واعظی در ابتدای برنامه گفت: آن چیزی که در دوره حضور بنده در شورای فرهنگ عمومی بسیار مهم بود این بود که فهم درستی از فرهنگ عمومی داشته باشیم چرا که اعلام نظر در این زمینه نیازمند شناخت صحیح موضوع است. برهمین اساس تلاش کردیم به ارزیابی عالمانه و درستی از فرهنگ عمومی کشور برسیم. ما مدلی را طراحی کردیم که معتقدم عالمانهترین مدلی است که میتواند فرهنگ عمومی را در ارتباط با آحاد جامعه، خانوادهها، سازمانها و ... به نمایش بگذارد.
وی اضافه کرد: دقت داشته باشید وقتی از فرهنگ عمومی حرف میزنیم فقط منظورمان خانواده نیست، بلکه باید به جامعه و فرهنگ سازمانی نیز نگاه کنیم. معتقدم اگر نقاط ضعف و قوت فرهنگ عمومی را به درستی شناسایی نکنیم نمیتوانیم به درستی برنامهریزی کنیم. به نظرم مدل درست ارزیابی فرهنگ عمومی این است که بدانیم علاقه مردم به کشورشان، دینشان، انقلاب اسلامی و دیگر مسایل چگونه تغییر کرده است؟ رشد داشته یا کاهشی بوده است؟
امامی در پاسخ به سوال مجری برنامه مبنی بر اینکه مولفههای فرهنگی در طول سالیان اخیر چه تغییراتی کرده است، گفت: سوالی که مطرح شد مربوط به بند اول شورای فرهنگ عمومی کشور است که به رصد دقیق تغییرات فرهنگی هویتی در کشور و استان اشاره دارد. نمیتوان به صورت مطلق نظر داد و مرکز رصد فرهنگی کشور باید به این سوال پاسخ بدهد. خوشبختانه چند مدتی است که این مرکز با ساختار مجموعه فرهنگ عمومی کشور، شورای فرهنگ عمومی و پژوهشگاه وزارت ارشاد اضافه شده و مردم میتوانند نتایج بررسیهای آنها را ملاحظه کنند.
وی ادامه داد: البته باید دادهها را به صورت بسیار دقیقتری مورد بررسی قرار داد اما برای مثال میتوان گفت در طول 5 سال گذشته ایرانیان فردیتر، مناسکیتر، و عاطفیتر شدهاند. این تغییرات را میتوان دید. نکته مهم، نوع مواجهه با تغییرات فرهنگی در جامعه نسبت به اصل و اساس فرهنگ است. اینکه چگونه به استقبال تغییرات برویم از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. مواجهه باید عالمانه و همراه با نوآوری فرهنگی باشد.
امامی ضمن برشماری مهمترین مولفههای هویت ملی گفت: از جمله مهمترین مولفههای هویت ملی میتوان به تدین و توحید، عشق به سرزمین، تعلق به تاریخ مشترک، زبان فارسی و ... اشاره کرد که پایههای ثابت هویت فرهنگی ما به شمار میرود. اگر میخواهیم به استقبال تغییرات برویم باید متناسب با این مولفهها باشد.
واعظی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: به صورت کلی 7 مولفه هویتی داریم؛ یکی از این مولفهها خداپرستی است. دقت داشته باشید که ایرانیان هیچگاه بتپرست نبودند و خداپرست بودند. شاید بتوان گفت شکل و شمایل تدین و دینداری عوض شده، اما اعتقادات اصلی تغییرات بسیار اندکی داشته است. عدالت طلبی مولفه دیگر است. تاریخ و سرزمین، زبان فارسی و ... را نیز میتوان برشمرد.
امامی در بخش دیگری از برنامه تهران 20 گفت: متاسفانه در بین 10 کاراکتر محبوب کارتونی کودک و نوجوان ایرانی، 9 یا شایدم 10 تایش ایرانی نیست. البته در چند سال اخیر یک حرکت بزرگ ملی در حال انجام است تا بتوانیم شخصیتهای کارتونی کودک و نوجوان را به سمت کاراکترهایی ببریم که اسطوره تاریخ فرهنگ و حافظه ایرانی در آنها سوار است. برای مثال قصد داریم کاراکتر انیمیشن «بچه زرنگ» را وارد کالاهای دیگر کنیم تا هویتسازی صورت گیرد. اگر این فرآیند به درستی انجام شود، شاید کاراکترهای ایرانی نیز در بین نوجوانان و کودکان محبوب شوند.
واعظی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به یکی از مولفهها گفت: فرض کنید میخواهیم درباره وضعیت آرایش و پوشش مترددین در شهر صحبت بکنیم. در سال 1392 در شورای فرهنگ عمومی سنجشهایی در این زمینه انجام شد و سوال اصلی این بود که مردم چه قدر حدود شریعت پوشش و آرایش را رعایت میکنند. این پژوهش در سال 1397 نیز تکرار شد. بنابراین در فاصله بین سال 1392 تا 1397 افرادی که در شهر تهران تردد میکنند حدود شرعی کمتری را از نظر پوشش و آرایش رعایت میکنند.
امامی درباره برنامههای ویژه فرهنگی برای نوجوانان گفت: در حال برنامهریزی و اقدام هستیم. برای مثال اکنون در حوزه نشاط اجتماعی برنامه مفصل اجتماعی طراحی شده است و استانها با استفاده از ابزار رویداد تلاش میکنند نشاط اجتماعی بیشتری را رقم بزنند. استانها اکنون فعال شدهاند و رویدادهای نشاطآفرین بسیار زیادی در استانهای مختلف برگزار میشود. ما معتقدیم اجتماعات مشارکتمحور نشاطساز است.
وی ادامه داد: نوجوان اولویت اصلی یازدهمین دوره شورای فرهنگ عمومی کشور است. برهمین اساس یک کارگروه نوجوان تشکیل دادیم و مطالعه جدی در این زمینه داشتیم. اکنون میتوانم به شما بگویم که نوعی گونهشناسی دختر و پسر با تمام چالشها و فاصلههایی که از نسلهای قبلی خود گرفتهاند داریم.
واعظی در پایان برنامه تاکید کرد: به صورت کلی 3 مشکل اساسی در حوزه فرهنگ داریم و تا زمانی که این مشکلات حل نشود نمیتوان حال فرهنگ را خوب کرد. اولین مسئله ساختار برنامهریزی کشور است. ساختار برنامهریزی در کشور ما اقتصاد محور است و تا زمانی که ساختار اینگونه باشد حال فرهنگ خوب نخواهد شد.
وی اضافه کرد: دومین مسئله این است که مدیران اصلی کشور خصوصا روسای جمهور تمایل به ارایه گزارش کار اقتصادی دارند و ارایه گزارش کار فرهنگی در اولویت نبوده است. بنابراین باید کاری کنیم که دولتها موظف شوند که کارکرد فعالیتهای خود در حوزه فرهنگ را ارایه بدهند. سومین مسیله نیز به خود حوزه فرهنگ برمیگردد. عمده مدیران فرهنگی ما مدیریت ابزارها یا فعالیتهای فرهنگی را برعهده دارند. برای مثال مدیران حوزه کتاب ما بیشتر خود را مدیر کتابخانه یا مدیر تولید کتاب میدانند و به این فکر نیستند چه کنند تا سطح مطالعه در بین مردم ارتقا پیدا کند. بنابراین نگاه مدیریت فرهنگی باید از نگاه ابزاری و فعالیتی به مدیریت امور فرهنگی تبدیل شود.