یادداشت اختصاصی؛
زیارت یا سیاحت؛ مساله این است!

افزایش ساختوساز و جلوههای بصری در حرمهای مطهر، اگرچه با نیت تعظیم شعائر و تکریم اهل بیت علیهمالسلام انجام میشود، اما در کنار آثار مثبت، پیامدهای فرهنگی و اجتماعی قابل تأملی نیز به دنبال دارد؛ از جمله تضعیف کارکرد عبادی حرمها، تغییر نگاه جامعه به این اماکن مقدس، و بروز چالشهایی، چون رعایت حجاب و کنترل رفتار زائران.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، برخی از بزرگان و متولیان امور دینی، نگاه ویژهای به توسعه و تزیین حرمهای مطهر اهل بیت علیهمالسلام و امامزادگان دارند و معتقدند باید تا حد امکان در شکوه و زیبایی این اماکن مقدس سرمایهگذاری کرد؛ بهگونهای که هر ساله بر مساحت، امکانات، تزیینات (نظیر آیینهکاری، کاشیکاری و طلاکاری) افزوده شود. این نگاه، گرچه در ظاهر برآمده از احترام و تکریم به ساحت اولیای الهی است، اما در عمل، تبعات و آسیبهایی نیز به همراه دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد.
این در حالی است که در دل فرهنگ اسلامی، زیارت همواره جایگاهی فراتر از یک سفر معمولی داشته است؛ یک حرکت روحانی، یک میعادگاه با نور، یک خلوت عاشقانه میان دل زائر و محبوب الهی. در نگاه شیعه، این سلوک قدسی، وسیلهای برای پالایش جان، اتصال به ولایت، و بازنگری در مسیر زندگی است. اما گویی این روزها، در هیاهوی عصر مصرف، این سنت ناب، در حال تغییر چهرهای نگرانکننده است؛ چهرهای که میتوان آن را «صنعتی شدن زیارت» نامید و در این فضا، گویی تولید انبوه زائران جایگزین تربیت زائران مؤمن و آگاه شده است.
نشانههای صنعتی شدن زیارت را میتوان در چند مورد خلاصه کرد:
غلبه مظاهر مادی بر محتوای معنوی زیارت:
بازارهای اطراف حرم، تجملات سفر، تبلیغات توریستی و رواج مسابقه در "رفاه زیارتی"، باعث میشود اصل زیارت (حضور قلب، توبه، معرفتجویی) کمرنگ شود.
مناسبتزدگی و کمعمقی در محتوا:
حضور در حرمهای مطهر بهجای اینکه بستری برای سلوک معنوی و تغییر در زندگی شود، به عکس گرفتن، تیک زدنِ زیارتنامه و خرید سوغاتی تقلیل مییابد.
وابستگی فرهنگی و اقتصادی به گردشگری مذهبی:
بعضی نهادها و دولتها، زیارت را منبع درآمد ارزی میبینند، نه مسئولیتی فرهنگی و معنوی برای پرورش انسان موحد و انقلابی.
گسترش بیرویه و تزئین افراطی حرمها:
گسترش بیرویه و تزئین افراطی حرمها، یکی از جلوههای آشکار «زیارت صنعتی» است که در ظاهر ممکن است به خدمت زائر و احترام به اهلبیت (علیهمالسلام) تعبیر شود، اما در باطن، میتواند از معنویت بکاهد و زائر را از حقیقت زیارت دور کند.

نخستین آسیب چنین رویکردی، تغییر کارکرد اصلی این اماکن از فضای معنوی، عبادی و زیارتی به مکانهایی توریستی و سیاحتی است. وقتی تمرکز اصلی بر ظاهر بنا و جلوههای بصری قرار میگیرد، بهتدریج نگاه عمومی جامعه نیز نسبت به ماهیت این مکانها دگرگون میشود. دیگر حرم مطهر یا امامزاده، در نگاه بسیاری از افراد، صرفاً مکانی زیبا و تاریخی برای بازدید و عکسبرداری تلقی میگردد؛ نه محلی برای خشوع، خلوت با خدا، توسل و ذکر.
در این نوع زیارت، دیگر آن حال و هوای معنوی و طمأنینه حضور رنگ میبازد. زائر، به جای آنکه مهمان حریم قدسی اولیای الهی باشد، به مشتری یک بسته سفری تبدیل میشود که از پیش برایش طراحی شده است؛ با جدول زمانبندی دقیق، امکانات رفاهی متنوع، و خریدهای از پیشبرنامهریزیشده. انگار زیارت هم در بازار رقابتهای تجاری جای خود را یافته و به بخشی از صنعت گردشگری مذهبی بدل شده است.
در این فضا، مفهوم حضور قلبی، تأمل، انس با زیارتنامه، اشک، دعا و توبه، کمرنگ میشود.
در گذشته، حرمهای مطهر با آن سادگی دلنشینشان، سرشار از صفا، خضوع و نورانیت بودند. زائر، با ورود به آن فضای بیپیرایه، دلش میلرزید، زبانش به ذکر باز میشد و اشکش بیاختیار جاری میگشت. اما امروز، بسیاری از حرمها در حصاری از طلاکاریهای پرزرقوبرق، محصور شدهاند؛ جلوههایی که گاه چنان چشمگیرند که زائر، پیش از آنکه دلش به سوی آسمان بلند شود، نگاهش در تماشای تزئینات و معماریها اسیر میشود.
در گذشته، حرمهای مطهر با آن سادگی دلنشینشان، سرشار از صفا، خضوع و نورانیت بودند. زائر، با ورود به آن فضای بیپیرایه، دلش میلرزید، زبانش به ذکر باز میشد و اشکش بیاختیار جاری میگشت. اما امروز، بسیاری از حرمها در حصاری از طلاکاریهای پرزرقوبرق، محصور شدهاند؛ جلوههایی که گاه چنان چشمگیرند که زائر، پیش از آنکه دلش به سوی آسمان بلند شود، نگاهش در تماشای تزئینات و معماریها اسیر میشود.
در کنار این جلوههای بصری، بازارهای اطراف حرمها نیز با ویترینهای پرنور، تخفیفهای وسوسهانگیز و اجناس رنگارنگ، زائر را نه به خلوص حضور در محضر ولیّ خدا، بلکه به خرید و چرخیدن میان مغازهها فرا میخوانند.
زیارت، در چنین فضایی، کمکم شبیه یک ایستگاه گردشگری میشود: آدمی میآید، عکس میگیرد، سوغاتی میخرد، تیک میزند و میرود... بیآنکه تزلزلی در جانش افتاده باشد یا تغییری در راه و رسم زندگیاش پدید آمده باشد.

