سقوط نهاد خودگردان در باتلاق اسرائیل/ بدترین گزینه برای ابومازن
بعد از تشدید هماهنگی امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین با رژیم صهیونیستی در پی حوادث اخیر در کرانه باختری و مشخصا شهر جنین، خشم و اعتراض فلسطینیها به اقدامات خائنانه این تشکیلات بیشتر شده و تحرکات سرویسهای امنیتی تشکیلات خودگردان در بازداشت و جاسوسی از فلسطینیان را یک جنایت ملی و خدمت به دشمن اشغالگر توصیف میکنند.
نشانههای انحلال تشکیلات ابومازن
بر همین اساس نشانههای زیادی وجود دارد که ثابت میکند تشکیلات خودگردان فلسطین و سران آن اکنون در وضعیتی اسفبار و نگرانکننده به سر میبرند و با وجود اینکه حاضر شدند در ازای رشوه مالی، به خیانت علیه ملت فلسطین در چارچوب خدمت به دشمن صهیونیستی ادامه دهند، اما آیندهای برای این تشکیلات وجود ندارد.
-در وهله نخست باید توجه کنیم که رژیم صهیونیستی تصمیم خود را درباره رویکرد نهایی این رژیم نسبت به مسئله فلسطین گرفته و هیچگونه پایبندی به راه حل «دو دولتی» ندارد و هرگز اجازه تشکیل دولت مستقل فلسطینی را برخلاف وعدههایی که در توافقهای مختلف سازش به تشکیلات خودگردان داده بود، نخواهد داد. همچنین اسرائیلیها که خودشان در شکست مقاومت در کرانه باختری ناکام ماندهاند، ماموریت سرکوب فلسطینیان و مقاومت را به تشکیلات خودگردان سپردهاند؛ مسئلهای که موجب تعمیق نفرت ملت فلسطین از این تشکیلات میگردد.
- اکثر رژیمهای عربی دیگر به ابتکار اجلاس سران عرب در سال 2002 در بیروت پایبند نیستند و طی سالهای گذشته این ژیمها بدون توجه به ابتکارهای عربی، مسیر روابط خود با رژیم صهیونیستی را روشن کرده و اهمیتی برای تشکیلات خودگردان قائل نبودند.
- قدرتهای بزرگ جهان به رهبری آمریکا و نیز جامعه بینالمللی به نمایندگی سازمان ملل علیرغم قطعنامهها و توافقهایی که در دهههای گذشته تصویب شده بود، هیچ فشاری جهت پذیرش راه حل دو دولتی به اسرائیل وارد نمیکنند و همین امر به اشغالگران اجازه میدهد تا اقدامات خود را در جهت غصب همه اراضی فلسطین و گسترش شهرکسازیها ادامه دهند. این به معنای یک سیلی به صورت تشکیلات خودگردان فلسطین است که مدعی بود هماهنگی آن با اسرائیل در چارچوب منافع ملی فلسطین است.
-تقریبا همه فلسطینیان در داخل و خارج سرزمینهای اشغالی و حتی اراضی اشغالی 1948 به این نتیجه رسیدهاند که راهی ندارند جز اینکه سلاح به دست بگیرند و با تکیه بر قدرت خود، اسرائیل را وادار کنند تا حقوق ملی فلسطینیان به ویژه حق بازگشت و برپایی دولت مستقل فلسطین را به رسمیت بشناسد. مردم فلسطین در مسیر رسیدن به هدف خود، به تشکیلات خودگردان به عنوان یک مزاحم و مانع نگاه میکنند که باید از سر راه برداشته شود.
«بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی اخیرا در پاسخ به کسانی که خواستار روشن شدن موضع نهایی این رژیم در قبال مسئله فلسطین و راهکار دو دولتی بودند گفت که اسرائیل باید برای ریشه کن کردن ایده تشکیل دولت مستقل فلسطینی تلاش کند و هرکاری لازم است برای سرکوب آرمانهای فلسطینیان در برپایی دولت مستقل انجام دهد.
طرح خطرناک صهیونیستها برای الحاق کرانه باختری
«بزالل اسموتریچ» وزیر فاشیست کابینه افراطی بنیامین نتانیاهو نیز در مقالهای به طرح خطرناک رژیم صهیونیستی برای نابودی ایده تشکیل دولت مستقل فلسطین اشاره کرد که شامل 2 مرحله است:
-مرحله اول مربوط به اراضی کرانه باختری میباشد؛ جایی که اسموتریچ معتقد است این اراضی بخش جدانشدنی «اسرائیل» بوده و بنابراین کابینه اسرائیل باید فورا حاکمیت خود را بر آن اعلام کند و شهرکسازیها را برای جذب صدهاهزار یهودی جهت زندگی در آنجا گسترش دهد. از نظر این وزیر فاشیست صهیونیست، الحاق کرانه باختری و گسترش شهرکسازیها در آن همه طرفهای بینالمللی را متقاعد میکند که مرزهای «اسرائیل» از خشکی تا دریا ادامه دارد و رویای اعراب برای ایجاد یک کشور فلسطینی در کرانه باختری هرگز محقق نخواهد شد.
