بزرگترین هیئت اعزامی ایران به المپیک، چگونه با دو مدال بازگشت؟
المپیک ۱۹۷۶ مونترال، آخرین المپیکی بود که پیش از انقلاب اسلامی برگزار شد. در این مسابقات، ۸۰ ورزشکار در رشتههای کشتی آزاد، کشتی فرنگی، فوتبال، وزنهبرداری، شمشیربازی، مشتزنی، واترپلو، دوچرخهسواری، تیراندازی و دوومیدانی مبارزه کردند. هیئت اعزامی، با ۷۷ همراه، بالغ بر ۱۵۷ نفر، بزرگترین هیئت ورزشی ایران در یازده دورهی بازیهای المپیک، از ۱۹۴۸ لندن تا ۱۹۹۶ آتلانتا، بود.
تیم ملی فوتبال ایران، در آخرین حضور خود در بازیهای المپیک، با دو شکست از لهستان (۲-۳) و شوروی (۱-۲)، بدون کسب امتیاز لازم، از صعود به مرحلهی بالاتر بازماند.
در تیراندازی چهار شرکتکنندهی مرد کاری از پیش نبردند و در ردههای اول تا ششم جا نگرفتند. در شمشیربازی، در فلورهی دختران، با ۴ شرکتکننده، در همان مراحل اول حذف شدیم. در قسمت فلورهی مردان با دو پیروزی و پنج شکست در ردهی سیوهشتم قرار گرفتیم. در فلورهی گروهی، سه شرکتکننده به نامهای احمد اکبری، اصغر پاشاپور و حسین نیکنام توانستند تا مقام دهم ردهبندی صعود کنند. در این رشته، تیمهای آلمان غربی، ایتالیا و فرانسه به مدالهای طلا، نقره و برنز دست یافتند. در اپهی انفرادی، سرژیک آسادوریان با مبارزههای خوب خود توانست در بین ۶۸ شرکتکننده در مکان چهاردهم ردهبندی قرار گیرد. در اپهی گروهی، تیم ملی کشورمان متشکل از آسادوریان، ایرج دستگردی و اسفندیار زرنگار نیز در مکان سیزدهم ردهبندی قرار گرفت.
در سابر انفرادی، شرکتکنندگان ایرانی به نامهای احمد اسکندرپور، حمید فتحی و اسماعیل پاشاپور کاری از پیش نبردند و با یک پیروزی و یک شکست به کار خود پایان دادند.
بزرگترین هیئت اعزامی به المپیک، با هشتاد ورزشکار، تنها دو مدال کسب کرد. منصور برزگر در کشتی، مدال نقره را بر گردن آویخت و محمد نصیری در وزنهبرداری، مدال برنز را به خانه آورد.
کارنامهی این هیئت و میزان هزینههای صرفشده برای آن، موجی از انتقادات را در بین مطبوعات کشور برانگیخت. سندی که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی موجود است، حکایت از حساسیت ساواک به این انتقادات دارد. نشریهی خواندنیها در روز ۱۲ امرداد ۱۳۵۵، مطلبی را منتشر ساخت و در آن از سیاستهای ورزشی کشور انتقاد کرد. این نشریه، بیش از آنکه به شکست ورزشکاران ایرانی انتقاد کرده باشد، به صرف هزینههای گزاف و بیهوده منتقد بود. این یادداشت، حساسیتهایی برای ساواک برانگیخت، اما مانع از ادامهی انتشار آن نشد.
خواندنیها:
در این ماجرا، آنچه تاسفآور و غیرقابل جبران است، تنها به دست نیاوردن چند مثقال طلا و نقره به صورت مدال و یا مقام قهرمانی نیست.
این طلای به دست نیامده در برابر خروارها طلای از دست رفته که در سالهای اخیر از خزانه عمومی صرف توسعه و تکمیل تربیت بدنی کردهایم تا با آن گردن عدهای را کلفت و بازوی چند تن را ستبر ساخته، از آنها محمدعلی کلی و یا جرثقیل بسازیم، ارزشی ندارد.
اگر یک صدم این بودجه و امکانات، صرف تربیت روحی و معنوی مردم شده بود و رادیو و تلویزیون و روزنامهها به جای صحنهها و صفحات متعدد ورزشی که روزانه به خورد مردم میدهند، کمی هم به معنویات توجه کرده، به تربیت روحی و رشد فکری آنها کمک کرده بودند، اکنون ما هم در جامعه بشری مقام دیگری میداشتیم، نه اینکه دیگران با نیروی فکرشان وسایل بیجان در کره مریخ به حرکت درآورند و ما در شهر و کشور خودمان، راه خالی برای جنبیدن و هوای خالص برای نفس کشیدن نداشته باشیم.
سری
جلوگیری از توزیع مجله خواندنیها
مجله مزبور در شماره مورخ ۱۲/۵/۳۵[۲۵] تحت عنوان «وقتی نمیتوانیم آبرویی کسب کنیم، چه نیازی هست که آبروی خود را هم بریزیم» ضمن نقل مندرجات جراید تهران در زمینه شکست ورزشکاران ایران در بازیهای المپیک مونترال مینویسد:
در این ماجرا آنچه تاسفآور و غیرقابل جبران است، تنها به دست نیاوردن چند مثقال طلا و نقره به صورت مدال و یا مقام قهرمانی نیست. این طلای به دست نیامده در برابر خروارها طلای از دست رفته که در سالهای اخیر از خزانه عمومی صرف توسعه و تکمیل تربیت بدنی کردهایم، تا با آن گردن عدهای را کلفت و بازوی چند تن را ستبر ساخته، از آنها محمدعلی کلی و یا جرثقیل بسازیم، ارزشی ندارد...
ارزیابی خبر:
مطالب فوق در نشریه مذکور درج گردیده است.
اقدامات انجام شده:
- مراتب به نخست وزیری منعکس گردید.
- وزارت اطلاعات و جهانگردی به علت درج مطالب یادشده از انتشار نشریه مزبور تا تعویض آن، جلوگیری به عمل آورده است.
در حاشیه:
۱. اصل مقاله را بیاورید در روزنامهها بدتر از این نوشتهاند و وزارت اطلاعات چیزی نگفته است.
۲. اوامر ریاست ساواک مبنی بر اینکه جلوگیری از انتشار مجله مزبور، ناشی از غرضورزی بوده است. به آقای تدین، معاون مطبوعاتی وزارت اطلاعات و جهانگردی ابلاغ گردید.