در گفتوگو با حجت الاسلام چگینی مطرح شد؛
ایران و روسیه بازیگران کلیدی در گفتوگوهای بین الادیانی

مدیر مؤسسه بین المللی فطرت در گفتگو با خبرگزاری رسا، گفت: همگرایی اخلاقی شیعه و ارتدوکس؛ پلی به سوی درک متقابل پیروان ادیان خواهد بود. اشتراکات اخلاقی زیادی در شیعه و ارتدوکس در وجود دارد که میتواند مسیر همکاری بین الادیانی را هموار سازد.
اشاره: در جهان امروز، بحرانهای اجتماعی، فرهنگی و معنوی ضرورت همزیستی و همکاری بین انسانها را بیش از پیش نشان میدهد. در چنین شرایطی، ادیان و رهبران دینی میتوانند با تکیه بر ارزشهای اخلاقی مشترک، به تقویت همبستگی انسانی و پاسخگویی به بحرانها کمک کنند.
ایران و روسیه، با جایگاه مذهبی ممتاز و نفوذ فرهنگی و منطقهای، سالهاست تلاش کردهاند از طریق گفتوگوهای بینادیانی و همکاریهای مشترک، الگویی از همزیستی معنوی و اخلاقی ارائه دهند. این مصاحبه، با بررسی تجربیات موفق و چالشها، نشان میدهد چگونه ظرفیت عظیم ادیان میتواند در خدمت صلح، همزیستی و ارتقای زندگی معنوی مردم قرار گیرد.
ایران و روسیه، با جایگاه مذهبی ممتاز و نفوذ فرهنگی و منطقهای، سالهاست تلاش کردهاند از طریق گفتوگوهای بینادیانی و همکاریهای مشترک، الگویی از همزیستی معنوی و اخلاقی ارائه دهند. این مصاحبه، با بررسی تجربیات موفق و چالشها، نشان میدهد چگونه ظرفیت عظیم ادیان میتواند در خدمت صلح، همزیستی و ارتقای زندگی معنوی مردم قرار گیرد.
از این رو خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، با حجت الاسلام محمد مهدی چگینی مدیر مؤسسه بین المللی فطرت به گفتوگو نشسته که مشروح آن میاید.
رسا: ایران و روسیه چگونه میتوانند با تکیه بر ارزشهای دینی، پاسخ متفاوتی به بحرانهای جهانی (مانند جنگها، بلایای طبیعی و فقر) ارائه دهند؟
در پاسخ به این سؤال چند نکته مهم قابل اشاره است:
1. بعد اخلاقی و انسانمحور: ادیان ابراهیمی، چه اسلام و چه مسیحیت ارتدوکس، بر احسان، همدلی، کرامت انسانی و کمک به دیگران تأکید دارند. این ارزشها میتواند محور فعالیتهای مشترک در پاسخ به بحرانها باشد. تجربه کلیسای ارتدوکس نشان میدهد در بحرانهای منطقهای، این ارزشها مورد استفاده قرار گرفته و اقدامات مثبتی برای کمک به نیازمندان و آسیبدیدگان انجام شده است. اسلام نیز همین ارزشها را دارد و میتوان از آنها بهعنوان پایهای برای همکاریهای اخلاقی بینادیانی بهره برد.
2. شبکهسازی بینادیانی: یکی دیگر از ظرفیتهای مهم، شبکهسازی در سطح دینی است. در مسیحیت ارتدوکس این شبکهسازی بسیار جدی گرفته میشود و در اسلام نیز، شبکههای مساجد و حوزههای علمیه و ارتباط بین طلبهها و علما از دیرباز وجود داشته و میتواند به عنوان زیرساختی برای همکاری و پاسخ به بحرانها مورد استفاده قرار گیرد.
هزار و چهارصد سال است که پیش از آنکه دولتها یا سازمانها بخواهند اقدامی برای پاسخ به بحرانها انجام دهند، این شبکه عظیم دینی درون اسلامی نقش خود را ایفا میکرده است. این شبکه میتوانست در زمان بسیار کوتاه مردم را بسیج کند، کمکهای مردمی را جمعآوری کند و در مواقع جنگ یا بحرانهای طبیعی اقدام مؤثری انجام دهد.
