عدالت بر همه لازم است و ظلم نسبت به هيچ کس روا نيست
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله جوادی آملی در پیامی به پنجمین کنگره جهانی امام رضا(ع) که توسط حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا در مراسم افتتاحیه این کنگره در مشهد مقدس آغاز بکار کرد قرائت شد.
متن این پیام بدین شرح است:
أعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمد لله رب العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين و الأئمة الهداة المهديين و فاطمة الزهراء بهم نتوّلي و من أعدائهم نتبرّء الي الله».
مقدم شما علما دانشمندان دانشوران فرهيختگان و علاقه مندان به قرآن و عترت را گرامي ميداريم! دهه پربرکت کرامت و اين دو ميلاد مبارک را تهنيت و تبريک عرض ميکنيم و از ذات اقدس الهي مسئلت ميکنيم آنچه خير و صلاح و فلاح نظام اسلامي و مملکت اسلامي و مسلمانها و مردم جهان است مرحمت کند و از همه بزرگواراني که با ايراد مقال يا ارائه مقالت بر وزن علمي اين نشست و کنگره افزودند حقشناسي ميکنيم و از آستان بزرگ و بزرگوار قدس رضوي سپاسگزاريم که اين کنگره را عهدهدار شدند و از ذات اقدس الهي مسئلت ميکنيم به برکت علي بن موسي(صلوات الله و سلامه عليهما) اين نظام را تا ظهور صاحب اصلياش از هر گزندي محافظت بفرمايد!
محور بحث اين است که عدالت بر همه لازم است و ظلم نسبت به هيچ کس روا نيست. اين يک بحث عادي و فقهي دارد که يک بحث متوسط است و يک بحث عالي دارد که بايد از آنجا شروع کرد.
عدل در کلام يک حساب دارد و در فقه و حقوق حساب ديگري دارد. عدل در کلام عبارت از اين است که انسان نه مجبور است نه مفوَّض؛ انسان، آزاد است. حرّيت، «امر بين امرين» است؛ بين جبر است و تفويض. عدل در کلام اين است که «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ وَ لَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْن»، [1] آنکه متوسط بين دو باطل است عدل است. همانطوري که تفصيل بين افراط و تفريط، عدل است يعنی تفريط بد است افراط بد است و عدل خوب است، جبر بد است يعني باطل است، تفويض بد است يعني باطل است و عدل که حرّيت و آزادي است مطلوب است.
عدل در کلام، عبارت از حرّيت و آزادي است. آيه مبارکه ﴿لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ﴾[2] ناظر به عدل در کلام است، ناظر به آزادي در کلام است. در کلام اماميه که از آنها به عنوان عدليه ياد ميشود روشن و ثابت شد که انسان نه مجبور است نه مفوّض؛ نه همه کارها را خدا به انسان واگذار کرد و نه حرّيت را از انسان مسلوب داشت: «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ وَ لَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْن». اين عدل کلامي است و ارتباطي با عدل فقهي و حقوقي ندارد. اينکه ﴿لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ﴾ که انسان آزاد است يعني «امر بين امرين» است يعني جبر نيست يعني تفويض نيست؛ انسان بخواهد به بهشت برود آزاد است، بخواهد به جهنم برود آزاد است؛ اما از جهت فقهي و حقوقي به انسان ميگويند بی راهه نرو، راه کسي را هم نبند، بر تو واجب است که به حق معتقد باشي، معترف باشي و عمل کني.
اين ﴿لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ﴾ يعني انسان نه مجبور است نه مفوَّض يعنی اجباری در کار نيست. اين يک حکم کلامي است نه حکم فقهي. معنايش اين نيست که انسان آزاد است هر کاري را بکند، معنايش اين است که اگر بخواهد کافر بشود و بد کند و به جهنم برود آزاد است و اگر بخواهد کار خوبي کند مؤمن بشود و به بهشت برود آزاد است. اين ﴿لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ﴾، هيچ ارتباطي با مسئله فقهي و مسئله حقوقي ندارد، اين راجع به مسئله کلامي است و کلاً بحثش جداست؛ اما در مسئله فقه بر همه واجب است عادل باشند، بر همه واجب است از ظلم بپرهيزند.
