۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۷
کد خبر: ۷۸۶۱۱۰
یادداشت اختصاصی

تحریف تاریخ با ابزار مظلوم‌نمایی؛ پروژه روایت‌سازی فرقه‌ای بهاییان

تحریف تاریخ با ابزار مظلوم‌نمایی؛ پروژه روایت‌سازی فرقه‌ای بهاییان
شبکه من‌وتو با مظلوم‌نمایی فرقه بهائیت، تاریخ معاصر ایران را تحریف کرده و نقش سیاسی و امنیتی بهائیان در رژیم پهلوی را حذف می‌کند. این رسانه با تطهیر پهلوی‌ها و بازنویسی حافظه تاریخی، در پی مهندسی افکار عمومی و تضعیف هویت ملی و دینی ایرانیان است.

به گزارش خبرنگار گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا، در سال‌های اخیر، شبکه من‌وتو با ایفای نقش پررنگ در عرصه رسانه‌های فارسی‌زبان خارج‌نشین، به یکی از ابزارهای اصلی بازنویسی تاریخ معاصر ایران بدل شده است؛ بازنویسی‌ای هدفمند که در آن، سه مؤلفه به‌هم‌پیوسته—فرقه بهائیت، رژیم پهلوی، و نهادهای رسانه‌ای وابسته به غرب—در قالب یک منظومه ایدئولوژیک و رسانه‌ای در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. در این چارچوب، بهائیت نه‌فقط به‌عنوان یک اقلیت مذهبی، بلکه به‌عنوان نیرویی تکنوکرات، متمدن و قربانی به تصویر کشیده می‌شود؛ پهلوی‌ها نیز به‌جای عوامل سرکوب دینی و وابستگان به استعمار، معماران نوسازی ایران معرفی می‌شوند. شبکه من‌وتو با تطهیر هم‌زمان این دو جریان، سعی دارد پیوند ساختاری و امنیتی آن‌ها را انکار کرده و به‌جای آن، نوعی همزیستی مسالمت‌آمیز و خدمت‌محور روایت کند.

در واقع، این شبکه در حال اجرای پروژه‌ای چندلایه است: از یک‌سو تطهیر چهره فرقه‌ای–امنیتی بهائیت، و از سوی دیگر سفیدسازی تاریخ استبدادی و وابسته پهلوی، با هدف تضعیف حافظه تاریخی ملت ایران و مشروعیت‌زدایی از انقلاب اسلامی. تلاقی منافع فرقه بهائیت، خاندان پهلوی و اتاق‌فکرهای غربی در برنامه‌های من‌وتو، نه‌تنها بازتاب یک روایت تحریف‌شده، بلکه نشان‌دهنده یک مهندسی فرهنگی برای استحاله هویت دینی و ملی ایرانیان است.

بازنویسی تاریخ معاصر ایران و تطهیر نظام پهلوی در برنامه‌های شبکه من‌وتو 

یکی از برجسته‌ترین سیاست‌های محتوایی شبکه من‌وتو، تطهیر نظام سلطنتی پهلوی، به‌ویژه دوران محمدرضا شاه، و بازتعریف رابطه نظام سیاسی آن دوره با فرقه بهائیت است. در این بازنویسی، پهلوی‌ها به عنوان معماران نوسازی، و بهاییان به عنوان تکنوکرات‌های مصلح، تصویر می‌شوند. این روایت‌پردازی، ضمن تحریف اسناد تاریخی، در تلاش است تا جنبه‌های ضددینی و وابسته به استعمار نظام پهلوی را از حافظه عمومی پاک کرده و چهره‌ای روشنفکرانه از آن ارائه دهد.

1. سفیدسازی چهره سیاسی محمدرضا شاه و رضاخان

برنامه‌های تحلیلی من‌وتو، در بازنمایی تاریخ، دوره پهلوی به‌جای یک دوران سرکوب دینی، فقر فرهنگی و وابستگی سیاسی، با تعابیری چون "عصر طلایی ایران مدرن" یا "دوره شکوفایی فرهنگی" معرفی می‌شود و رضاخان به‌عنوان بنیان‌گذار مدرنیته، و محمدرضا شاه به‌عنوان پادشاهی با نیت اصلاح‌طلبی فرهنگی تصویر می‌شوند.