در مسیحیت نیز همین ظرفیت وجود داشته و دارد، خصوصاً در کلیسای ارتدوکس که شکل سنتی و کلاسیک خود را حفظ کرده است؛ برخلاف پروتستانها که ساختارهای متفاوتی دارند. کاتولیکها نیز تا حدی شبیه ارتدوکسها عمل میکنند، اما پروتستانها مسیر متفاوتی را طی کردهاند. در کلیسای ارتدوکس، شبکهسازی از طریق هزاران مؤسسه خیریه فعال است و این مؤسسات نقش بسیار مؤثری در کمکرسانی و فعالیتهای اجتماعی دارند.

مشکل اساسی ما این است که تاکنون هیچ تلاش جدی برای شبکهسازی بینادیانی انجام نشده است. به نظر من، این مهمترین چالش است. باید شبکههای دینی با تأکید بر ارزشهای مشترک ادیان ابراهیمی متصل شوند. وقتی موضوع کمک به انسانها مطرح میشود، فرقی نمیکند که این کمک از منظر دین ما یا از منظر مسیحیت باشد؛ ارزش اخلاقی و انسانی مشترک است و این شبکهها میتوانند در خدمت یکدیگر باشند.
نکته مهم دیگر این است که میتوان روی ارزش اخلاقی موجود تکیه کرد تا در مقابل یکجانبهگرایی بایستیم. این یکجانبهگرایی که در سیاستها و سنتهای جهانی کنونی ترویج میشود، در واقع ضد ارزش اخلاقی است. بهعنوان یک وظیفه دینی، ما میتوانیم تأکید کنیم که باید در مقابل آن ایستاد و از این ارزش اخلاقی بهعنوان اهرمی برای کمکرسانی و پاسخ به بحرانها بهره برد.
در ارتباط با نقش نهادهای دینی در خنثیسازی سیاستهای یکجانبهگرایانه غرب، این موضوع کاملاً در ادامه پاسخ قبلی است. جهان نمیتواند و نباید به صورت یکجانبه اداره شود، زیرا یکجانبهگرایی هزاران مفسده به همراه دارد و سو استفاده از قدرت توسط کشورهای غربی را بهطور مداوم به دنبال دارد، همانگونه که تاریخ نشان داده است. اگر این مسئله بهعنوان یک ارزش دینی مورد توجه قرار گیرد، مردم متدین—چه مسلمان و چه مسیحی—میدانند که وظیفه دارند در مقابل آن ایستادگی کنند. در غیر این صورت، حاکمیت نظامهای یکجانبهگرایانه ممکن است حتی دینداری مسلمانان و مسیحیان ارتدوکس را با چالش مواجه کند.
از این منظر، میتوان این امر را یک وظیفه دینی در نظر گرفت. حداقل گام عملی این است که نهادهای دینی دور هم جمع شوند، مفاهمه ایجاد کنند و بیانیهها و مانیفستهایی صادر کنند تا سیاستهای یکجانبهگرایانه، مانند تحریمهای غرب علیه کشورها، محکوم شود. حتی اگر این گام کوچک به نظر برسد، آغاز آن بسیار مؤثر و مهم است.
رسا: چه الگوهای موفقی از همکاریهای بینالادیانی در سالهای اخیر وجود دارد که میتواند برای آینده تقویت شود؟
در این خصوص نیز مواردی قابل شرمدن است:
- کمیسیون مشترک ایران و روسیه که بهعنوان یکی از مهمترین بسترهای دیپلماسی دینی و فرهنگی مطرح بوده است.
- دیالوگ اسلام و مسیحیت ارتدوکس که در مسکو برگزار شد و بنا شد این تماسها و گفتوگوها ادامه داشته باشد. همچنین دور سیزدهم گفتوگوی اسلام و مسیحیت ارتدوکس که طبق برنامه قرار است در ایران برگزار شود.
- کنگره ادیان جهانی در قرقیزستان که در آن نیز ایران نقش پررنگی داشته و روسیه نیز مشارکت داشته است.
این نمونهها نشان میدهد که تلاشهای ملموسی برای تقویت همکاریهای بین ادیان و تقویت دیپلماسی معنوی شکل گرفته و امید میرود در آینده با قوت و قدرت بیشتری ادامه یابد.

