چرا در برابر تهاجم فرهنگی، هنوز «استراتژی ایجابی» نداریم؟ + فیلم

در واقع، «Blind Date ایرانی» را میتوان نخستین تلاش سازمانیافته برای شبیهسازی مدلهای غربیِ برنامههای دوستیابی در بستر فارسیزبان دانست؛ تلاشی که نه در چارچوب رسانهای رسمی، بلکه در زیستبوم بدون مرز شبکههای اجتماعی شکل گرفت. مهدی هاشمی یا همان «وینی ویدز»، با الهام از فرمتهای مشهور جهانی مانند Love Island و Too Hot to Handle، کوشید نسخهای بومی از «رابطهسازی نمایشی» را خلق کند؛ اما در عمل، آنچه بهنمایش گذاشته شد، بیشتر نمایش مصنوعی از روابط میانجنسی و گفتوگوهای سطحی و تحریفشده دربارهی مفهوم عشق بود.
ساختار برنامه بهگونهای طراحی شده بود که شرکتکنندگان – اغلب جوانانی با ظاهر آراسته و رفتار نمایشی – در قالب چند قرار کوتاه مقابل دوربین مینشستند و دربارهی معیارهای رابطه و انتخاب عاطفی صحبت میکردند. لحن بیپرده و شوخیهای خارج از عرف فرهنگی جامعه ایران، در کنار تدوینهای تحریکآمیز و تأکید بر جذابیت ظاهری، موجب شد تا این ویدیوها با موجی از انتقاد از سوی کارشناسان فرهنگی و کاربران فضای مجازی روبهرو شوند.
با این حال، همین ویژگیها یعنی ترکیب جسارت، بیپروایی و تولید غیررسمی، موجب شد «Blind Date ایرانی» بهسرعت در میان بخشی از کاربران فارسیزبان در داخل و خارج از کشور محبوب شود و الگویی جدید از «شهرت سریع» را رقم بزند؛ الگویی که بر پایهی نمایش احساسات و روابط خصوصی بنا شده بود.
انتشار گسترده این ویدیوها در نهایت موجب واکنش نهادهای انتظامی شد و صفحه اینستاگرام وینی با دستور قضایی به دلیل انتشار محتوای مغایر با عفت عمومی مسدود گردید. اما تأثیر اجتماعی این پروژه فراتر از بستن یک صفحه مجازی بود. پس از این قبحشکنی اولیه و از بین رفتن مرزهای حیا در تولید محتوای تصویری فارسیزبان، موج تازهای از تولیدکنندگان جوان در فضای مجازی به تقلید از «وینی ویدز» روی آوردند.
اما نسخه اسلامی بلایند دیت
پس از طی این مراحل، نوبت به تولید بلایند دیت اسلامی رسید. اگرچه محتوای این سرویس متفاوت و منطبق با ارزشها و هنجارهای اسلامی طراحی شده است، اما نکته قابل توجه و اهمیتدار این است که الگوی غربی در طراحی و ساختار آن به کار گرفته شده است. این موضوع نشان میدهد که در تولید فناوریهای بومی و اسلامی، هنوز الگوهای رایج جهانی نقش تعیینکنندهای دارند و تنها محتوای آن متناسب با فرهنگ و موازین اسلامی تغییر یافته است.
به عشق ابدی سلام کنید
با زمینه سازی اولیه کمپانی مدیا پیم، شروع به ساخت برنامههایی با محور «رابطه آزاد، انتخاب عاشقانه و گفتوگوهای بیپرده میان دو جنس» کردند. در این تولیدات، ارزشهای فرهنگی و دینی عملاً کنار گذاشته شده و محتوای مبتذل با پوشش طنز، سرگرمی یا روانشناسی روابط عرضه میشد. در نتیجه، نوعی «نرمالسازی روابط نامشروع» در قالب محتوای سرگرمکننده شکل گرفت که به تدریج مخاطبان گستردهای را به خود جلب کرد و اینگونه بود که عشق ابدی، متولد شد.
