۲۳ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۶:۴۵
کد خبر: ۷۳۹۸۵۹

ماجرای ۵ قلو‌هایی که رهبر انقلاب نامشان را انتخاب کردند

ماجرای ۵ قلو‌هایی که رهبر انقلاب نامشان را انتخاب کردند
آقا محمود پدر بچه‌ها می‌گوید: با من تماس گرفتند، گفتند که رهبر معظم انقلاب برای دختر‌ها نام‌های «زهرا، سارا و مریم» و برای پسر‌ها نام‌های «احمد و محمد» را انتخاب کردند.

به گزارش گروه جمعیت و تعالی خانواده خبرگزاری رسا، امروز را برای خودتان تبدیل کنید به یک روز اختصاصی با خدا. بله در مقابل پروردگاری که لحظه به لحظه هوایتان را دارد. حواسش به شماست و حال خوبتان را می‌خواهد. شماهم یک روز شش‌دانگ حواستان را بگذارید پای پروردگار. از همان اول صبح که چشم باز می‌کنید قدم به قدم رضا و رضایت خدا را در نظر داشته باشید. برای هر کار کوچک و بزرگی.

آن‌وقت کارهای خانه جور دیگری به کام‌تان شیرین می‌شود. پشت میزتان طور دیگری به کار دل می‌دهید. اگر در شلوغی روزمرگی‌ها کسی تندی کند، آن وقت است که دلتان دریای بخشش می‌شود. به اتفاقات خوب و بد زندگی نگاه‌تان تغییر خواهد کرد. بی‌بهانه و  بی‌دلیل خیر می‌خواهید برای دیگران و دست‌گیری می‌کنید از هر بنده خدا که نیاز به کمک داشته باشد.

حواستان به وقت و گذر زمان است و عمرتان را بیهوده نمی‌گذارید.  اصلا شمایید و عطر خدا و گلستانی که از زندگی می‌سازید. اشکالی هم ندارد اگر سرتان چند دقیقه‌ای گرم روزمرگی‌ها شد و حواستان پرت. مهم این است این روزها تمرینی است برای آنچه آفریده شده‌ایم. برای خدایی‌تر شدن.

عجیب‌ترین اتاق عمل دنیا!

اینجا عجیب‌ترین اتاق عمل دنیاست. اتاق عملی که با محرومان و نیازمندان مهربان‌تر است. جایی که وقتی بیمار آن هم از قشر ضعیف و نیازمند واردش می‌شود خیالش راحت است که حتی یک ریال هم هزینه از او گرفته نمی‌شود و قرار نیست جز دغدغه بیماری‌اش نگران چیز دیگری باشد. دکتر «سیدمحمدعلی معلم» چندسالی است که نور چشم محرومان است.

چشم‌های از سو رفته نیازمندان را جراحی می‌کند و دلشان را قرص به مهربانی! چشم‌پزشکی که علاوه بر اینکه از بیماران نیازمند، دستمزد جراحی نمی‌گیرد، به آن‌ها هم کمک مالی می‌کند. از سی‌سال پیش وقتی قرار شد مطبش در یکی از روستاهای اطراف تهران باشد و چشمش به درد محرومان آشنا، با خودش عهد کرده مرهمی باشد بر درد مردمی که جز بیماری، رنج فقر هم به جانشان افتاده. به قول این دکتر دلسوز ایرانی برکت این مهربانی قدم‌هایش را در انتشار خیر و خوبی استوار می‌کند.

5قلوهایی که نامشان را رهبر انقلاب انتخاب کردند

وقتی تصمیم گرفتند برای دومین بار طعم شیرین پدر و مادر شدن را بچشند، در رحمت پروردگار به رویشان باز شد و این‌بار باید انتظار یک 5 قلو را می‌کشیدند. سه دختر و دو پسری که همین روز گذشته در صحت و سلامت کامل متولد شدند. «سارا، زهرا، مریم، احمد و محمد» اسم‌هایی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی برای این 5قلوی نورسیده انتخاب کرده‌اند.

وقتی خبر جنسیت و 5 قلو بودن بچه‌ها به گوش والدین‌شان رسید. پدرشان آقا محمود با  هم فکری مادر خانواده، تصمیم گرفت این‌بار مسئولیت انتخاب اسم را به عهده پدری مهربان‌تر بگذارد. همان شد که نامه‌ای به دفتر مقام معظم رهبری ارسال کرد و خبر آمدن سربازان و یاران جدید امام زمان را به ایشان داد و خواست نامی برای فرزندان‌شان انتخاب کنند.