در این بازنمایی، اقدامات سرکوبگرانه علیه حوزه‌های علمیه، تعطیلی مدارس دینی، تبعید علما، اعدام معترضان مذهبی، و تصویب قوانین ضددینی، کشف حجاب، انحلال وقف‌ها، و ترویج غرب‌گرایی، به‌جای آنکه به‌عنوان تجاوز به فرهنگ اسلامی ایرانی معرفی شوند، یا کتمان می‌شود یا با عباراتی چون «ضرورت اصلاح ساختار اجتماعی» توجیه می‌گردد.

تطهیر چهره نظام پهلوی و عوامل بهایی آن، با خط تبلیغی نهاد بیت‌العدل (مرکز جهانی بهائیت) در حیفا کاملاً منطبق است و این نهاد نیز  بارها از دوران پهلوی به عنوان دوران «مدارا با بهائیان» و «فرصت شکوفایی اجتماعی» یاد کرده و سقوط آن را به‌مثابه پایان دوران طلایی خود در ایران تلقی کرده است. شبکه من‌وتو نیز با بازنمایی مثبت آن دوره، عملاً در حال بازتولید گفتمان رسانه‌ای بیت‌العدل برای مخاطب فارسی‌زبان است.

سلسله‌برنامه‌هایی نظیر «تاریخ ایران»، «روایتی دیگر»، یا مستندهایی درباره چهره‌های فرهنگی دوره پهلوی، نمونه‌هایی از این مهندسی تاریخی هستند که در آن روایت‌های رسمی و مستند ایران نادیده گرفته شده و یک قرائت مطلوب فرقه‌ای – غربی جایگزین می‌شود.

2. ارائه چهره مدرن و ترقی‌خواه از عوامل بهایی پهلوی

الف) استفاده از مستندهای تاریخی با زاویه دید تحسین‌آمیز

در برنامه‌های تاریخی، مستندها و روایت‌های رسانه‌ای من‌وتو به‌ویژه مستندهای تولید شده درباره «دوران طلایی» پهلوی، با تمرکز بر چهره‌هایی نظیر دکتر ایادی (پزشک مخصوص شاه و عضو برجسته جامعه بهائی)، حبیب‌الله سبت (مالک شرکت‌های بزرگ و بنیان‌گذار تلویزیون ملی ایران)، فرخ‌رو پارسا (وزیر آموزش و پرورش)، و دیگر بهاییان مشهور، به بررسی پرداخته‌اند و تلاش می‌کنند تا آن‌ها را به‌عنوان شخصیت‌هایی روشنفکر، توسعه‌گرا، غرب‌گرا و پیشرو معرفی کنند.، معمولاً این چهره‌ها به‌صورت افرادی باسواد، پیشرو، حامی آموزش، و مشارکت‌کننده در مدرنیزاسیون ایران معرفی می‌شوند، بدون پرداختن به وابستگی تشکیلاتی یا اعتقادی‌شان به بهائیت یا نسبتشان با رژیم پهلوی از منظر فرقه‌ای–امنیتی که نشان می‌دهد که روایت‌های شبکه من‌وتو به‌وضوح از ابعاد ایدئولوژیک و فرقه‌ای موضوع پرهیز کرده‌اند و عمداً آن را «خنثی» نشان می‌دهند.

شبکه من‌وتو با روایت‌هایی نظیر «تلاش بهاییان در توسعه ایران»، «حضور آنان در ساختار صنعتی و آموزشی کشور» یا «نقش آن‌ها در مدرن‌سازی ایران»، تلاش می‌کند تا حضور گسترده بهائیان در اقتصاد، آموزش و فرهنگ پهلوی را از بعد تشکیلاتی و نفوذ فرقه‌ای خارج کرده و آن را به‌عنوان مشارکت نخبگان در پیشرفت کشور بازتعریف کند. این روایت، درواقع نوعی قلب واقعیت تاریخی و حذف عامدانه ماهیت فرقه‌ای، وابستگی خارجی و مأموریتی آنان در ساختار قدرت است.

