۱۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۸
کد خبر: ۷۷۴۵۱۹
آیت‌الله علما:

وضعیت ایران، پیش و پس از پیروزی انقلاب قابل قیاس نیست/ رهبر انقلاب همان خط امام را دنبال می‌کنند

وضعیت ایران، پیش و پس از پیروزی انقلاب قابل قیاس نیست/ رهبر انقلاب همان خط امام را دنبال می‌کنند
امام جمعه سابق سیرجان و کرمانشاه با بیان خاطراتی از امام خمینی (ره) قبل از انقلاب اسلامی گفت: وضعیت ایران اسلامی پیش و پس از پیروزی انقلاب، قابل قیاس نیست.

پیروزی انقلاب اسلامی مرهون جانفشانی و مبارزات کسانی است که دلسوز این مرز و بوم بوده و هستند؛ آشنایی نسل جدید با زحمات تأثیرگذاران این انقلاب، بسیار مهم است تا قدر این حرکت را دانسته و در حفظ و حراست آن بکوشند؛ از این رو خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا درباره خاطرات پیش پیروزی انقلاب اسلامی و سال‌های ابتدایی تشکیل جمهوری اسلامی از آیت‌الله مصطفی علما امام جمعه سابق سیرجان که به دستور امام در این منصب فعالیت می‌کرد، سئوالاتی را پرسیده که متن کامل آن در زیر می‌آید.

 وضعیت ایران، پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی قابل قیاس نیست

رسا ـ چه زمان به قم آمدید و آشنایی شما با مرحوم امام خمینی (ره) چگونه بود؟

اواخر سال 41 به قم مشرف شدم و به حجره مرحوم آیات خوش وقت و حاج آخوند در مدرسه حجتیه رفتم؛ و سال 1342 انقلاب شروع شد؛ آن زمان درس آیت‌الله العظمی بروجردی بسیار شلوغ بود و آیت‌الله سید روح الله خمینی که فردی شناخته شده بود در رتبه دوم قرار داشت و مدرسی بسیار ارزشمند بود.

آیت‌الله بروجردی، امام خمینی را به عنوان مرجع معرفی کرد و مرحوم آیات حاج آخوند و سید احمد فهری که نماینده امام در سوریه شد، بعد از فوت مرحوم آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله خمینی را در کرمانشاه معرفی کردند.

در آن زمان آیت‌الله میلانی جزو مبارزین درجه اول بود و می‌توان وی را به عنوان استوانه‌ها و از شخصیت‌های والا در مرتبه بعد از امام در فعالیت‌های انقلابی معرفی کرد؛ امام خمینی هم خیلی اصرار داشت که مرحوم آیت‌الله میلانی به قم تشریف بیاورد و در این شهر بماند؛ قرآن و عترت امروزی، منزلی بود که به امام اهدا شده بود و امام خمینی آن را برای مرحوم آیت‌الله میلانی قرار داده بود؛ البته آیت‌الله میلانی به احترام علمای قم به این شهر نیامد.

ما به وسیله هم شهری‌های خود که مرحوم آیت‌الله حاج آخوند در رأس ایشان بود، با امام خمینی آشنا بودیم و به منزل ایشان رفت و آمد داشتیم؛ البته آن مرحوم در سطح بالاتری از ما بود و همیشه منتظر بودیم که درس امام تمام شود و بعد از آن برای تدریس درس‌های ابتدایی حوزه از محضر وی استفاده کنیم.

واقعه مدرسه فیضیه؛ شهادت طلاب و مقاومت امام خمینی

رسا ـ درباره خاطرات خود در حوزه علمیه قم، قبل از انقلاب اسلامی بفرمایید.

قضیه مدرسه فیضیه را می‌خواستند در منزل امام اجرا کنند؛ وفات امام صادق (ع) بود که امام خمینی این را فهمید و به واسطه آقای خلخالی فرمود «اگر بخواهید این قصه را امروز اینجا راه بیاندازید من با این جمعیت به صحن می‌روم و آنچه نباید بگویم را می‌گویم».