رسا: تعاملات دینی ایران و روسیه تا چه اندازه توانسته است بر نگاه جهانی به معنویت تأثیر بگذارد؟
در خصوص تأثیر تعاملات دینی ایران و روسیه، اگر بخواهیم منصفانه پاسخ دهیم، باید گفت که در حال حاضر کارهایی انجام شده، قدمهایی برداشته شده و همکاریهایی شکل گرفته است که تلاش شده تصویری فعال و معنوی ارائه شود. با این حال، نکته مهم این است که این تلاشها عمدتاً تحت تأثیر ملاحظات سیاسی بودهاند و به همین دلیل تأثیر آنها در خارج از محدوده جغرافیایی ایران و روسیه چندان جدی نبوده است. به بیان دیگر، نگاه سیاسی غرب نسبت به هر دو کشور باعث شده در بسیاری از اجلاسهای بینالمللی تلاش شود حضور ایران و روسیه محدود باشد و یا جایگزینهایی معرفی شوند، حتی در حوزههایی مانند اسلام و مسیحیت ارتدوکس و حتی مذهب شیعه که مرکزیت آن در ایران است.
این تجربه نشان میدهد که اگر در شرایط عادی باید تلاشهای زیادی برای همگرایی و همکاری بین ادیان انجام میشد، در شرایط کنونی که دشمنیهای مهم و تأثیرگذار وجود دارد، این تلاشها باید با شدت و گستره بیشتری دنبال شود.
رسا: آیا میتوان از همکاریهای بشردوستانه دینی به عنوان یک شکل جدید از دیپلماسی نرم استفاده کرد؟
پاسخ به این سؤال، پاسخ مثبت است. این اقدامات قطعاً میتواند بهعنوان یک دیپلماسی انسانی و نرم عمل کند و تصویر کشورها مانند ایران و روسیه و جوامع مذهبی آنها را بسیار انسانیتر و محترمتر در دنیا ارائه دهد.
این همکاریها وقتی به نمایش گذاشته شود، میتواند زمینهساز گفتگوهای آتی در سطح دولتها نیز باشد. اگر ما بتوانیم این ظرفیت عظیم را فعال کنیم، مطمئن باشید که دولتها نیز این ظرفیت را رها نمیکنند و به ارزش و توانایی بینظیر آن واقف خواهند بود. فراموش نکنید که معمولاً دیالوگ دولتها با همدیگر توجهی به مردم ندارد؛ دولتها در مسائل نظامی، امنیتی، سیاسی یا تجاری عهد و پیمان میبندند، اما مردم در این فرآیند نقشی ندارند و معمولاً توان مشارکت ندارند. این رویهای متداول در سطح جهان است.
اما در همکاریهای بشردوستانه دینی وضعیت متفاوت است. وقتی بحث نهادهای دینی مطرح میشود، ما عملاً تودهها را فعال میکنیم. ظرفیت مردم و جامعه هیچگاه با ظرفیت دولتها قابل قیاس نیست؛ ملتها همواره قویتر از دولتها هستند، فقط باید این ظرفیت بهدرستی به کار گرفته شود. به نظر من، بهترین روش برای فعال کردن این ظرفیت، همکاریهای دینی است که هم میتواند مؤثر واقع شود و هم پیامدهای انسانی و اجتماعی گستردهای داشته باشد.
رسا: بحران معنویت جهانی امروز را چگونه ارزیابی میکنید و چه ریشههایی برای آن قائل هستید؟
در زمینه بحران معنویت، به اعتقاد من، یک بحران عمیق و گسترده در جهان وجود دارد. ریشههای کلان آن، جدایی انسان از جامعه و سبک زندگی اجتماعی است، اما اگر بخواهیم مسائل اخیر و متاخر را در نظر بگیریم، میتوان عوامل مهمی مانند مصرفگرایی، سکولاریسم افراطی و سبک زندگی مدرن را عامل ایجاد این بحران دانست. این وضعیت منجر به احساس پوچی و فقدان معنا در زندگی شده است؛ موضوعی که حتی فیلسوفان غربی به آن «نیهیلیسم» میگویند و خودشان نیز از شدت آن آگاه هستند. تلاشهایی برای مقابله با این بحران صورت میگیرد، اما تشخیص راه حل واقعی و مؤثر آسان نیست.