ظلم نسبت به همه حرام است حتي نسبت به سگ! سگي که کاري به کسي ندارد، ستم کردن نسبت به آن بد است، چه اينکه سگي اگر تشنه باشد بخواهند آن را سيراب کنند اين کار ثواب دارد. بر اساس «لِكُلِّ كَبِدٍ حَرَّي أَجْرٌ»،[3] درباره حيوانات هم اين مطلب را گفتند. همان طوري که سيراب کردن درخت ثواب دارد، سيراب کردن سگ هم ثواب دارد. ظلم کردن نسبت به هر موجودي بد است حتي نسبت به سگ، مگر اينکه بخواهد حمله کند.
بنابراين يک عدل کلامي داريم که آيه ﴿لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ﴾ عهدهدار آن است و يک عدل فقهي و حقوقي داريم که ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ﴾[4] عهدهدار آن است
مطلب ديگر آن است که عدل نسبت به ذات اقدس الهي، واجب «عن الله» است نه واجب «علي الله» و ظلم نسبت به ذات اقدس الهي، ممتنع «عن الله» است نه ممتنع «علي الله». خدا از آن جهت که حقيقتي است نامتناهي و ماوراء خدا چيزي نيست تا حاکم بر خدا باشد، نميشود گفت اين حکم، حاکم «علي الله» است و بر خدا واجب است که فلان کار را انجام بدهد يا بر خدا حرام است که فلان کار را انجام بدهد، بلکه کار قبيح «يمتنع صدوره عن الله تعالي» و کار لازم «يجب صدوره عن الله تعالی». بين «يجب عن الله» و «يجب علي الله» فرق است؛ بين «يمتنع عن الله» و «يمتنع علي الله» فرق است. عدليه حرفش اين است که عدل، واجب «عن الله» است نه «علي الله» و ظلم، حرام و ممتنع «عن الله» است نه «علي الله».
مطلب ديگر آن است که درباره عدل، ذات اقدس الهي نه تنها عدل را بلکه فوق عدل که احسان است و رحمت رحمانيه است را بر خود لازم کرده است که اين واجب «عن الله» است نه واجب «علي الله»: ﴿كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ﴾،[5] رحمت بالاتر از عدل است. رحمن اسم اعظم است و همه اين اسماء نازله، زير مجموعه «الله» و زير مجموعه «الرحمن» هستند، لذا «الرحمن» صفت براي چيزي قرار نميگيرد به استثناي «الله»؛ ولي «الرحيم» و امثال ذلک صفت قرار ميگيرند.
به هر تقدير ذات اقدس الهي عدل محض است و فوق عدل، رحمت رحمانيه دارد نه رحمت رحيميه. رحمت رحيميه آن وسعت را ندارد که کار رحمت رحمانيه را بکند.
ظلم بر همه حرام است! آنچه جنگ جهاني اول و دوم را تشکيل داد، آنچه جنگهاي نيابتي را الآن اداره ميکند و آنچه جريان غزه را _متأسفانه_ به راه انداخته و همه ما را متأثر کرده است و جامعه انسانيت را داغدار کرده است، به سبب ظلم است که اميدواريم به برکت ظهور ولي عصر(ارواحنا فداه) جهان پر از عدل و داد شود!
من مجدداً مقدم همه شما را گرامي ميدارم و حقشناسي ميکنم و از آستان قدس سپاسگزاري ميکنم!
«غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
[1]. الکافی، ج1، ص160.
[2]. سوره بقره، آيه256.
[3]. جامع الأخبار، ص139.
[4]. سوره نحل، آيه90.
[5]. سوره انعام، آيه54.