اما جزئیات برنامه جزئیات برنامه
در ظاهر، برنامه «عشق ابدی» تلاش میکند گفتوگو درباره روابط انسانی، تفاهم، و انتخاب عاطفی را ترویج کند؛ اما بررسی ساختار تصویری و تدوین احساسی آن نشان میدهد که مفهوم «عشق» در این برنامه به یک ابزار رسانهای برای جذب مخاطب و افزایش بازدید تبدیل شده است. صحنههایی از تماس فیزیکی، روابط کوتاهمدت و رفتارهای صمیمانه میان شرکتکنندگان، با هدف ایجاد هیجان و کشش در شبکههای اجتماعی بهصورت گسترده منتشر شده و بازتابهای زیادی در فضای مجازی داشته است.
در طول برنامه، شرکتکنندگان در قالب بازیها، مأموریتها یا موقعیتهای طراحیشده، وارد گفتوگوهای صمیمی، اعترافهای احساسی و حتی درگیریهای لفظی میشوند. برخی از این بخشها شامل موارد زیر است:
-
چالشهای عاطفی: شرکتکنندگان ملزم میشوند ابراز علاقه کنند، پرسشهای شخصی و خصوصی مطرح کنند یا بین دو گزینهی احساسی تصمیم بگیرند. این موقعیتها اغلب فشار روانی و تنش میان افراد را افزایش میدهد.
-
بازیهای گروهی: طراحی میشود تا شرکتکنندگان برای جلب توجه دیگران یا محبوبیت رقابت کنند؛ نتیجه، ایجاد رقابت احساسی و حسادت میان افراد است.
-
گفتوگوهای خصوصی: در فضاهای بسته و غیرعمومی اتفاق میافتد، اما با تدوین دراماتیک و مونتاژ هوشمندانه، به اوج تنش و هیجان بدل میشود و غالباً برداشت مخاطب از تعاملات واقعی شرکتکنندگان تحریف میشود.
«عشق ابدی»؛ رئالیتیشویی که مرزهای فرهنگی پنج کشور مسلمان را هدف گرفت
برنامه تلویزیونی «عشق ابدی» که از شبکه ایران اینترنشنال پخش میشود، در نسخههای مختلفی برای پنج کشور مسلمان تولید شده است: ایران، افغانستان، عربستان، ترکیه و پاکستان. این برنامهها با الگوبرداری از فرمتهای پرمخاطب جهانی مانند Love Island و The Bachelor، در قالب مسابقهای احساسی طراحی شدهاند و هدف ظاهری آن، نمایش روابط عاشقانه میان جوانان است.
در نسخه ایرانی، افغانی و عربی، گروهی از جوانان ایرانیتبار و افغان و عربتبار در محیطهایی لوکس گرد هم میآیند تا از طریق تعامل، گفتوگو و چالشهای طراحیشده، شریک زندگی خود را پیدا کنند. نسخه ترکی، مشابه همین الگو، با حضور جوانان ایرانیتبار در ویلایی در ترکیه فیلمبرداری شد و نسخه پاکستانی نیز با حضور جوانان پاکستانیتبار در پاکستان ساخته شده است.
نفوذ خاموش برنامههای پرحاشیه؛ فراتر از یک سرگرمی ساده
ممکن است عدهای اینگونه استدلال کنند که برنامههای پرحاشیهای مانند «عشق ابدی» که حتی با موضعگیری صریح بسیاری از هنرمندان، منتقدان و فعالان اجتماعی روبهرو شدهاند، صرفاً توسط تعداد محدودی از افراد دیده میشوند و تأثیر چشمگیری ندارند. اما این دیدگاه واقعیت نفوذ رسانهای در عصر حاضر را نادیده میگیرد.
(خیل نوجوانان و جوانانی که این برنامه را دیدهاند، اکنون مشتاقانه با بازیگران آن عکس میگیرند.)
