آیین در کالبد ادبیات
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شعر آیینی یکی از جنبههای مهم ادبیات است که در تمام دورانها و فرهنگها وجود داشته و همچنان هم در بسیاری از جوامع به عنوان یک شاخه مستقل ادبی مورد توجه قرار میگیرد. این نوع شعر به خاطر تمرکز بر مفاهیم دینی، اجتماعی و تاریخی، قدرت تاثیرگذاری بالایی دارد.
شعر آیینی به عنوان یک شعر مذهبی، دربرگیرنده اعتقادات و باورهای مذهبی و آرمانهای مذهبی است. این نوع شعر بیشتر در مراسمات دینی و مذهبی به کار میرود و در آن به تمجید از خداوند، پیامبران، ائمه و شخصیتهای مذهبی اشاره میشود. شعر آیینی با استفاده از زبان بلند، تاثیرگذار و مجذوب کننده، علاوه بر ایجاد حالتی از تواضع و خشنودی در برابر خداوند، احساس ایمان و معنویت را در خواننده ایجاد میکند.
تعریف شعر آیینی
هر مقوله ی شعری که صبغه ی دینی داشته باشد و متأثر از آموزه های اسلامی باشد، در قلمرو شعر آیینی قرار می گیرد.
به طور کلی تنها مسأله ای که شعر آیینی را از سایر انواع شعر مجزا می کند، قلمرو موضوعی آن است. برخلاف بسیاری از صاحب نظران که شعر مذهبی را موضوعاً، به دو مقوله ی کلی منقبت و مرثیه محدود می دانند، آثار اخلاقی و عرفانی چون خمسه ی نظامی و سایر متون نظم عرفانی و تعلیمی، و نیز آثار غزل سرایان بزرگی چون حافظ، سرشار از رهنمودهای قرآنی و مفاهیم دینی و مقوله های ارزشی روایی بوده و بیانگر تأثیرپذیری فراوان آنان از متون دینی است.
در واقع اگر نگاه خود را صرفاً به دو قلمرو موضوعی منقبت و مرثیه ی شعر آیینی معطوف بداریم، ارایه ی طریق در مورد آثار منظوم توحیدی، نیایشی، عرفانی، اخلاقی و تعلیمی در گستره ی شعر فارسی نامشخص باقی خواهد ماند.
از منظر و گستره ای که می توان به حیطه ی شعر آیینی نگریست، اغلب آثار فاخر و ماندگار شعر فارسی، صبغه ی آیینی دارد و در قلمرو شعر آیینی قرار می گیرد.
بنا بر تعریفی که از شعر آیینی و گستره ی آن ارایه شد، ما با سه قلمرو موضوعی مشخص و قابل تعریف روبه رو هستیم و از این رو می توانیم تقسیم بندی موضوعی زیر را از شعر آیینی به دست آوریم:
1- شعر توحیدی، نیاشی و عرفانی.
2- شعر اخلاقی و پندی، اجتماعی، مقاومت، بیداری و دفاع مقدس.
که در گونه ی دوم، شاعر به رهایی انسان از اسارت دشمنان درونی، یعنی شیطان و نفس و هواهای نفسانی، و نیز رهایی انسان از بند دشمنان بیرونی، مانند قدرت های سلطه گر و خودکامه و استعماری می پردازد و با به کار بستن آن هاست که انسان به رهایی می رسد و از آن جا که دست او را می گیرد و از خاک به افلاک می کشاند، در مقوله ی ماورایی به شمار می آید.
3- شعر ولایی. شعر ولایی به لحاظ موضوعی، اختصاص به خاندان عترت و طهارت دارد و سخنان، سیره ی اخلاقی و فضای وجودی آنان در «شعر ولایی» بازتاب درخوری پیدا می کند.
برای شعر ولایی می توان زیرمجموعه هایی درنظر گرفت، که مهم ترین آن ها عبارتند از: شعر نبوی، شعر علوی، شعر فاطمی، شعر عاشورایی، شعر رضوی و شعر مهدوی.
با بررسی آثار برجامانده از موضوعات یاد شده، درخواهیم یافت که مقوله ی مرثیه در تمامی زیرمجموعه های شعر ولایی به جز شعر مهدوی حضور دارد و مقوله ی منقبت در همه ی آن ها ساری و جاری می باشد.
با این نگرش تازه و تفاوت میدان دید، در می یابیم که مقوله های منقبت و مرثیه تنها در بخشی از «شعر ولایی» حضور دارد، و ابعاد موضوعی گسترده ای چون: بعثت، معراج، نزول قرآن، غزوات، غدیر، حکومت علوی، مبانی ارزشی فرهنگ عاشورا و... وجود دارد که می تواند فاقد جنبه های سوگواری، و مبتنی بر مؤلفه های ارزشی باشد.
پیشینه شعر آیینی
پیشینۀ شعر به پیشینۀ انسان بر میگردد و پیشینۀ کلام و زبان، یعنی از وقتی که انسان قدرت بیان پیدا کرد به طور طبیعی شعر هم سرود. پس می توان گفت از زمانی که دین و آیینی در دنیا وجود داشته، شعر آیینی هم به طور مطلق در تمام زبانها و تمام فرهنگهای بشری وجود داشته. اما آن چیزی که ما می خواهیم به طور مشخص به آن اشاره کنیم زبان پارسی است.
در شعر ما سه گرایش نسبتاً کلی وجود دارد: یکی ستایش دولتمردان و پادشاهان است که در دربار شکل میگیرد و بعدی شعر عرفانی ماست که در خانقاه شکل میگیرد و دیگری شعر آموزشی و تعلیمی ماست که در مدرسه شکل میگیرد.