به این خاطر این داستان را در مدرسه فیضیه در حضور مرحوم آیت‌الله گلپایگانی انجام دادند؛ آن وقت اول طلبگی من بود؛ داشتم به سمت مدرسه فیضیه می‌رفتم که در این مجلس شرکت کنم که از داخل صحن دیدم پاسبانان آجرهایی را از بالا به سر طلاب می‌اندازند؛ آخر شب حدود ساعت ده به فیضیه رفتم، عمامه‌ها، نعلین‌ها، کتاب‌ها و قرآن‌ها وسط فیضیه پخش شده بود.

امام بعد از یک هفته تا ده روز پس از قضایای فیضیه که درس‌ها تعطیل بود به مدرسه فیضیه رفت و بعد از درس فاتحه‌ای قرائت کرد.

 

وضعیت ایران، پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی قابل قیاس نیست 

پشتوانه‌های امام در انقلاب اسلامی

رسا ـ از قضایای 15 خرداد هم خاطره‌ای دارید؟

شب ساعت 9 همین فصل‌های زمستان بود که هوا سرد بود که امام خلاص شده بود؛ مردم قم به منزل ایشان ریختند تا پشت بام‌ها دوچرخه‌ها بود؛ مردم در سطح شهر فریاد می‌زدند و از آمدن امام خبر می‌دادند ما هم از مدرسه حجتیه به منزل امام رفتیم و استقبال خوبی انجام شد؛ بعد در مدرسه فیضیه جشن مفصلی گرفتند و بزرگان مدرسین از امام استقبال شایسته‌ای به عمل آوردند.

بعد آقای آیت‌الله خزعلی هم منبر رفت و شروع کرد به خواندن الفبا؛ بعد از تمام شدن الفبا خطاب به دولت گفت «خیال نکنی که امام از زندان خلاص شد، مبارزه تمام شد؛ الان اول الفبای ما با دولت است» ابتدای سخنرانی و یکی یکی خواندن الفبا تا آخر برای ما سئوال بود که با این حرف متوجه شدیم منظور آیت‌الله خزعلی چیست.

در روزنامه‌ها نوشته بودند که برای آزادی امام با دولت تفاهم شده است؛ بنابراین امام خمینی که پس از حدود دو هفته برای درس به مسجد اعظم آمده بود گفت «چه کسی با شما تفاهم کرده است، علمای تراز اول ما در تهران، نجف، مشهد و قم هستند، چه کسی با شما تفاهم کرده است؟» در همان جلسه ادامه داد « اگر من حرفی بزنم دنبال آن راه می‌افتم، این نیست که چیزی بگویم و تمام شود».

رسا ـ از فصل‌های مهم زندگی حضرت امام خمینی (ره) تبعید ایشان است، آیا از این تبعید خاطره‌ای دارید؟

تبعید امام بسیار پیچیده انجام شد؛ تا یک شبانه روز کسی نمی‌دانست که امام را به کجا تبعید کرده‌اند؛ اما این تبعید با برکت بود و امام بر کتاب وسیله آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی تحریری نوشت که به تحریر الوسیله معروف شد.

بعد ایشان را برای نجف فرستادند، تا در برابر دیگر مراجع در مقام پایین‌تری قرار گیرد و منزوی شود؛ اما آقای علوی از تجار کرمانشاه برای ما تعریف می‌کرد که شبانه آیات حکیم، خویی، شاهرودی (متفاوت از سید محمود شاهرودی که چند سال پیش فوت شد) را توجیه کرده بودند که مطلب از چه قرار است؛ لذا همه این بزرگواران طلابی را به کاظمین برای استقبال از حضرت امام فرستاده بودند.