ب) حذف یا توجیه نقش این افراد در سیاست‌های ضددینی

در هیچ‌یک از این مستندها به نقش این چهره‌ها در حذف تدریجی دین از آموزش رسمی، تضعیف نهاد روحانیت، و اجرای سیاست‌های فرهنگی غرب‌گرا همچون کشف حجاب، اشاره‌ای نمی‌شود یا در صورت اشاره، آن اقدامات در قالب «اصلاحات فرهنگی» توجیه می‌گردند. برای مثال، کشف حجاب به عنوان «آزادی زنان» و تضعیف نهاد دین به عنوان «جلوگیری از ارتجاع» بازنمایی می‌شود.

3. تحریف نسبت تاریخی میان بهائیت و سلطنت پهلوی

روایت‌های رسانه‌ای من‌وتو، سعی می‌کنند رابطه آشکار و مستند میان فرقه بهائیت و نظام سلطنتی را نه یک رابطه تشکیلاتی و وابستگی ساختاری، بلکه صرفاً نوعی «همزیستی اجتماعی» یا «همکاری در مدیریت مدرن» جلوه دهند. در حالی که در اسناد تاریخی، از بهائیت به عنوان «ستون پنجم فرهنگی و امنیتی استعمار» در دربار پهلوی یاد شده و بر نفوذ گسترده آنان در نهادهای حساس مانند ارتش، ساواک، آموزش و پرورش، وزارت خارجه و صداوسیما تأکید شده است.

در بسیاری از مستندهای تاریخی شبکه من‌وتو، روایت‌ها به‌گونه‌ای انتخاب و پردازش شده‌اند که نقش ساختاری و سازمان‌یافته فرقه بهائیت در تحولات منفی ایرانِ عصر قاجار و پهلوی سانسور شود. به‌جای آن، این فرقه به‌عنوان جریانی علمی، صلح‌طلب و روشنفکر معرفی می‌گردد. روایت‌های انتقادی نسبت به وابستگی آن‌ها به استعمار انگلیس، روسیه تزاری و سپس اسرائیل، به کلی حذف شده یا با عباراتی مبهم جایگزین شده است.

با توجه به آنچکه ذکر شد، بازنویسی تاریخ معاصر ایران در شبکه من‌وتو نه تصادفی، بلکه محصول یک پروژه چندلایه فرهنگی–امنیتی است که با هدف شست‌وشوی ذهنی، تحریف حافظه تاریخی، و القای روایت مطلوب جریان‌های بهائی و صهیونیستی طراحی شده است. این پروژه تلاش دارد با تحقیر سنت دینی، تطهیر استعمار، و روایت‌سازی فرقه‌ای، نسل جوان را از ریشه‌های تاریخی، اعتقادی و ملی خود جدا سازد و زمینه ذهنی برای پذیرش سلطه فرهنگی غرب را فراهم آورد.

4. حذف حضور تشکیلاتی بهاییان در ساختار امنیتی و اطلاعاتی پهلوی
 
در برنامه‌های تاریخ‌نگارانه شبکه من‌وتو، هیچ‌گونه اشاره‌ای به نفوذ گسترده بهائیان در نهادهایی چون ساواک، ارتش، وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و دستگاه قضایی در دوران پهلوی به چشم نمی‌خورد. این در حالی است که:
 
• اسناد متعدد تاریخی و امنیتی، از جمله خاطرات رجال پهلوی، گزارش‌های وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، و تحلیل‌های مورخان داخلی و خارجی، نقش مؤثر بهاییان را در بدنه مدیریتی و امنیتی رژیم پهلوی تأیید می‌کنند.
چهره‌هایی مانند دکتر ایادی، پروفسور ثابت پاسال (معمار تلویزیون ملی ایران و از فعالان صهیونیست-بهایی)، و فرخ‌رو پارسا، نه تنها عضو این فرقه بودند، بلکه به‌عنوان مهره‌های کلیدی در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی و امنیتی رژیم عمل می‌کردند.
 
بازنمایی قربانی‌گونه بهائیان برای جلب همدلی مخاطب
 
در سال‌های اخیر، شبکه من‌وتو با پخش مستندها و برنامه‌های گفت‌وگومحور متعددی، تلاش کرده است تا تصویری تازه و به ظاهر انسانی از جامعه بهاییان ایران ارائه دهد. تصویری که در آن، بهاییان «اقلیتی صلح‌طلب، فرهنگی و مظلوم» معرفی می‌شوند؛ قربانیانی که تنها به جرم اعتقاد، از زندگی طبیعی محروم شده‌اند. 