واقعیت آن است که شعر آیینی ما یک مقدار دیرتر از شعر دربار شکل گرفته. یعنی شعر پارسی اول از دربار نشأت گرفته نه در مدرسه و نه در خانقاه. به همین خاطر اولین شاعران ما تا حدود قرنهای چهارم و پنجم قمری، عملاً شاعران دربار بودند و شاعر آیینی نبودند. البته در مواردی اندک شعرهایی در مدح و منقبت بزرگان دین هم سروده میشد. مثلاً کسایی مروزی یکی از شاعرانیست که برای حضرت امیرالمؤمنین، علی(ع) شعر سروده است. و بعضی از شاعران دیگر، البته به ندرت، بیشتر برای ستایش بزرگان دین و گاهی اوقات برای شروع دیوانهای شعرشان در حمد الهی و نعت بزرگان شعر میسرودند.
به نظر می رسد شاخصترین فرد از نوع شاعران پیشگامی که بشود به طور مشخص از آنها به عنوان یک شاعر آیینی به معنی دقیق کلمه نام برد، که شعر خود را در خدمت تبلیغ دینی قرار دادهاند، «ناصرخسرو» است. البته شعر «ناصرخسرو»، شعر آیینی از نوع تجلیل و ستایش از بزرگان دین نیست بلکه از نوع بیان آموزهها و اعتقادات دینی است.این شعر نوعی از شعر آیینیست که خیلی مثبت و سودمند و کارآمد به شمار میرود. به عنوان مثال شعری که دربارۀ حج دارد یا شعرهای بسیاری که دربارۀ اخلاق و اعتقادات و ... دارد.
انحرافات و آسیبهای شعر آیینی
شعر آیینی هم مثل هر موجود زنده دیگری دچار تهدید و آسیب میشود، از همین رو برای بالیدن و قد کشیدن نیاز به مراقبت و پرستاری دارد. این موجود زنده نیز هر از گاهی به بیماری مبتلا میشود و برای بازگشت به سلامت به مداوا و درمان نیاز دارد. لازمه درمان هم تشخیص درست بیماری است. این که به درستی بدانیم چه میکروب یا ویروسی وارد بدن او شده و به چه درمانی نیاز دارد؟ شما وقتی ببینید کسی مریض شده، آیا بیتفاوت و آرام مینشینید و میگویید خودش خوب میشود، یا به دنبال تشخیص بیماری و راه درمان بر میآیید؟ در مورد موجود زندهای به نام شعر آیینی هم همین حکم صادق است. یعنی وقتی میبینیم انواع و اقسام میکروبها و ویروسها وارد پیکره شعر آیینی شدهاند و موجودیت و هستی او را تهدید میکنند، نمیشود دست روی دست بگذاریم و بگوییم خودش خوب میشود. اینجا دقیقاً جایی است که برای تشخیص بیماری و تجویز دارو، نیاز به «آسیبشناسی» داریم که «علم تشخیصِ درست بیماری» و اقدامی حیاتی در راستای مراقبت از سلامت جامعه دینی و شعر آیینی است.
برای مثال وقتی میبینیم که میکروب «غالیگری» (غلو) در شعر ایینی که خود شامل سه زیرشاخه زیر است:
۱ - نسبت اولوهیت و ربوبیت دادن به بزرگان دینی(معصوم پرستی)
۲ - تنزل شان پیامبر(ص) و امیرالمومنین به قصد بزرگ کردن امام حسین
۳ - اهانت به مقدسات سایر ادیان توحیدی
مثل خوره به جان شعر آیینی روزگار ما افتاده و موجودیت، اعتبار و حیثیت آن را تهدید میکند، آیا میتوانیم ساکت بنشینیم و چیزی نگوییم؟ تکلیف ما را اینجا امام حسین(ع) تعیین کرده است و ما نمیتوانیم از انجام این تکلیف طفره برویم و شانه خالی کنیم. چنان که در فرازی از زیارت اربعین در باره فلسفه قیام عاشورا میخوانیم:
«و بَذلَ مُهجَتـَهُ فیکَ لیَستـَنقـِذَ عِبادکَ مِنَ الجَهالةِ وَ حَیرَةِ الضـَلالة: حسین علیه السلام خون قلبش را به آستان الهی هدیه داد تا بندگان را از ظلمت جهل و نادانی و حیرت گمراهی رهایی بخشد.»
تحریف، جهل، خرافه، غالیگری، ظلم، بیعدالتی، قدرتطلبی، شهوتپرستی و... پیشخوان بیماریهای خطرناک دینی و اجتماعی هستند. گاهی این بیماریها - مثل غدههای بدخیم سرطانی - در جسم و جان جامعه آنقدر ریشه میدوانند که برای ریشه کنی آنها هیچ راهی جز جراحی و شیمی درمانی وجود ندارد. جهاد و قیام امام حسین(ع) در برابر حکومت یزید که مثل یک غده بدخیم سرطانی داشت میراث پیامبر و جامعه اسلامی را به اضمحلال و مرگ تهدید میکرد، در آن روز و روزگار حکم جراحی و شیمی درمانی را داشت. امروز اما تکلیف ما چیز دیگری است. امروز میکروبها و آفتهایی که سلامت شعر آیینی را تهدید میکنند با نسخه امر به معروف و نهی از منکر( آسیبشناسی) قابل درمان است. ولی اگر خدای نکرده در برابر تشخیص بیماری و درمان سریع آن تعلل و کوتاهی کنیم، هیچ بعید نیست که فردا درمان آن به عمل جراحی و شیمی درمانی نیاز داشته باشد.
یه نمونش اینه
رضا جان شاه ایران است رضا خان نه