۰۸ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۰
کد خبر: ۷۹۲۸۷۶

از «ستایش» تا «از یاد رفته»؛ سقوط یک فرمول موفق

از «ستایش» تا «از یاد رفته»؛ سقوط یک فرمول موفق
«از یاد رفته» که در ظاهر شبیه به ملودرام‌های اجتماعی-معمایی به تصویر کشانده شد، مسیر داستانی خود را به سبک آثار کلیشه‌ای هدایت کرده و در نهایت چیزی جز عدم ریتم و انسجام نامناسب برای مخاطب به ارمغان نمی‌آورد.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، یازده قسمت از پخش «از یاد رفته» می‌گذرد و اگر بگویم با ندیدن چیزی را ازدست نداده‌اید، بیراه نگفته‌ام. یک ملودرام که سعی می‌کند با ترکیب لایه‌های اجتماعی و معمایی، مخاطب را درگیر سازد؛ اما در نهایت تا به اینجا نتوانسته حداقل داستانی منسجم ارائه دهد تا مجال ادامه دادن در جان مخاطب باقی بماند.

«ستایش»؛ ورژن ۱۴۰۴

هرکس که قسمت نخست را دیده باشد در می‌یابد که با یک کلیشه تکراری دیگر به سبک سریال‌هایی چون «ستایش» اما با ورژن ۱۴۰۴ روبه‌رو است؛ هرچند که به تصویر کشاندن کلیشه نیز آداب خاص خود را دارد. داستان پدربزرگ پولدار و نوه‌ای که معلوم نیست از کجا پیدا می‌شود، اگرچه در باطن تکرار مکررات است اما از آن دست فیلمنامه‌هایی است که اگر ریتم و داستان مناسب داشته باشد، چه‌بسا مانند ستایش پرمخاطب شود.

محمد تقی زاده، منتقد سینما می‌گوید: این سریال از همان ابتدا ردپای کلیشه را با خود دارد. از قصه گرفته تا شخصیت‌ها. الگوی تکراری تقابل دختر ثروتمند و پسر فقیر یا به ‌طور کلی‌تر جامعه مرفه و جامعه فرودست دوباره باز تولید شده است.

کلیشه‌ای که نتوانست تاثیرگذار باشد

با وجود مخاطب‌شناسی کارگردان از ذائقه روایی ایرانیان، اما از یاد رفته نتوانست همچون داستان‌های کلیشه‌ای و موفق، تاثیرگذار باشد و حرف جدیدی بزند. عدم ریتم و داستان مناسب، نخستین ضعفی است که گریبان اثر برزو نیک‌نژاد را می‌گیرد. می‌دانیم که در هر اثر و به‌ویژه سریال یک خط روایت باید وجود داشته باشد تا گام‌به‌گام مخاطب را همراهی و او را شگفت‌زده کند.

از شروع سکانس‌های آغازین روند به نحوی جلو می‌رود که مخاطب می‌تواند متوجه شود احتمالا با چه چیزی روبه‌رو است و سرانجام چه خواهد شد. این یک ضعف بنیادین برای روایت فیلمنامه است که تماشاگر از ابتدا و بدون غافلگیری، با چند سکانس دریابد با چه سریالی مواجه است. در ادامه نیز وجود داستانک‌های متعدد و بدون هدف، سبب می‌شود تا نخ تسبیح داستان گم شود.

منتظر غافلگیری نباشید

اگر به شخصیت‌پردازی‌ها بپردازیم باز هم با کاراکترهای جدیدی غافلگیر نخواهیم شد. پدربزرگ فرادست، نوه فرودست، دامادهایی که مانند شکارچی منتظر چپاول ثروت هستند و ... از جمله کاراکترهایی هستند که پیش‌تر در سریال‌های ایرانی و حتی ترکی شاهد هستیم. حتی عشق میان دو شخصیت شهاب و پریسا علاوه بر تکرار بودن، بدون وجود زمینه‌چینی و به سرعت تعجب‌برانگیز نیز هست؛ به گونه‌ای که سکانس‌های تکراری موتورسواری نیز نمی‌تواند دردی از آن دوا کند

شخصیت‌پردازی قهرمان به شکلی تعریف شده که باید پرده از رازی بردارد؛ اما به سرعت پدربزرگ را می‌پذیرد و در ادامه در طول چندین قسمت به‌جز سوال پرسیدن و نیافتن پاسخ، کنش قابل‌قبولی ارائه نمی‌دهد.

نکته دیگر در اغراق می‌گنجد. فرادست و فرودست از یاد رفته به شکل غیرقابل باوری اغراق‌آمیز هستند و کنش‌های آنان به سبک سریال‌های ترکی پردازش شده است. ایجاد دوگانه پولدار فاسد و فقیر اخلاق‌مدار به گونه‌ای مصنوعی به تصویر کشانده شده و تضاد ساده‌انگارانه‌ای را خلق کرده است.

وقتی مشروبات، خلا سناریو را پر می‌کند

البته در کنار این موارد وجود برخی عناصر چون استفاده از مشروبات الکلی ، نمایش حرکات موزون و ایجاد روابط چندگانه عاطفی ضعف‌های دیگری است که همچون سایر سریال‌های نمایش خانگی، گریبان این سریال را نیز گرفته است. به نوعی که نمایش مشروبات جز برای پر کردن خلاهای خالی داستان، ثمره دیگری ندارد.

ارسال نظرات