آنچه نمیخواهند مردم درباره انتخابات بدانند (قسمت اول)
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، همیشه جریانات سیاسی در کشور در بحبوحه زمان انتخابات تمام تلاش و همت خود را مصروف ایجاد بازیهای سیاسی با هدف افزایش مشارکت در انتخابات میکنند. جریاناتی که تنها شعار واقعی که بدان عمل میکنند، شعار هدف وسیله را توجیه میکند، است. اما این جریانات در میان سخنان خود، مغالطه مهمی را مخفی میکنند و نکاتی را هیچ گاه به مردم نمیگویند. نکاتی که اگر مردم بدانند، در انتخابات افراد مسئول بر خود، دقت خواهند کرد و به ضرر این جریانات سیاسی تمام خواهد شد. همانطور که در دو قسمت «مسئولان نظام نباید اینها را بدانند!» خطاب به مسئولان مهمترین کارهایی که بایستی برای افزایش مشارکت در دستور اقدام قرار دهند را مطرح و بررسی کردیم، در این عنوان نیز به دنبال کارهایی که مردم بایستی در انتخاباتها انجام بدهند تا کشور خود را به پیش ببرند را بررسی خواهیم کرد. از این رو مطالعه این قسمتها به خصوص برای سخنرانان و افرادی که میخواهند مردم را به انتخاباتها دعوت کنند، مهم به نظر میرسد.
نکته اول، یک دروغ بزرگ؛ همه چیز دست خودشان است!
وقتی با برخی از مردم برای دعوت به انتخابات صحبت میکنیم، میگویند همه چیز دست خودشان است. این افراد گول مهمترین جمله عملیات روانی دشمن را خوردهاند. این جمله پرتکرار که حتی بعد از عملیات حادثه تروریستی کرمان نیز توسط جریانات معاند مطرح میشد، سالها توسط دشمن در ایام انتخابات مطرح میشود تا مردم را نسبت به حضور و شرکت در انتخابات دلسرد نماید. بدیهی است وقتی انتخابات دارای سازوکاری با هدف جلوگیری از ایجاد آشوب و تشنج است و جلوی حضور برخی از چهرههای مشکل ساز در انتخاباتهای حساس را میگیرد، همین دقت نظر در کاندیداها موجب خشم و عصبانیت جریانهایی است که به دنبال نفوذ دادن افراد وابسته به خود در انتخاباتها هستند. برای همین آنها که خود را ناکام در نفوذ در انتخابات میبینند با این بهانه، سعی میکنند مردم را نسبت به حضور در پای صندوقهای رأی دچار یأس و دلسردی نمایند.
مردم هیچگاه خودشان را وابسته به این حزب یا آن حزب نمیدانند. مردم تنها چیزی که میخواهند بهبودی معیشت و وضع اقتصادی فارغ از هرگونه جریانات سیاسی است. از این رو چه اصلاح طلب و چه اصولگرا و هر شخصی را میخواهند که بتواند در بهبودی و ثبات وضع معیشتی بکوشد و از طرفی به دفاع از اقتدار، استقلال و آبروی ملی در مجامع بین المللی بپردازد. برای همین مردم در هر برهه زمانی به یکی از کاندیداهای انتخاباتی اعتماد کردند و رأی دادند. هرچند که آن کاندیدا به وعده خود عمل نکرد و در دوره بعدی با عیان شدن ضعفها، مورد طرد قرار گرفت.
برای مثال مردم در انتخابات سال 1392 با این رویکرد به حسن روحانی رأی دادند که روحانی شعار امید با مذاکره با آمریکا برای حل مشکلات معیشتی مردم را مطرح کرده بود. مردم که بیشترین تحریمها را در آن دوران به واسطه فتنه 88 تجربه میکردند، برای رهایی از مشکلات به روحانی اعتماد کردند. ثمره این اعتماد البته شکست دولت روحانی در مذاکره با آمریکا و نیز فروپاشی اقتصادی و ایجاد فسادهای کلان اقتصادی در کشور شد. مبارزه با فساد و حل مشکلات در سال 1400 نیز مهمترین علت رغبت و رأی مردم به سید ابراهیم رئیسی شد. با وجود اینکه دولت تدبیر و امید بیشترین تلاش خود را مصروف تخریب آیت الله رئیسی در سالهای 1396 و 1400 کرده بود؛ اما آیت الله رئیسی توانست در انتخابات 1400 پیروز شود.
با وجود اقداماتی که حسن روحانی در طول دوره اول ریاست جمهوری خود انجام داده بود؛ اما در سال 1396 تأیید صلاحیت میشود و در انتخابات شرکت میکند. تأیید صلاحیت حسن روحانی در آن سال با وجود اقداماتی که مرتکب شده بود، موجب تعجب بسیاری از رسانههای بین المللی شد و انتخابات سال 1396 را کاملاً انتخاباتی باز و دموکراتیک تلقی کردند که شخصیتی با تمام مخالفتهایش با منویات رهبر انقلاب، توانست در انتخابات شرکت کرده و رأی بیاورد.
تنها وظیفه شورای نگهبان در انتخاباتها، بررسی صلاحیت اشخاص است که تشخیص میدهد آیا مطابق قوانین مصوب آن فرد شایستگی و صلاحیت ورود به انتخابات را دارد یا خیر. حتی تأیید صلاحیت شدن میرحسین موسوی در انتخابات 1388 با آن سابقه مخالفت شدیدی که با رهبر معظم انقلاب در دوران نخست وزیریاش داشت، یکی دیگر از نقاط بارزی است که نشان میدهد در انتخاباتها افرادی که به عنوان کاندیدا میتوانند در انتخابات شرکت کنند، فارغ از اختلافات سلیقه با رهبر انقلاب میتوانند شرکت داشته باشند.
به همین جهت مغالطهای که میگویند افراد در انتخابات صرفاً از جریاناتی هستند که مورد تأیید صددرصدی نظام و رهبر انقلاب هستند، سخنی اشتباه است؛ زیرا بارها شاهد بودهایم افرادی در انتخاباتهای مختلف تأیید صلاحیت شدهاند که کاملاً در تضاد فکری و سیاسی با رهبر انقلاب بودهاند؛ اما از جهت دیگر افرادی که رد صلاحیت شدهاند، دارای نقاط تاریک و سیاهی در پرونده عملکرد خود هستند و از این رو تأیید صلاحیت آنها به نظر شورای نگهبان تضمینی برای ادامه اشتباهات و خطاها است.
ادامه دارد....