دومین همایش خاطره گویی کارمندان ایثارگر مرکز مدیریت حوزه های علمیه برگزار شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، دومین همایش خاطره گویی کارمندان ایثارگر مرکز مدیریت حوزه های علمیه با همکاری اداره کل حفظ و نشر و ارزش های دفاع مقدی استان قم، پایگاه شهدای روحانی مرکز مدیریت حوزه های علمیه و خبرگزاری رسا در سالن همایش های باغ موزه دفاع مقدس برگزار شد.
در این جلسه حجج اسلام والمسلمین علیزاده و باصره، مخفمی به خاطرگویی از شهدا و خاطرات حضور خود در جبهه های دفاع مقدس پرداختند همچنین گروه سرود عابس دو کار شهدایی را تقدیم حاضران کردند.
در ابتدای این مراسم از نویسندگان حوزوی عرصه جنگ و شهادت تجلیل و قدردانی شد.
حجت الاسلام علیزاده با بیان نکاتی از خاطرات شهدا ابراز کرد: ما در آن اردوگاه به عنوان یک روحانی رزمنده بودیم هواپیماهای دشمن به خیال اینکه آنجا پادگان نظامی است اردوگاه غیرنظامی را بمباران کردند، خاطرم هست مرد خانواده ا شهید، زن مجروح و دختر کوچکشان به نام منیره قطع نخاع شد، یادمان باشد برای این صندلی هایی که مسئولان روی آن نشسته اند و ما نشسته ایم خون ها ریخته شده و در برابر آن خون ها مسئول هستیم.
وی ادامه داد: رفقا و عزیزان این قصه و داستان نیست بلکه حکایت مرزبانی از این انقلاب است برای حفاظت از این انقلاب خون ها ریخته شده است امروز به برکت این انقلاب نه تنها در منطقه بلکه در دنیا عزت داریم و این عزت شیعه و مکتب اهل بیت است.
رزمنده دفاع مقدس با بیان اینکه ما وارث خون سربداران هستیم و با این نشست ها می توانیم نسل جدید را با نسل شهدایی آشنا کنیم، اظهار داشت: انقلاب ما مقدمه ظهور است و باید با خاطرات کسانی که در جنگ بوده اند و آن حماسه ها را چشیده ان را برای نسل جوان بازگو کنیم، راهیان نور مکانی است که بدانند ما کجا بودیم و امروز کجا هستیم.
در ادامه حجت الاسلام باصره به خاطره گویی پرداخت و خاطرنشان کرد: در سن هفده سالگی اعزامی از شاهرود و در تیپ قائم آل محمد، گردان کربلا و دسته قاسم بن الحسن (ع) به عنوان رزمنده حضور داشتم و اگر خاطره شهید نبود به خودم جرائت نمی دادم بخواهم وقت شما را بگیرم اما وقتی حضرت اقا فرمودند روایت کنید تا دیگران روایت دروغ به جوانان ما ندهند این موضوع را به دیده منت قبول کردم.
وی ادامه داد: ماجرای غواصان شهید را با چشم دیده بودیم و من چون جسم و جثهکوچک داشتم اسلحه به من نداده بودند و کمک امدادگر بودم بالای سر شهید طالع زاده بودم و بعدها قبر شهید را پیدا کردم او اهل جهاد اکبر و اصغر بود و با چشمانم دیدم که هم نماز شب خوان بود و هم صف اول میدان جنگ.
این رزمنده تصریح کرد: بالای سر این مجروح قرار گرفتم بدن غرق در خون بود سه الی چهار تیر اصابت کرده بود و اگر ناله می کرد طبیعی بود اما به خدا شهادت می دهم که تنها این جملات را گفت، سه بار یا مهدی ادرکنی و بعد گفت فلانی چیزی داری روی صورتم بیندازی، برایم سوال شد که چرا در چنین صحنه ای بدنبال پوشاندن صورت است ، دستمالم را روی صورتش انداختم که جمله اش عوض شد که سه بار فرمود یا فاطمه زهرا ادرکنی، شک ندارم که در حال مکاشفه بود.
وی ادامه داد: آیندگان باید بدانند که شهدای ما چه بودند و چه کردند و ما امروز در قبال آن خون های پاک چه وظایفی را بر عهده داریم.
گفتنی است حجت الاسلام مسعود مخفمی از کارمندان مرکز مدیریت از دیگر رزمندگان خاطره گو در این نشست بود که گفت: اعزامی از مازندران گردان عاشورا بودم، عملیات کربلاء چهار به نیت فتح بصره آغاز شد، شب عملیات ساعت 9 راه افتادیم و ساعتی در یک شیار ایستادیم تا دستور حرکت بیاید وقتی به منطقه عملیات رسیدیم جو به گونه ای بود که امکان برگشت هم نمی کردیم.
وی با اشاره به جانفشانی های غواصان و حمله ناجوانمردانه نیروهای بعث ابراز کرد: به حدی دقیق به سمت ما تیراندازی میکردند که انگار باران تیر می آمد و دشمن از همه سو تیر بر سر نیروهای ما می ریخت، بیاد آوردن آن خاطرات واقعا سخت و جانسوز است اما باید بازگو کرد تا نسل امروز بداند چگونه یک وجب از خاک به دشمن ندادیم باید بدانند جوانان و شهدای ما با چه نیروی ایمانی در مقابل بدخواهان این نظام و انقلاب و کشور ایستادند.