آقا محمود پدر بچه‌ها می‌گوید:« درست ظهر روز تاسوعا بود که از دفتر رهبری با من تماس گرفتند،گفتند که رهبر معظم انقلاب برای دخترها نام های «زهرا، سارا و مریم» و برای پسرها نام‌های «احمد و محمد» را انتخاب کردند. از اینکه رهبر بزرگوار انقلاب به من و خانواده‌ام توجه کردند بسیار خوشحال و مسرور شدم؛ اینکه نتیجه توجه ایشان در روز تاسوعا به من رسید، خوشحالی مرا دو چندان کرد و از توجه و محبت رهبر معظم انقلاب بی نهایت سپاسگزارم که مانند پدری مهربان لطف خودشان را شامل حال من و همسر و فرزندان کردند.»

سرداری که فرش زیرپایش را هم بخشید!

«یادم می‌آید کوچکتر که بودم، خانواده شهیدی در کرمان ساکن بودند. وقتی بابا شب آمد خانه، نگاهی به ما کرد. ما نشسته بودیم و تلویزیون نگاه می‌کردیم. بابا گفت بلند شوید. ما همه از روی فرش بلند شدیم و بابا فرش را جمع کرد. به ما گفت خانه شهید فلانی بچه‌هایش فرش ندارند. روی زمین نشستند. شما چجوری روی فرش نشستید؟! فرش خانه را برداشت و برد در خانه شهید و تحویل شان داد.»

این صحبت‌‍‌ها خاطره دخترسردارمان است. همان سرداری که در نبرد سوریه با داعش، اشدا علی الکفار بود. وقتی می‌بیند خانواده شهیدی روی زمین نشسته‌ اند برای بخشش بهانه نمی‌آورد. قول و قرار نمی‌دهد. از خودش می‌گذرد. از فرش زیرپایش! 

دخترکوچولویی که یک تنه روی معاندان را سیاه کرد! 

رسالت چهارمین سکوی خبرخوب و حس و حال شیرینش را بگذاریم بر عهده یک عکس! عکسی که یک‌تنه تمام حرف و حدیث‌هایی که برای مردم و کشورمان درآوردند تا عشق امام حسین علیه‌السلام را جدا از آنها نشان دهند به خاک کشید. آن هم با هنرمندی دختر کوچولویی که هنوز راه رفتن و حرف زدن و خیلی از کارها را خوب یاد نگرفته اما عشق به اباعبدالله(ع) را خوب بلد است .

از  عمق جانش و شاید خالص تر از ما بزرگ‌ترها. وقتی موقع اذان تصاویر زنده کربلا پخش می‌شود، دل دخترک از همین قاب تلویزیون پر می‌کشد تا حرم و برای عرض ارادت و زیارت آن هم به سبک و سن خودش گنبد ارباب‌مان را از قاب تلویزیون می‌بوسد. حتی بچه‌هایمان هم اینطور ارادت دارند. اصلا این‌ها نسل ظهورند!

شکایت و گله از زندگی ممنوع! 

دست کم هر روز ما از زندگی و دنیا و حال و احوالش شکایت می‌کنیم. حالا یا پیش خودمان یا هم‌صحبتی پیدا می‌کنیم و سفره دل پهن و از زمین و زمان گله و شکایت. آن هم دنیایی که برای هرکس فراز و نشیب خاص خودش را دارد. اما اگر امام سجاد علیه‌السلام این شکایت‌های ما را می‌شنید حتما مثل همان مردی که هم‌صحبت گلایه‌هایش امام بود اینطور به ما  می‌فرمود: 
«بیچاره انسان که در هر روز، دستخوش سه مصیبت است که از هیچ یک عبرت نمی‌گیرد؛ در صورتی که اگر عبرت می‌گرفت، مصائب دنیا برای او آسان می شد.
هر روز که از عمر او می‌گذرد از عمر او کاسته می‌گردد، در صورتی که اگر از مال او چیزی کاسته می‌شد قابل جبران بود، ولی کاهش عمر قابل جبران نیست.
هر روز، رزقی که به او می‌رسد اگر از راه حلال باشد حساب دارد، و اگر از راه حرام باشد عِقاب دارد و این حساب و عِقاب در دادگاه الهی در انتظار او است.
مصیبت سوم از همه بزرگ‌تر است و آن اینکه هر روز که از عمر انسان می‌گذرد، به همان اندازه به آخرت نزدیک می‌گردد، ولی نمی‌داند که رهسپار بهشت است یا دوزخ؟ اگر به راستی در فکر این سه مصیبت باشد، گرفتاری های مادی در برابر آنها ناچیز است و آسان خواهد شد.»

ارسال نظرات