آمارهای بازدید میلیونی این برنامهها در پلتفرمهای مجازی، خود دلیلی آشکار بر دامنه گسترده مخاطبان آنهاست. این محتواها صرفاً تماشا نمیشوند، بلکه به سرعت در شبکههای اجتماعی وایرال میشوند و بخشهای کوتاه و جنجالی آنها بارها و بارها توسط میلیونها نفر دیده خواهد شد. این تماشاگری انبوه، تأثیرات خود را در سطوح مختلف جامعه نمایان میسازد:
۱. ورود به فضای گفتمانی رسمی
تأثیر این برنامهها آنقدر عمیق شده که دیگر منحصر به فضای مجازی نیست. مشاهده شده است که موضوعات و مفاهیم مطرح شده در این رئالیتیشوها و مشابهشان، به بحثهای جدی و حتی انتقادی در رسانههای رسمی مانند برنامههای تلویزیونی راه پیدا میکند. به عنوان مثال، سوالات و نگرانیهای والدین که خود شاهد تغییرات رفتاری فرزندانشان هستند، به صورت علنی از کارشناسان پرسیده میشود تا برای مواجهه با این سبک زندگیهای فانتزی و تحمیلشده راهکاری بیابند.
۲. الگوبرداری و تغییر ارزشها در زندگی روزمره
آثار این نفوذ تنها در تلویزیون محدود نمیشود. این برنامهها با نمایش سبک زندگی، پوشش، و نوع خاصی از روابط (اغلب سطحی و مبتنی بر رقابت بر سر ظاهر یا پول)، عملاً الگوهای رفتاری جدیدی را به خصوص برای نسلهای جوانتر، تعریف میکنند. نمونه بارز آن، واکنشهای شدید و هیجانی در جامعه است؛ مثل موردی که اخیراً در اهواز گزارش شده، که برخی نوجوانان یا جوانان با دیدن یکی از بازیگران این برنامهها، رفتارهای افراطی و هیجانی از خود نشان میدهند. این نوع واکنشها، زنگ خطری جدی درباره تأثیر سلبریتیهای شبکههای خارجی و فروریختن مرزهای میان واقعیت و نمایش ساختگی در ذهن مخاطب است.
از برخوردهای سلبی تا غفلت راهبردی
در حالی که موج تولیدات رسانهای با محتوای شبهفرهنگی و غیراخلاقی، از جمله برنامههایی مانند «عشق ابدی»، در حال گسترش در میان جوامع فارسیزبان است، واکنش مسئولان فرهنگی کشور همچنان در چارچوب اقدامات سلبی و مقطعی باقی مانده است. بستن صفحات، فیلترینگ، توقیف و صدور بیانیه، تنها بخش کوچکی از چرخهای است که سالهاست تکرار میشود، اما نتیجهای پایدار در پی ندارد.
ضرورت چرخش از «سلبیگری» به «ایجابیسازی فرهنگی»
این مساله را انگار فراموش کردهاند که برای مقابله مؤثر با این موج رسانهای، باید از برخورد صرفاً سلبی و انفعالی عبور کرده و به سمت استراتژی ایجابی و پیشدستانه حرکت کرد؛ چرا که در فضای بیمرز ارتباطات دیجیتال، فیلتر شدن یک پلتفرم یا حذف یک حساب کاربری، بلافاصله با ظهور نسخههای جایگزین جبران میشود. از سوی دیگر، برخوردهای قهری شدید، خود به افزایش کنجکاوی و توجه عمومی نسبت به محتوای ممنوعه منجر میشود؛ پدیدهای که از آن با عنوان «اثر استرایسند» یاد میشود.
آنچه امروز در برابر مخاطب جوان ایرانی رخ میدهد، بیش از آنکه محصول قدرت دشمن باشد، حاصل ضعف و غفلت داخلی در سیاستگذاری فرهنگی و حکرانی فضای مجازی است. دشمن بیدار است، فعالانه میسازد و میفروشد؛ اما ما هنوز درگیر حذف، محدودسازی و واکنشهای دیرهنگام هستیم.