هر چند امام از ابتدا تقاضا داشت به کویت یا سوریه تبعید شود، اما ایشان را به مدت سیزده سال به نجف فرستادند تا در مشت صدامی باشد که علاوه بر ظلم ستم خود، گوش به فرمان آمریکا و شاه بود؛ بنابراین امام سختی‌های زیادی را متحمل شد ولی رهبری انقلابی را که شروع کرده بود فراموش نکرد.

 

وضعیت ایران، پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی قابل قیاس نیست

 

رسا ـ از شخصیت امام خمینی (ره) در پیروزی انقلاب و اشخاص برجسته‌ای که در این مسیر همراه بودند، بفرمایید.

مهم است که امام در سن هشتاد سالگی وارد ایران شد و حکومت تشکیل داد؛ هر انسانی در سن هشتاد سالگی بازنشست می‌شود اما حضرت امام در این سن، حکومت اسلامی تشکیل داد؛ امام به خوبی پدر و پسر مستبد ایران را می‌شناخت و از ابتدا با آن‌ها مخالف بود؛ او می‌دانست که رضاخان را انگلیسی‌ها آورده بودند و پسر را هم انگلیسی‌ها سر جای او قرار دادند؛ از این رو بود که در فرمایش‌های امام زیاد تکرار می‌شد که «دیگران برای ما وظیفه و تکلیف معلوم می‌کردند».

مرحوم آیت‌الله بروجردی با اینکه استوانه و شخصیتی بود، اما سی سال در بروجرد مانده بود؛ این برای همه ما درس است که یک شخصیتی مانند آیت‌الله العظمی بروجردی سی سال در بروجرد صد سال پیش که شبیه روستا بود مانده بود؛ البته پس از این مدت ایشان را به قم آوردند و تا آخر عمر در حوزه علمیه این شهر بود.

همین آیت‌الله بروجردی بود که امام خمینی (ره) را معرفی کرد و به مردم شناساند؛ هر چند در اواخر به دلایلی که سن ما اقتضای ورود به این مسأله را نداشت و هم در قم نبودیم در مسائل سیاسی دخالت نمی‌کرد اما می‌توان ایشان را از پشتوانه‌های امام دانست.

وضعیت ایران پیش و پس از انقلاب؛ مقایسه اقتصادی، فرهنگی و بین‌المللی

رسا ـ عروج ملکوتی امام خمینی (ره) و زعامت رهبر معظم انقلاب خللی در انقلاب اسلامی ایجاد کرد؟ و آیا این انقلاب توانست اوضاع را تغییر دهد؟ آیا سخن برخی درباره پس رفت کشور در این مدت منصفانه است؟

امام شخصیت والایی بود، با هر مقدار بحث تا صد سال آینده هم نمی‌توانیم تمام ابعاد شخصیتی امام خمینی (ره) را روشن و معرفی کنیم؛ با جرأت باید گفت که مقام معظم رهبری حق امام، خط امام، راه و مسیر امام را به خوبی ادا کرد.

وضعیت قبل و بعد انقلاب قابل قیاس نیست؛ قبل از انقلاب شاه روزی شش میلیون بشکه نفت می‌فروخت و ایران 33 میلیون نفر جمعیت داشت؛ الان یک میلیون بشکه نفت می‌فروشند و جمعیت ایران 90 میلیون نفر است؛ با این حال که اینقدر درآمد سرانه کمتر از گذشته است ببینید که وضعیت مردم چقدر بهتر از پیش است.

مرحوم شیخ عباس کربلایی‌زاده از علمای سیرجان قبل از انقلاب می‌گفت «اگر کسی نان سال خود را داشته باشد انسان بی‌نیاز و مستغنی است»؛ الان وضع بسیار بسیار بهتر از گذشته است؛ مرحوم آیت‌الله حاج آخوند در همان زمان می‌گفت «شصت تومان شهریه ما است، این را هم باید کرایه خانه را بدهیم و هم زندگی را اداره کنیم».

