ساواک: افزایش بیرویه طلاب علوم دینی خلاف مصالح مملکتی است
در دوران نهضت اسلامی مناسبتهای مذهبی همواره بستری برای بسط و گسترش مبارزه و روشن نگهداشتن شعله مخالفت با رژیم پهلوی بود. یکی از مهمترین این موارد اعیاد اسلامی به ویژه جشن نیمه شعبان و میلاد امام زمان(عج) به شمار میرفت.
بنابر آنچه که در اسناد به جای مانده از آن سالها مشاهده میشود برنامههای نیمه شعبان به طور ویژه مورد توجه ساواک و سایر نهادها بود. در گنجینه اسناد مرکز اسناد انقلاب اسلامی بولتن ویژهای از ساواک به تاریخ 24 شهریور 54 به چشم میخورد که با قید "سری" به تحلیل و بازخوانی گزارشهای برگزاری جشنهای نیمه شعبان آن سال میپردازد.
متن این گزارش بدین شرح است:
« درباره: گزارش گروه تحقیق سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران از شرفعرض مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر گذشته است
سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران گزارشی پیرامون وجوه سیاسی مراسم مذهبی نیمه شعبان سال جاری (سالروز میلاد حضرت امام زمان ع) به پیشگاه مباری اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر معروفی داشته است. در این گزارش بعرض رسیده که شعارهای مورد استفاده مذهبیون افراطی اکثرا جنبه سیاسی داشته بطور کلی مشاهده میشود که از طرف روحانیون و عوامل مذهبی در قبال دولت و اقدامات آن از جمله حزب رستاخیز ملت ایران جبههگیری شده است.
در این گزارش اضافه شده که وسعت تبلیغات انجام شده از طرف دولت علیه مارکسیستهای اسلامی و سایر اقدامات دولت موجب گردیده که جناحهای موافق و مخالف مذهبی بیکدیگر نزدیک شده و این نزدیکی عکسالعملهائی را در میان مردم بدنبال داشته که یکی از وجوه آشکار این عکسالعملها تجلیل از مرحوم آیتاله میلانی در هنگام مرگ و تدفین او بوده و بعلاوه آیتالله خوانساری نسبت به روحانیون تندرو گرایش یافته و آیات دیگر از قبیل نجفی مرعشی، گلپایگانی و شریعتمداری مخالفت خود را با دولت آشکارتر نمودهاند.
مراتب از شرفعرض پیشگاه مبارک ملوکانه گذشته و معظم له ضمن ابراز تردید در مورد قسمتهایی از گزارش اوامری صادر فرمودهاند که از طرف رئیس کل تشریفات شاهنشاهی ابلاغ شده تا در مورد صحت و سقم گزارش مراتب به خاکپای همایونی معروض گردد.
اینک نتیجه بررسیهای انجام شده در این مورد بشرح زیر باستحضار میرسد:
1- استفاده از شعارهای سیاسی در پوشش شعائر مذهبی مطلب تازهای نیست. بسیاری از شعارهای مزبور با ویژگیهای خاص مذهب شیعه ارتباط پیدا میکند و اینگونه شعارها از سالها قبل مورد استفاده بوده و در سنوات بعد از انقلاب شاه و مردم بتدریج استفاده از اینگونه شعارها از طرف گروههای مذهبی که اصول انقلاب بمنافع مادی و معنوی نامشروع آنها لطمه زده بیشتر معمول شده که عاملین بیان و انتشار اینگونه شعارها در زمان انتشار و یا بعدها شناخته و دستگیر و تحت تعقیب قرار گرفتهاند و طبیعی است که هنوز هم بیان و انتشار اینگونه شعارها وسیله عناصر دیگری انجام مییابد که آنها نیز تعقیب خواهند شد.
2- گرایش آیتاله خوانساری بسمت روحانیون افراطی بهیچوجه صحت ندارد و آیتاله مذکور کماکان رویه سابق خود را که توجه بامور مذهبی با رعایت مصالح مملکت است ادامه میدهد.
