بازگشتی مشکوک به میز مذاکره

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، پس از جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل پرونده هستهای کشورمان وارد مرحلهای حساس شد. تجربه تاریخی نشان میدهد که آژانس بینالمللی انرژی اتمی و مدیرکل آن رافائل گروسی نقش مهمی در ارائه اطلاعات مراکز هستهای ایران به طرفهای خارجی داشتهاند. این واقعیت نه تنها بر اعتماد عمومی و کارشناسی نسبت به این نهاد بینالمللی اثر گذاشته بلکه زنگ خطری برای امنیت ملی ایران به شمار میرود.
با این حال مشاهده میکنیم که پس از گذشت ماهها نه تنها برخوردی جدی با گروسی صورت نگرفته بلکه دوباره مذاکراتی میان ایران و آژانس در حال انجام است. این امر پرسشهای جدی را درباره سیاستها و تصمیمگیریهای شورای عالی امنیت ملی و دیگر نهادهای تصمیمگیر در سطح کلان کشور مطرح میکند: آیا این بازگشت به میز مذاکره به نفع امنیت ملی ایران است؟ یا بار دیگر زمینهای برای تکرار تجربه تلخ لیبی و عراق در پرونده هستهای فراهم میکند؟
تجربه تاریخی و خطر تکرار سناریوهای گذشته
یادآوری تجربیات گذشته همواره نقش اساسی در تحلیل سیاستهای کنونی دارد. لیبی و عراق نمونههای واضحی از کشورهایی هستند که با اعتماد به سازمانهای بینالمللی و ارائه اطلاعات حساس به شکل گستردهای از توان هستهای و دفاعی خود محروم شدند. در مورد لیبی معمر قذافی پس از همکاری گسترده با آژانس عملاً همه برنامههای هستهای و موشکی خود را از دست داد و در نهایت سرنوشت سیاسیاش به شکل تلخی رقم خورد. عراق نیز تجربه مشابهی را تجربه کرد؛ ارائه اطلاعات به آژانس زمینه را برای اعمال تحریمها و نهایتاً حمله نظامی آمریکا فراهم کرد.
با توجه به این پیشینه نگرانی کارشناسان و افکار عمومی نسبت به بازگشت به میز مذاکره با گروسی قابل فهم است. اتهامات مطرح شده علیه او در جریان جنگ ۱۲ روزه مبنی بر ارائه اطلاعات مراکز هستهای ایران به طرفهای دشمن باعث شده است تا اعتماد به او به حداقل برسد. در این شرایط اقدام دوباره به مذاکرات بدون تضمینهای شفاف و حسابشده میتواند زمینهساز مشکلات امنیتی و سیاسی مشابه گذشته باشد.
روایت متناقض گروسی و عراقچی؛ ابهامی که ادامه دارد
یکی از مسائل مهم در تحلیل مذاکرات جاری روایتهای متناقض میان طرفهای ایرانی و گروسی است. عباس عراقچی دیپلمات ارشد ایران و گروسی مدیرکل آژانس در اظهارات خود درباره روند و محتوای مذاکرات تناقضهایی دارند که میتواند تردیدها را افزایش دهد. این تناقضها نه تنها تصویر روشنی از میزان تعهد طرف مقابل ارائه نمیدهند بلکه شکاف در تصمیمگیریهای داخلی و ضعف هماهنگی میان نهادهای امنیتی و دیپلماتیک را نیز نشان میدهند.
وقتی روایتها از یک توافق یا روند مشخص متفاوت است مشخص نیست که چه تضمینهایی برای حفاظت از اطلاعات حساس ایران وجود دارد. این مسئله حساسیت و ضرورت شفافیت در مذاکرات را دوچندان میکند. به ویژه که تجربه تاریخی نشان داده هرگونه کوتاهی در کنترل اطلاعات میتواند پیامدهای سنگین امنیتی و سیاسی به دنبال داشته باشد.
تغییر سیاست و بازگشت به میز مذاکره: چه معنایی دارد؟
سوالی که بسیاری از ناظران مطرح میکنند این است که چرا پس از اتفاقات گذشته و اتهامات مطرح شده ایران بار دیگر به میز مذاکره با گروسی بازگشته است؟ پاسخ این سوال نیازمند بررسی سطح تصمیمگیریهای شورای عالی امنیت ملی و سیاستهای کلان کشور است.