این تغییر کارکرد، در درازمدت توانسته قداست و حرمت این اماکن را در چشم نسلهای آینده تضعیف کند و موجب کمرنگ شدن پیوند جامعه با ساحت قدسی اهل بیت علیهمالسلام گردد.
از اینرو، ضروری است نگاهی متوازن، عقلانی و هدفمند به مدیریت و توسعه حرمهای مطهر داشته باشیم؛ نگاهی که در آن اولویت با تعمیق معنویت و فرهنگ زیارت باشد، نه صرفاً افزایش زرقوبرق و ساختوساز. این مکانها، بیش و پیش از آنکه "میراث فرهنگی" باشند، "ارثیه معنوی" امتاند؛ و حفظ قداست آنها، وظیفهای است همگانی.
از دیگر آسیبهای جدی ناشی از توسعه بیضابطه و نگاه صرفاً کالبدی به حرمهای مطهر، گسترش فضایی حرمها بهگونهای است که مدیریت و نظارت کامل بر همهی بخشهای آن عملاً دشوار یا حتی غیرممکن میشود. وقتی فضای حرم از حالت متمرکز و معنوی به مجموعهای گسترده و پراکنده بدل گردد، نظارت معنوی، اخلاقی و انتظامی بر زائران نیز با چالش جدی روبرو خواهد شد.

این مسأله وقتی با تغییر نگاه مردم نسبت به کارکرد این اماکن ترکیب میشود، تبعات نگرانکنندهتری پیدا میکند. بهعنوان نمونه، در شهر مقدس قم، که حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها یکی از قطبهای زیارتی جهان تشیع است، شاهد نوعی برداشت ناصواب از فضای حرم هستیم؛ بهگونهای که برخی افراد، با ورود به صحنهای توسعهیافتهی حرم، آن را بیشتر به یک فضای عمومی یا تفریحی تعبیر میکنند تا مکانی قدسی و محل ذکر و عبادت. در نتیجه، برخی رفتارها و حرکات که با شأن این مکان شریف ناسازگار است، در این فضاها دیده میشود.
از جمله مهمترین چالشها در این زمینه، مسأله رعایت حجاب و پوشش شرعی در محدوده حرم است. مسئولان حراست و امنیت حرم، بارها با مواردی مواجه شدهاند که زائران یا گردشگران، به دلیل نداشتن درک صحیح از قداست مکان، ضوابط ظاهری حرم را رعایت نمیکنند. برخی افراد، صحنها و محوطههای پیرامونی را خارج از حرم تلقی میکنند؛ حال آنکه این فضاها نیز جزء حریم حرم و مرتبط با شخصیت قدسی مدفون در آن مکان است. این نوع نگاه تفکیکی و نادرست، موجب میشود که حتی در محدوده حرم نیز شاهد سهلانگاری در رعایت حجاب، ادب زیارت و حرمتشکنی باشیم.
بدینترتیب، توسعهی کالبدی حرمها بدون فرهنگسازی متناسب و تربیت زائران، میتواند بهجای تعمیق زیارت، به سطحینگری، شلوغی و انحراف از هدف اصلی بینجامد. حفظ قداست حرمها، تنها با ساختوساز و آیینهکاری محقق نمیشود؛ بلکه به بصیرت، برنامهریزی فرهنگی و تقویت نظارت در کنار معماری نیازمند است.
در پایان میتوان نتیجه گرفت که توسعه حرمهای مطهر، اگر بدون پیوست فرهنگی، تربیتی و مدیریتی انجام شود، نه تنها در خدمت ارتقای معنویت و تعظیم شعائر قرار نمیگیرد، بلکه میتواند قداست این اماکن را به خطر اندازد و آنها را به فضاهایی توریستی و کمرمق از نظر معنوی بدل سازد. بنابراین، راه صحیح در مدیریت این اماکن مقدس، حرکت متوازن میان ظاهر و باطن، کالبد و معنا، و ساختوساز و ساختن انسانها است؛ چرا که آنچه اولیای الهی از ما خواستهاند، نه بنایی زرین، بلکه دلی خاشع و جامعهای آگاه و مؤمن است.
ارسال نظرات