هر چند الان هم وضع طلاب خوب نیست، اما با سابق قابل قیاس نیست؛ هیچ کدام از شئون زندگی و کشور داری را اصلاً نمی‌شود با سابق قیاس کرد؛ بله گرانی و مشکلات هست، اما هیچ چیز قابل قیاس با قبل از انقلاب نیست.

رسا ـ درباره وضعیت فرهنگی و معنوی مردم پیش و پس از انقلاب بفرمایید.

یکی از مسائل مورد تأکید رهبری که اختلاف زیاد پیش و پس از انقلاب را می‌توان به وضوح در آن دید همین اعتکاف است؛ پیش از انقلاب حدود پنجاه نفر فقط در قم در مسجد امام حسن عسکری معتکف می‌شدند و مأموران ساواک و شهربانی می‌آمدند اذیت می‌کردند و بد و بیراه می‌گفتند؛ اما امروز جمعیت به میلیون رسیده است و همه مساجد پر می‌شد و از تمام اقشار در آن شرکت می‌کنند.

در تمام زمینه‌ها ریزش‌ها و رویش‌هایی وجود دارد؛ مردم گلایه دارند اما باز هم از این انقلاب دفاع می‌کنند چون تفاوت‌های آن را با پیش از انقلاب می‌بینند؛ در کنار این مسائل ایران در سطح بین‌الملل هم جایگاه جدیدی را به دست آورده است و اقتدار آن بر همگان مشخص است.

اکنون هیچ کشوری مانند ایران استقلال ندارد؛ انگلیسی‌ها به مردم کرمانشاه شیرینی می‌دانند و آن‌ها را در خیاطی و بافندگی آموزش می‌دادند اما نفت ایران را می‌بردند؛ اصل چهار ترومن در همه جا معروف بود؛ اما آن‌ها چه دادند و چه بردند؟ امام خیلی از این‌ها را می‌دانست و چند بار در زمان آیت‌الله مدرس به مجلس رفته بود و قضایا را خیلی خوب می‌فهمید و درک می‌کرد.

امام می‌دانست که در آن موقع ایران تسلیم آمریکا و انگلیس شده است؛ در یک سخنرانی فرمود «یک هواپیما رفته است از هلند گل بیاورد که برای این کار سیصد هزار تومان هزینه شده است» حق توحش گرفتن توابع انگلیس و آمریکا برای کار در ایران هم که معروف است؛ به این خاطر بود که مرحوم امام خمینی (ره) در بهشت زهرا به ارتشی‌ها فرمود «ما می‌خواهیم شما ارتشی‌ها بزرگ باشید، رئیس باشید، ما با شما مخالفت نداریم».

 

وضعیت ایران، پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی قابل قیاس نیست

 

نامه تاریخی امام به گورباچوف و نقش شهید سلیمانی در طنین‌اندازی «الله‌اکبر» در کرملین

در آن زمان یک سرلشکر ما از یک گروهبان آمریکایی کمتر بود و امروز ببینید چه قدرت و اقتداری دارند؛ هم برادران سپاه و هم برادران ارتش؛ این مانورهای دو ماهه شوخی نیست، این‌ها را کم حساب نکنید؛ قبل از انقلاب چنین چیزی وجود نداشت؛ برای این تفاوت‌ها باید کتاب‌های زیادی نوشته شود و چنین مصاحبه‌هایی نمی‌تواند عمق مطالب را منتقل کند.

لئونید برژنف صدر هیأت رئیسه شوروی سابق بود؛ در آن زمان ما که از دبیرستان مرخص می‌شدیم هر دو طرف خیابان حزب توده و روزنامه‌های آن‌ها را می‌دیدیم؛ برژنف گفته بود «ما این همه کار می‌کنیم اما یک محرم و صفر که می‌آید، همه زحمات ما را به باد می‌دهد»؛ امام این‌ها را می‌شنید و می‌فهمید و این افراد را می‌شناخت.