یک برداشت میتواند تلاش برای مدیریت فشارهای بینالمللی و کاهش تحریمها باشد. واقعیت این است که ایران همواره در چارچوب دیپلماسی بینالمللی مجبور به تعامل بوده است؛ اما این تعامل باید با حفظ خطوط قرمز امنیت ملی و فناوری هستهای همراه باشد. بازگشت به مذاکرات بدون برخورد جدی با طرف خاطی ممکن است پیامدهای زیر را به دنبال داشته باشد:
1. ضعف بازدارندگی و کاهش اعتبار داخلی: وقتی طرفی که پیشتر به عنوان ناقض اعتماد معرفی شده دوباره به عنوان شریک مذاکراتی پذیرفته میشود این امر میتواند تصویر قدرت تصمیمگیری و بازدارندگی ایران را در سطح داخلی تضعیف کند.
2. افزایش آسیبپذیری در برابر فشار خارجی: مذاکرات بدون تضمینهای مشخص ممکن است به طرفهای خارجی فرصت دهد تا اطلاعات حساس ایران را به شیوهای که منافع کشور را تهدید میکند استخراج کنند.
3. پیام منفی به نهادهای امنیتی و دیپلماتیک: تداوم این روند میتواند به شکلگیری دوگانگی میان سیاستهای امنیتی و دیپلماسی منجر شود؛ جایی که نهادهای مسئول امنیت ملی شاهد اقداماتی هستند که با منافع بلندمدت کشور همخوانی ندارد.
ضرورت شفافیت و تضمینهای جدی
برای آنکه مذاکرات جاری نتیجهبخش باشد و نگرانیهای امنیتی کاهش یابد شفافیت و تضمینهای مشخص باید در اولویت قرار گیرد. ایران باید در مذاکرات با گروسی خطوط قرمز و چارچوبهای مشخص خود را به صورت شفاف اعلام کند و هرگونه دسترسی یا ارائه اطلاعات را در چهارچوب مقررات داخلی و امنیت ملی محدود نماید.
همچنین بازبینی تجربه تاریخی نشان میدهد که اعتماد بیحد و حصر به طرف خارجی به ویژه کسی که سابقه نقض اعتماد دارد میتواند پیامدهای خطرناکی داشته باشد. بنابراین ایران باید راهکارهایی برای رصد دقیق فعالیتهای آژانس و مدیرکل آن طراحی کند و در صورت هرگونه نقض توافق برخورد سریع و جدی انجام دهد.
جمعبندی و چشمانداز آینده
مذاکرات ایران و آژانس در شرایط فعلی نقطه حساسی از سیاست خارجی و امنیت ملی کشور را نمایان میسازد. تجربه جنگ ۱۲ روزه و نقش گروسی در ارائه اطلاعات مراکز هستهای زنگ خطری جدی برای بازگشت به میز مذاکره بدون تضمینهای محکم است. روایتهای متناقض طرفین، تردیدها را تشدید کرده و ضرورت شفافیت و کنترل دقیق را دوچندان میکند.
بازگشت به مذاکرات با فردی که پیشتر به عنوان ناقض اعتماد معرفی شده بدون برخورد جدی و تضمینهای محکم میتواند ایران را در معرض سناریوهای تلخ گذشته قرار دهد؛ سناریوهایی که در لیبی و عراق تجربه شدهاند. در عین حال دیپلماسی فعال و مذاکره هوشمندانه میتواند به کاهش فشارهای بینالمللی و حفظ منافع کشور کمک کند اما تنها در صورتی که خطوط قرمز ایران رعایت شود و امنیت ملی در اولویت قرار گیرد.
در نهایت این واقعیت که پس از ماهها، ایران بار دیگر با گروسی وارد مذاکره شده است نشاندهنده تغییر سیاست در سطح شورای عالی امنیت ملی است؛ تغییری که تحلیل آن نیازمند بررسی دقیق دلایل، منافع و پیامدهای داخلی و خارجی آن است. این تغییر میتواند هم فرصتی برای مدیریت فشارهای بینالمللی باشد و هم تهدیدی بالقوه برای امنیت ملی به شرط آنکه تضمینها و مراقبتهای لازم در جریان مذاکرات رعایت شود.