3- برخلاف آنچه که در گزارش سازمان رادیو تلویزیون اشاره گردیده که از آیتاله ميلانی توسط دولت تجلیل نشده و در عوض مردم با استقبال و تجلیل پرشور خود این بیاعتنائی دولت را پاسخ گفتهاند، میلانی گرچه در گذشته برخی رویههای مخالفتآمیز بکار برده، لیکن در چند سال اخیر با توجیه نسبت به مسائل مملکتی، بکلی موقع[موضع] خود را تغییر داده و در عداد خادمان بوده و بارها نیز مورد مرحمت ذات ملوکانه واقع و پس از مرگ نیز از طرف دولت از وی تجلیل فراوان صورت گرفته است.
4- در مورد سایر آیات و تشدید مخالفت آنان با دولت مسئله بصورتی که در گزارش سازمان رادیو تلویزیون مورد بحث قرار گرفته صحت ندارد.
بطور کلی سیمای کنونی جامعه روحانیت در قبال دولت سه گونه است:
الف - روحانیون موافق که کلاً برنامهها و اقدامات دولت مورد تائید آنها میباشد.
ب - روحانیون مخالف که نسبت به خمینی اظهار وابستگی مینمایند و اقدامات آنها عموماً در جهت مخالفت با دولت است و پس از تشکیل حزب رستاخیز ملت ایران، فتوائیه خمینی در زمینه تحریم عضویت و مخالفت با این حزب را تکثیر و توزیع نمودهاند و طرفداران گروه باصطلاح مجاهدین خلق(مارکسیست اسلامی) نیز با طرفداران خمینی هماهنگیهایی نشان میدهند.
پ- روحانیون میانهرو که حد واسط دو گروه فوق بوده و در اکثر زمینهها حالت تقریبا بیطرفی نسبت بامور[به امور] سیاسی دارند. اگر چه این عده در برخی زمینهها برای آنکه از طرف مخالفین[،] طرفدار دولت قلمداد نشوند با گروه مخالف هماهنگیهایی دارند، ولی عمدتا کوشش آنها مصروف امور مذهبی است.
آیاتی از قبیل گلپایگانی و نجفی مرعشی در وضعیت اخیر هستند و آیتاله شریعتمداری بیشتر در در صف گروه موافقین است و این مطلب که این سه نفر مخالفت خود را صریحتر نمودهاند نمیتواند صحیح باشد.
آنچه که در تحلیل نهایی میتوان بآن اشاره کرد مسئله عدم وجود انضباط مطلوب و ضوابط معقول و قابل کنترل در جامعه روحانیت شیعه ایران و از هم پاشیدگی و پراکندگی آنست که صرفنظر از عدم امکان کنترل روی روحانیت و گردانندگان امور مذهبی، افزایش بیرویه طلاب علوم دینی را در حوزههای علمیه موجب شده است. به ترتیبی که در حوزههای علمیه قم و مشهد افزایش تعداد طلاب از سال 48 تاکنون به دو برابر بالغ شده است.
این افزایش بیرویه و عدم کنترل منظم بطور خودبخودی زمینههایی را فراهم میآورد که در شرایط مختلف افراد مغرضی بتوانند از این وضع سواستفاده نمایند.
نظریه:
قبلا در مورد افزایش بیرویه طلاب علوم دینی و وضعیت کلی حوزههای علمیه و بینظمی در این حوزهها و بالاخره تاثیر این وضعیت در بوجود آمدن کانونهای جدید خلاف مصالح مملکتی گزارشاتی تقدیم و شرح لازم به نخستوزیری، وزارت آموزش و پرورش و سازمان اوقاف ارسال شده است تا با بررسیهای لازم ضوابط منطقی و قابل اجرائی در جهت تنظیم آئیننامه برای قبول طلاب علوم دینی و رسیدگی درست بوضعیت آنان برقرار سازند.
بنظر میرسد موقع آن رسیده است که برای خاتمه دادن باین[به این] وضعیت تشکیل حوزههای علمیه در سطوح مختلف تحت نظم خاصی درآید و با تشكيل يك دانشگاه بزرگ و چند دبستان و دبیرستان اسلامی از طرف دولت بتدریج بوضع نابسامان فعلی پایان بخشیده شود.»