سابقه ندارد که پس از رسول الله فردی پیغمبرگونه و امام گونه عمل کند و به گورباچوف نامه بنویسد که این بساط را جمع کنید؛ افرادی مانند شهید استاد مطهری و دیگران که عاشق امام بودند، عاشق تفکر امام بودند؛ امام از ابتدا همین تفکر را داشت؛ با این پشتوانه تفکری است که شهید حاج قاسم سلیمانی صدای الله اکبر را در کاخ کرملین طنین انداز می‌کند و در این کاخ نماز می‌خواند؛ این اقتدار و عظمت ما است.

علی امینی نخست وزیر وقت، بعد از چهلم آیت‌الله بروجردی به منزل چند نفر از بزرگان از جمله حضرت آیت‌الله روح الله خمینی (ره) می‌رود؛ امام فرموده بود «مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی فوت شده است، اما اسلام فوت نشده است»؛ علی امینی این‌ها را باید به شاه می‌گفت که اسلام به قوت خود باقی است.

در کتابی خواندم آیت‌الله بروجردی امام خمینی را برای موضوع بهائی‌ها پیش شاه می‌فرستد؛ در ورودی می‌گویند که مسیر را باید پیاده بروید، اما امام قبول نمی‌کند و می‌گوید که اگر اینگونه باشد برمی‌گردیم که مجبور می‌شوند قبول کنند؛ در اتاق یک صندلی بوده است که امام روی آن می‌نشیند و با ورود محمد رضا شاه مجبور می‌شود دستور دهد صندلی دیگری برای او بیاورند؛ چای را هم برمی‌دارد اما میل نمی‌کند؛ همه این‌ها نشان از اقتدار و مصمم بودن حضرت امام در مسیر است؛ به عبارت دیگر امام از اول امام بود.

با دقت در اعلامیه‌های حضرت امام می‌توان به روحیات ایشان پی برد؛ افرادی که امروز درباره انقلاب اسلامی اظهار نظرهای خلاف دارند از ریزش‌های این انقلاب هستند و البته در مقابل این‌ها انقلاب دارای رویش‌های بیشتری است؛ این ریزش‌ها و رویش‌ها را در سطح تمام اسلام و مسلمین بررسی کنید و ببینید که امروز کجا هستیم؟

ما امروز ابر قدرت منطقه هستیم؛ در زمان شاه اینگونه نبود؛ همه اسیر آمریکا بودند، امروز آمریکا اسیر ما است؛ در رسانه‌های خارجی هم می‌بینید که می‌گویند امروز چین و شوروی و ایران است که در مقابل این‌ها ایستاده‌اند؛ بالاخره امروز ایران یک قدرت است؛ خود مقام معظم رهبری هم خیلی حق به گردن قوانین، ایران و اسلام دارند.

رویش‌های انقلاب بیش از ریزش‌های آن بوده است

در یک جلسه خصوصی با مقام معظم رهبری، فردی گفت «دیگران بیش از شما خرج می‌کنند و شما کم خرج می‌کنید» رهبر معظم انقلاب فرمود «خرج‌های ما با برکت است»؛ امروز برکتش را احساس می‌کنیم و در دنیا می‌بینیم که ایران و اسلام چه قدرتی دارد؛ این حرف‌ها و صحبت‌ها همیشه هست؛ امروز ایران قدرتمند است.

حرف‌ها و زندگی امام خمینی و رهبر معظم انقلاب از ابتدا تا انتها نکته است؛ ببنید که امام با آن وضع و سن و سال چطور ایستاد و به همه سیاسیون نشان داد که انقلاب یعنی چه، مقام معظم رهبری هم همان خط را دنبال می‌کند؛ سیاسیون دنیا می‌گویند که انقلاب ایران انقلاب بی‌نظیری است؛ هر چند خود نیز می‌دانیم که کم و زیاد‌ها، افتان و خیزان‌ها و کش و قوس‌ها هست و وجود دارد اما مسیر انقلاب با هر سختی با قدرت طی می‌شود.

ارسال نظرات