من‌وتو با بهره‌گیری از تکنیک‌های احساسی مانند موسیقی آرام، چهره‌های رنج‌کشیده و خاطرات سوزناک، چنان تصویری می‌سازد که مخاطب ناخودآگاه به همدلی با این روایت کشانده می‌شود. اما نکته قابل‌تأمل آن‌جاست که این رسانه هرگز به نقش پررنگ بهائیان در ساختار قدرت رژیم پهلوی نمی‌پردازد؛ نقشی که شامل حضور در دستگاه‌های امنیتی مانند ساواک، وزارت‌خانه‌ها، دربار شاهنشاهی و مراکز اقتصادی حساس بود.

مظلوم‌نمایی سیستماتیک فرقه بهائیت در شبکه من‌وتو، نه یک ژست انسانی، بلکه بخشی از پروژه‌ای حساب‌شده برای مهندسی ذهن مخاطب است. رسانه‌ای که از یک سو، نقش پررنگ بهائیان در ساختار قدرت پهلوی، از ساواک و دربار تا دستگاه آموزش و فرهنگ را نادیده می‌گیرد، و از سوی دیگر، همان جریان را در قامت قربانیان سرکوب دینی به تصویر می‌کشد، در واقع در حال اجرای سناریویی چندلایه از تطهیر گذشته، تطبیع حال و تصرف آینده است.

این مظلوم‌نمایی، با بهره‌گیری از تکنیک‌های احساسی مانند خاطرات تلخ، تصاویر چهره‌های رنج‌دیده و موسیقی‌های تأثیرگذار، ذهن مخاطب را از سوابق تاریک فرقه بهائیت جدا کرده و او را آماده پذیرش روایتی تازه می‌سازد: روایتی که بهائیت را نه یک جریان فرقه‌ای با پیوندهای امنیتی و استعماری، بلکه اقلیتی صلح‌طلب، فرهنگی و مدرن معرفی می‌کند.

اما هدف نهایی چیست؟

شبکه من‌وتو در پروژه تحریف تاریخ معاصر، تلاش می‌کند تا:

• فرقه بهائیت را از نقش تشکیلاتی در ساختار وابسته پهلوی تطهیر کند؛
• رژیم پهلوی را به عنوان دوران شکوفایی فرهنگی و عقل‌گرایی معرفی کند؛
• پیوند فرقه بهائیت با استعمار و دیکتاتوری پهلوی را انکار یا تلطیف نماید.

تحریف حافظه تاریخی، تضعیف گفتمان دینی، و باز کردن راه برای جایگزینی تدریجی روایت‌های بومی با روایت‌های غرب‌پسند و فرقه‌محور.
مظلوم‌نمایی در این چارچوب، نه ابزار همدلی، بلکه ابزار نفوذ نرم است؛ نفوذی که در پوشش حقوق بشر، تحمل دینی و آزادی عقیده، به دنبال مشروعیت‌بخشی به جریانی است که سال‌ها در خدمت سلطه سیاسی و فرهنگی بیگانگان بر علیه ایران عمل کرده است.

این بازنویسی تاریخی در بلندمدت به هدف کلان‌تری می‌انجامد: تضعیف هویت ملی–اسلامی مخاطب ایرانی. مخاطبی که پدران خود را خرافی، رهبران دینی‌اش را مرتجع، و گذشته‌ ملی‌اش را دوران تاریک بداند، آمادگی بیشتری برای پذیرش ارزش‌های سکولار، غربی و ضدشیعی خواهد داشت. در این چارچوب، تحریف تاریخ نه‌تنها بازگویی ناقص وقایع است، بلکه ابزاری استراتژیک برای ایجاد «فراموشی سازمان‌یافته» در نسل جدید به شمار می‌رود.
در این شرایط، آگاهی‌بخشی دقیق و مستند به مخاطبان و مقابله هوشمندانه با این جریان‌های تحریف‌گر، از ضروریات انکارناپذیر حفظ هویت و امنیت فرهنگی کشور به شمار می‌آید.
رشیدیان
ارسال نظرات