در این زمینه، راهبردهای همکاری بین روحانیت شیعه و کلیسای ارتدوکس میتواند شامل موارد زیر باشد:
1. تاکید بر اخلاق اجتماعی مشترک: مفاهیمی مانند عدالت، کرامت انسانی و همبستگی اجتماعی در هر دو سنت دینی وجود دارد. تأکید بر این ارزشها میتواند زندگی معنایی بیشتری به افراد بدهد و کسانی که به دنبال این ارزشها هستند، مسیر روشنی برای معنا بخشی به زندگی خود داشته باشند.
2. برنامههای مشترک آموزش معنوی: کمپها، کارگاهها و برنامههای آموزشی میتوانند جوانان را با موضوعات مرتبط با سلامت روان، معناجویی و ارزش زندگی آشنا کنند. هدف این است که جوانان بدانند زندگی فراتر از کسب درآمد یا درگیر شدن با شبکههای اجتماعی است و زندگی خود معنایی دارد که باید آن را دنبال کنند.
3. کمپها و فعالیتهای بینادیانی: این برنامهها فرصتی فراهم میکنند تا افراد با مفهوم معنویت فعال و مؤثر آشنا شوند، بدون آنکه هدف تغییر دین یا مذهب کسی باشد. میتوان متون مشترکی در باب معنویت فعال، جدی و مؤثر تدوین کرد که مباحث دروندینی از آن حذف شده و یک متن جهانی و بینادیانی ارائه دهد. این متون نشان میدهند که بحران معنویت، مسئلهای جهانی است و پاسخ آن نیز باید بینالادیانی و جهانی باشد.
4. استفاده از رسانههای نوین: این موضوع امکان گسترش تأثیرگذاری فعالیتها و برنامههای بینادیانی را فراهم میکند و میتواند به ارتقای فرهنگ معنویت و همکاری بین ادیان در سطح گسترده جهانی کمک کند.
رسانههای دیجیتال و فضای مجازی نیز میتوانند در این زمینه نقش بسیار مؤثری ایفا کنند و امکان گسترش تأثیرگذاری همکاریهای بینادیانی را فراهم آورند.

رسا: رهبران دینی ایران و روسیه چگونه میتوانند در کنار هم الگوی نوینی از همزیستی معنوی ارائه دهند؟
در خصوص اینکه رهبران دینی ایران و روسیه چگونه میتوانند الگوی نوینی از همزیستی معنوی ارائه دهند، همانطور که در توضیحات قبلی مطرح شد، راهکارهای ساده و عملی وجود دارد. یکی از این راهکارها این است که حداقل مسئله را بپذیریم، بیانیهها و میثاقهای اخلاقی مشترک صادر کنیم و نشان دهیم که این موضوع، یک مسئلهی مشترک و فراگیر انسانی است. حتی اقداماتی مانند برگزاری نشستها و مراسمهای دعاهای مشترک در مناسبتهای انسانی میتواند الگویی عملی باشد.
در کشورهای غربی، نمونههایی از این مراسمها وجود دارد؛ مثلاً در آمریکا، روزهایی اعلام میشود که رؤسای جمهور با ادیان مختلف مراسم دعا برگزار میکنند و هر گروه مذهبی با آداب خود در این مراسم حضور دارد. ما نیز میتوانیم مراسمهای بینادیانی در موضوعات انسانی برگزار کنیم؛ مثلاً همبستگی با قربانیان بلاها و بحرانها. فرض کنید در مواجهه با مشکلات مردم غزه، یک مراسم دعا برگزار شود که مسلمانان با ادبیات دینی خود دعا کنند و مسیحیان ارتدوکس نیز دعای خود را انجام دهند. این مراسم میتواند بسیار تأثیرگذار و جذاب باشد، بهویژه اگر رهبران دینی ایران و روسیه در آن شرکت کنند. این اقدامات ساده و شدنی، میتواند الگوی نوینی از همزیستی معنوی ارائه دهد.
