجود داشته است. برای نمونه، یوحنای دمشقی به‌عنوان نویسنده نخستین آثار ضداسلام شناخته می‌شود و در مقابل، علمای مسلمان در پاسخ به او دست به ردیه‌نویسی زدند. با این حال، مخاطب این ردیه‌ها صرفاً مسیحیان نبودند، بلکه دفاع از باورهای مسلمانان و جلوگیری از تأثیرپذیری آنان نیز مدنظر بوده است.

حجت الاسلام حجت‌الاسلام صالح به بُعد دیگری از مبانی انسان‌شناختی اشاره کرد و گفت: در ذهنیت متکلمان و ردیه‌نویسان، مسئله عبودیت و بندگی انسان و مخلوق بودن او جایگاه مهمی داشته است. این نگاه، که انسان را نیازمند پذیرش یک دین و برنامه الهی می‌داند، در پسِ بسیاری از تلاش‌های علمی و نقادانه آنان قابل مشاهده است و نقش مهمی در شکل‌گیری سنت ردیه‌نویسی ایفا کرده است.

ردیه‌نویسی مسلمانان مبتنی بر امکان دستیابی به یقین و حجیت عقل و نقل است

ردیه‌نویسی مسلمانان تلاشی هدفمند برای هدایت مسیح‌شناسی به قرائت قرآنی است

حجت‌الاسلام حجت‌الاسلام صالح با تبیین مبانی انسان‌شناختی، فطری و الهیاتی ردیه‌نویسی مسلمانان تأکید کرد: ردیه‌ها صرفاً واکنشی جدلی به مسیحیت نبودند، بلکه پروژه‌ای عمیق و روشمند برای نقد مسیح‌شناسی مسیحی و هدایت آن به سوی مسیح‌شناسی قرآنی، با تکیه بر فطرت، توحید و شناخت دقیق متون مسیحی به‌شمار می‌رفتند.

حجت‌الاسلام صالح اظهار کرد: این مورد نیز یکی از استفاده‌هایی است که می‌توان از مبانی انسان‌شناختی و معرفت‌شناختی استخراج کرد، اما محل اصلی بروز این مبنا در نقد مسیحیت، به‌ویژه در حوزه مسیح‌شناسی است. جایی که ردیه‌نویسان مسلمان تلاش می‌کنند مفهوم عبودیت و بندگی را به متن تحلیل خود تزریق کرده و بر اساس آن، مسیح‌شناسی مسیحیان را نقد کرده و به سمت مسیح‌شناسی قرآنی هدایت کنند.

وی افزود: در آینده می‌توان مسیر مشخصی را ترسیم کرد که از طریق آن، این رویکرد در بسیاری از ردیه‌ها به‌صورت منظم شناسایی شود. نکته سوم و بسیار قابل توجه در این سنت، بحث فطرت و سرشت مشترک انسانی است. ردیه‌نویسان در آثار مختلف خود، با تعابیری مانند «انصاف» یا خطاب قرار دادن وجدان مخاطب، به این سرشت مشترک اشاره می‌کنند.

حجت‌الاسلام صالح ادامه داد: وقتی ردیه‌نویس می‌گوید اگر انسان منصفی باشید، اگر وجدان بیداری داشته باشید، با دیدن این تناقضات در عهد جدید چگونه می‌توانید آن‌ها را توجیه کنید، در واقع به فطرت مخاطب ارجاع می‌دهد. این همان مفهومی است که در ادبیات غربی از آن با عنوان «وجدان» یاد می‌شود. این تعابیر نشان می‌دهد که ردیه‌نویسان به وجود یک زبان مشترک و سرشت واحد انسانی باور داشته‌اند.

عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا تصریح کرد: فلاسفه فطرت نیز قلمرو امور فطری را در سه حوزه تعریف می‌کنند؛ حوزه بینشی که ناظر به شناخت‌هاست، حوزه گرایشی که به علایق و تمایلات مربوط می‌شود و حوزه توانشی که اختیار انسان را در بر می‌گیرد؛ اختیاری که پیش‌تر به آن اشاره شد و می‌توان آن را ذیل فطرت نیز تحلیل کرد. در اینجا، مراد اصلی فطریات، همان معرفت حضوری و گرایش درونی به حقیقت است؛ همان که در تعبیر عرفانی آمده است: «در اندرون من خسته دل ندانم کیست/ که من خموشم و او در فغان و در غوغاست».

این پژوهشگر حوزه دین با تأکید بر کارکرد هدایت‌گرایانه ردیه‌نویسی گفت: ردیه‌نویسان این آثار را مقدمه‌ای می‌دانستند برای اینکه مخاطب به حقیقت توجه پیدا کند. به همین دلیل، مبانی معرفت‌شناختی و انسان‌شناختی در نهایت مقدمه‌ای برای ورود به مبانی الهیاتی محسوب می‌شوند.

وی افزود: در حوزه الهیات، دست‌کم می‌توان بیش از ۱۰ مبنا را از دل ردیه‌ها استخراج کرد، اما ما در نوشته خود تلاش کردیم سه مبنای مهم‌تر و محسوس‌تر را بیان کنیم که در رأس آن‌ها، مسئله توحید قرار دارد. قله اصلی بحث ردیه‌ها، اثبات توحید است؛ چراکه قرآن کریم به‌صراحت تثلیث را مصداق شرک معرفی کرده است.

حجت‌الاسلام صالح خاطرنشان کرد: از منظر علم کلام، کسی که خود را مدیون دین می‌داند و برای باورهای اعتقادی حیثیت قائل است، ناگزیر باید در برابر تثلیث موضع بگیرد و برای رد آن و اثبات توحید تلاش کند. به همین دلیل، در ردیه‌های مسلمانان با مباحث بسیار جدی و عمیق در این زمینه مواجه هستیم.

وی با اشاره به روش مواجهه ردیه‌نویسان با مسیحیت گفت: ردیه‌نویسان مسلمان بدون شناخت وارد میدان نشدند. آن‌ها ابتدا وارد فضای فکری مسیحیان شدند، دیدگاه‌ها را به‌دقت شناختند و سپس با دست پُر به نقد پرداختند. در فضای اسلامی، دست‌کم سه جریان مهم مسیحی حضور داشت و ردیه‌ها نیز معمولاً به‌صورت تفکیکی به این جریان‌ها پاسخ می‌دادند.

عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا افزود: برای نمونه، ملکائیان، نسطوریان و یعقوبیان هر کدام به‌طور مستقل مورد توجه قرار می‌گرفتند. بسیاری از ردیه‌ها را که بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که پاسخ‌ها ناظر به یک جریان خاص مسیحی است، نه کلی‌گویی. برخی از این گروه‌ها که زودتر به زبان عربی آثار خود را منتشر کردند، بیشتر در معرض نقد قرار گرفتند و به تعبیری سیبل اصلی ردیه‌ها شدند.

حجت‌الاسلام صالح ادامه داد: نکته مهم دیگر، تسلط چشمگیر ردیه‌نویسان مسلمان بر عهدین است. آنان به‌خوبی تفاوت‌های محتوایی عهد عتیق و عهد جدید را درک کرده بودند و حتی تفاوت میان اناجیل همنوا و انجیل یوحنا را به‌دقت تشخیص می‌دادند. در بسیاری از ردیه‌ها، استشهادات و نقدها عمدتاً بر اساس انجیل یوحنا شکل گرفته است.

ارسال نظرات