«فلسفه سیاسی» به چه سؤالاتی پاسخ می دهد؟
سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، در معرفی فلسفه های مضاف از فلسفه سیاسی شروع کرده و پای گفتگو با حجت السلام مهدی امیدی نشسته است.
حجت الاسلام امیدی از اعضای هیئت علمی مؤسسه امام خمینی و استاد «فلسفه سیاسی» بوده که در این زمینه نیز صاحب تألیف است. این استاد پرسابقه بیش از 12 کتاب را تألیف و بیش از 50 مقاله را به رشته تحریر درآورده و در سابقه علمی خود تمرکز بالایی بر این رشته داشته است.
از وی خواستیم دانش مورد مطالعه خود را به ما معرفی کند که حاصل آن تقدیم شما مخاطبان می شود:
فلسفه سیاسی دانشی است که در خصوص سیاست با رویکرد فلسفی بحث می کند. دانش فلسفه در پی درک حقیقت است و تلاش دارد هستی را آنگونه که هست مورد مطالعه قرار دهد. در گستره هستی هست هایی در حیطه سیاست نیز داریم که می توان این «هست» ها را بر اساس فلسفه مورد بحث قرار داد. همچنین یک تعداد «بایسته»هایی وجود دارد که در حوزه حکمت عملی بوده وفلسفه سیاسی می تواند عهده دار آن باشد.
در گذشته فلسفه را به دو بخش حکمت نظری و حکمت عملی تقسیم می کردند که حکمت نظری سه لایه الهیات طبیعیات و ریاضیات را داشت؛ حکمت عملی نیز سه بخش اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن را داشت که همان فلسفه سیاسی است. چیزی که فیلسوف از حیث عمل اجتماعی مورد مطالعه قرار می دهد، فلسفه سیاسی نامیده می شود
فلسفه سیاسی سه سؤال جدی را در حیطه سیاست مطرح می کند و تلاش می کند این سه را جواب دهد. سؤال اول چیستی است. فلسفه سیاسی می پرسد که سیاست چیست؟ عدالت چیست؟ حکومت چیست؟ آزادی چیست؟ فیلسوف تلاش می کند با تعمیق در بحث و با تفکر و تأمل به سؤال پاسخ دهد. اینکه چگونه نسبت به موضوعات سیاسی فهم داشته باشیم، در نوع مواجهه ما با مسائل سیاسی تأثیر می گذارد از این رو فهم مسأله مهم است که فیلسوف تلاش می کند فهم درستی از مسائل سیاسی برای ما عرضه کند.
سؤال دوم چرایی است که پاسخ می دهد چرا باید حکومت داشته باشیم؟ چرا حکومت باید ایدئولوژی داشته باشد؟ چرا حکومت برای خود حق حاکمیت قائل است؟ و هزار چرای دیگر. سؤالات مهمی در حوزه چرایی مطرح است.
در دسته سوم مسائل فلسفه سیاسی، یک فیلسوف سیاسی به چگونگی پاسخ می دهد. اگر به یک مفهوم سیاسی و علت آن رسیدیم به این مرحله می رسیم که چگونه باید آن را اعمال کرد. یکی از این بحث های مهم، چگونگی حکمرانی است. مناسبات شهروند و حاکم چگونه باید باشد؟ البته فقط این سؤالات نیستند که توسط فیلسوف مطرح می شود بلکه پاسخهایی را نیز عرضه می کند که می تواند برای کسی که در عرصه سیاسی می خواهد به عمل سیاسی بپردازد، نافع باشد. او بهترین نوع نظام سیاسی و بهترین شیوه حکمرانی را از منظر فلسفه سیاسی مورد تأمل قرار می دهد.
فایده فلسفه سیاسی این است که در برابر ظن و گمان هایی که نسبت به مسائل سیاسی داریم، ایجاد معرفت و شناخت می کند؛ شناخت هایی که می توان آن ها را به عنوان حکمت در نظر گرفت و دنبال کرد. فلسفه سیاسی نوع رویکرد فلسفی به سیاست است؛ تأمل عقلانی روشمند به مسأله سیاست است. مقوله سیاست و حکومت را می توان از رویکردهای مختلفی مورد مطالعه قرار داد: رویکرد کلامی؛ رویکرد فقهی؛ رویکرد اقتصادی؛ رویکرد روانشناسی و انواع رویکردهای دیگر. اما اگر رویکرد ما تأمل عقلانی روشمند و فلسفی به بحث سیاست باشد، در این صورت محصول این نوع رویکرد، فلسفه سیاسی خواهد بود؛ از این جهت می توان گفت فلسفه سیاسی شاخه ای از فلسفه است که عهده دار تبیین و تحلیل مسأله سیاست و انواع مفاهیم آن است.
فلسفه سیاسی، بخشی از اندیشه سیاسی است و مفهوم اندیشه سیاسی فراتر از آن است. اگر به طور منظومه وار بتوانیم تأملات عقلانی داشته باشیم، اندیشه سیاسی ظهور و بروز می کند. اندیشه سیاسی نوعی تفکر منظومه وار است که قرار نیست فقط با یک رویکرد فقهی یا روانیشناسی و فلسفی باشد.