در مورد تفاوتها و اشتراکات روحانیت شیعه و کلیسای ارتدوکس در اخلاق اجتماعی، اشتراکات روشن و مهم هستند. مهمترین محورهای مشترک عبارتاند از:
• اهمیت عدالت اجتماعی
• حمایت از مستضعفان
• نقش خانواده و جامعه
• باور به هدفمندی و ارزشمند بودن زندگی انسان
البته تفاوتهایی نیز وجود دارد که عمدتاً ساختاری و تاریخی هستند. ساختار روحانیت شیعه با کلیسای ارتدوکس متفاوت است؛ به دلایل تاریخی و مسائل مرتبط با ولایت و امامت، برخی اختلافات در اندیشههای کلامی و آیینی شکل گرفته است. با این حال، این اختلافات اهمیت چندانی برای همکاریهای اجتماعی و اخلاقی ندارد و تمرکز بر اشتراکات اخلاقی و اجتماعی اولویت دارد. بهعنوان مثال، هر دو روحانیت شیعه و ارتدوکس بر مخالفت با سقط جنین به عنوان یک ارزش اخلاقی اجتماعی تأکید دارند.
تفاوتهای ساختاری نیز در شیوههای رهبری و تصمیمگیری نمود دارد؛ کلیسای ارتدوکس بیشتر بر شوراها تمرکز دارد، در حالی که شیعه بر امامت و جانشینی تأکید دارد. این تفاوتها بیشتر ساختاری هستند و تأثیر کمتری بر اخلاق اجتماعی و همکاریهای انسانی دارند.

رسا: آینده تعامل رهبران مذهبی دو کشور را در پرتو تحولات جهانی چگونه میبینید؟
در پاسخ به سوال مربوط به چشمانداز آینده تعامل رهبران مذهبی، اگر روند فعلی ادامه یابد و نشستهای دورهای و مشترک برگزار شود، این تعاملات به مرور عمیقتر و جدیتر خواهد شد. البته نباید انتظار داشت که این روند با سرعت بالا پیش برود، چرا که چالشهای متعدد داخلی و بینالمللی وجود دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. این چالشها شامل مسائل سیاسی داخلی هر کشور و همچنین فشارها و حساسیتهای بینالمللی است. بنابراین، پیشرفت تعاملات نیازمند حساسیتسنجی و مدیریت هوشمندانه است.
با این حال، اصل استمرار برگزاری گفتگوهای سالانه بین اسلامی و ارتدوکس در ایران و روسیه، میتواند تبدیل به الگوی برجستهای برای همکاری بینادیانی شود و اجازه ندهد که این گفتوگوها در جای دیگری برجسته و پررنگ شوند.
در مورد گفتوگوهای بین اسلام و کاتولیک، موانع و رقابتهای جدیتری وجود دارد، چه از سوی کلیسا و چه در بخشهای مختلف جهان اسلام. اما در خصوص اسلام و ارتدوکس، این موانع کمتر به چشم میآیند و مشکلات قابل مدیریت هستند، به شرط آنکه اراده جدی برای همکاری وجود داشته باشد.
یکی از چالشهای مهم دیگر این است که کلیسای ارتدوکس تلاش میکند از سیاسی شدن فاصله بگیرد و این را بهعنوان یک برند برای خود تعریف کرده است. بنابراین، همکاری بین نهادهای دینی ایران و روسیه ممکن است در نگاه برخی، یک نوع همکاری سیاسی به دلیل تعامل دولتها تلقی شود. این موضوع باعث میشود کلیسای ارتدوکس علاقه زیادی به پیشبرد همکاریها نداشته باشد. با این حال، این چالش نیز قابل مدیریت است؛ کافی است که حساسیتهای طرف مقابل درک شود و همکاریها صرفاً به عنوان یک همکاری غیرسیاسی و انسانی تعریف شود. احترام به این رویکرد، کلید پیشبرد موفق همکاریهای بینادیانی خواهد بود.
رسا: از نگاه شما، مهمترین ظرفیتهای ایران و روسیه در گفتوگوی بینالادیانی برای تقویت صلح جهانی چیست؟
در پاسخ به سوال اول درباره مهمترین ظرفیتهای ایران و روسیه در گفتوگوی بینادیانی، چند نکته قابل اشاره است:
1. جایگاه ممتاز مذهبی: ایران به دلیل مرکزیت مذهب تشیع و نقش برجستهاش در جهان اسلام، موقعیت ممتازی دارد. ایران با بهرهگیری از مراکز دینی و علمی، مانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، توانسته گامهای مؤثری در گفتوگوهای بینادیانی بردارد.
از سوی دیگر، روسیه نیز جایگاه ممتاز خود را در کلیسای ارتدوکس و سنت مذهبی ارتدوکس حفظ کرده است. جمعیت قابل توجهی از مسیحیان همچنان به سنت ارتدوکس پایبند هستند و توجه خود را به کلیسای روسیه معطوف کردهاند.
2. نفوذ منطقهای و بینالمللی: هر دو کشور دارای نفوذ گستردهای هستند. روسیه در منطقه اوراسیا، قفقاز، شرق اروپا و سایر مناطق حضور و تأثیرگذاری مشخص دارد، و ایران نیز با توجه به جایگاه دینی و تاریخی خود در خاورمیانه و حوزههای نفوذ فرهنگی و سیاسی، تأثیرگذاری ویژهای دارد.
این دو ظرفیت یعنی اول جایگاه مذهبی ممتاز و دوم نفوذ منطقهای و بینالمللی، به ایران و روسیه امکان میدهد که بهعنوان بازیگران کلیدی در گفتوگوهای بینادیانی نقش مؤثری ایفا کنند و همکاریهای معناداری شکل دهند.

ایران و روسیه هر دو دارای نفوذ گستردهای در منطقه هستند؛ ایران در خاورمیانه، اوراسیا و کشورهای شمال آفریقا، و روسیه در اوراسیا، قفقاز، شرق اروپا و سایر مناطق. این نفوذ گسترده باعث شده که هر دو کشور بتوانند در عرصه گفتوگوهای بینادیانی نقش مؤثری ایفا کنند.
نکته مهم دیگر این است که بحث گفتوگوی بینادیانی برای هر دو کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است. ایران و روسیه طی سالها تلاشهای گستردهای در این زمینه انجام دادهاند و جلسات، نشستها و همایشهای متعددی برگزار کردهاند. این نشان میدهد که هر دو کشور این موضوع را بهعنوان یکی از مسائل مهم خود در نظر گرفتهاند و گامهایی در این مسیر برداشتهاند. هرچند که این اقدامات همیشه گسترده و محکم نبوده، اما بهطور قابل توجهی با وضعیت برخی کشورها تفاوت دارد؛ برای مثال، کشورهایی مانند عربستان در این زمینه تلاش چندانی نکردهاند و مسأله گفتوگوی بینادیانی در اولویت سیاستهای آنها قرار نداشته است.
از نظر موقعیت مذهبی و فرهنگی، ایران و روسیه هر دو جایگاه ممتازی دارند. ایران به دلیل مرکزیت مذهب تشیع و نقش برجستهاش در جهان اسلام، بهعنوان محور یکی از دو مذهب اصلی اسلامی شناخته میشود. ایران طی سالهای گذشته با بهرهگیری از مراکز دینی و علمی مانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، گامهای مؤثری در گفتوگوهای بینادیانی برداشته است.
روسیه نیز جایگاه ممتاز خود را در کلیسای ارتدوکس و سنت مذهبی ارتدوکس حفظ کرده است؛ جمعیت قابل توجهی از مسیحیان همچنان به سنت ارتدوکس پایبند هستند و توجه خود را به کلیسای روسیه معطوف کردهاند. این جایگاه ممتازی که هر دو کشور دارند، زمینهساز فعالیتهای موثر در گفتوگوهای بینادیانی است.
در مجموع، سه ظرفیت اصلی ایران و روسیه در این عرصه قابل توجه است:
1. جایگاه مذهبی ممتاز: ایران مرکز مذهب تشیع و روسیه محور کلیسای ارتدوکس.
2. نفوذ منطقهای و بینالمللی: حضور فعال و اثرگذار در خاورمیانه، اوراسیا، قفقاز، شرق اروپا و شمال آفریقا.
3. تعهد و اراده برای گفتوگوهای بینادیانی: هر دو کشور سالهاست که نشستها و همایشهای متعددی برگزار کردهاند و این موضوع را بهعنوان یک مسئله مهم ملی و دینی در دستور کار خود قرار دادهاند.
این ظرفیتها ایران و روسیه را در جایگاهی قرار میدهد که بتوانند الگوی قابل توجهی از همکاری و گفتوگوی بینادیانی ارائه دهند و نقش مؤثری در ارتقای همزیستی معنوی و اخلاقی در سطح منطقهای و فرامنطقهای ایفا کنند.
ارسال نظرات