-مرحله دوم مربوط به ساکنان کرانه باختری است. از نظر اسموتریچ فلسطینیانِ ساکن کرانه باختری 3 گزینه پیش روی خود دارند. گزینه اول مربوط به کسانی است که داوطلبانه میپذیرند از آرزوهای ملی خود دست بکشند و در عین حال تمایل دارند در فلسطین بمانند. آنها میتوانند در فلسطین به نام یک «کشور یهودی» بمانند و زندگی کنند اما هیچگونه حقوق سیاسی ندارند.
گزینه دوم مربوط به کسانی است که همچنان به آرمانهای ملی خود پایبند هستند اما در عین حال تمایل خود را برای مهاجرت به خارج ابراز میکنند و بنابراین رژیم صهیونیستی باید آنها را تشویق به مهاجرت کرده و روند خروج آنها از فلسطین را تسهیل کند.
اما گزینه سوم مربوط به کسانی است که از ترک کرانه باختری سر باز میزنند و در عین حال به هویت ملی خود نیز پایبند هستند. بنابراین اسرائیل باید اقدام به کشتار یا بازداشت این فلسطینیان کند و راهی جز آن وجود ندارد.
بزالل اسموتریچ که یکی از نژادپرستترین وزرای کابینه فاشیستی نتانیاهو میباشد معتقد است که طرح او عادلانه ترین و اخلاقی ترین طرح از نظر تمام معیارهای تاریخی، صهیونیستی و یهودی است. اما نکته قابل توجه این است که هیچ واکنشی از سوی جامعه بینالمللی به این پروژه خطرناک رژیم اشغالگر صورت نگرفته است.
شواهد نشان میدهد که مسئله فلسطین اکنون اصلا در اولویت نظام بینالمللی نیست و جایگاه بسیار پایینی در میان سایر پروندههای بینالمللی دارد. درست است که برخی از کشورهای بزرگ از جمله آمریکا که بزرگترین حامی اسرائیل است، اخیرا انتقادات زیادی علیه کابینه راست افراطی نتانیاهو داشته و به طرح گسترش شهرکسازیها نیز اعتراض کردهاند اما واقعیت آن است که این طرفها هیچگونه اقدام عملی برای وادار کردن رژیم صهیونیستی به عقبنشینی از تحرکات متجاوزانه خود انجام نمیدهند. همچنین کابینه نتانیاهو هیچ توجهی به این انتقادات ندارد و خود را ملزم به تبعیت از هیچگونه دستور بینالمللی نمیداند.
مقاومت مسلحانه، تنها گزینه برای تحقق آرمان فلسطین
در این شرایط تنها گزینهای که برای مردم فلسطین مانده، همان گزینه مقاومت مسلحانه بوده و آنها علنا به این نتیجه رسیدهاند که امید بستن به ابتکارهای خارجی یا راه حل سیاسی به معنای نابودی آرمان فلسطین است؛ همان کاری که تشکیلات خودگردان از زمان امضای توافقنامههای شوم اسلو تاکنون کرده و با اقدامات خائنانه خود و خدمت به دشمن صهیونیستی، آرمان فلسطین را در مسیر عقبگرد قرار داد.
این رویکرد ملت فلسطین را به خوبی میتوان در تشدید مقاومت مسلحانه در سراسر فلسطین اشغالی و به طور خاص کرانه باختری مشاهده کرد. به ویژه اینکه اغلب عملیاتهای مقاومتی در کرانه باختری توسط جوانانی انجام میشود که هیچگونه وابستگی به گروههای مقاومت ندارند و به صورت خودجوش وارد روند عملیاتهای ضد صهیونیستی شدهاند. این نشان میدهد که مقاومت مسلحانه تبدیل به یک عقیده عمومی میان فلسطینیان از هر گروه و مولفهای شده و صرفا منحصر به گروههای ویژه مقاومت در نوار غزه نیست؛ مسئلهای که اتحاد فلسطینیان را در مقابله با اشغالگری تقویت میکند.
تشکیلات خوگردان؛ ابزار موقت اشغالگران
همه اینها درحالی است که تشکیلات خودگردان همچنان اصرار به گزینه سیاسی و هماهنگی با دشمن صهیونیستی دارد و مقاومت مسلحانه را گزینهای پوچ و بیهوده میداند. تشکیلات خودگردان در شرایطی چشم به حمایت صهیونیستها دوخته که سران آن به خوبی میدانند این رژیم از آنها به عنوان یک ابزار بهرهبرداری میکند.
نتانیاهو اخیرا در نشست کابینه امنیتی-سیاسی رژیم صهیونیستی که پشت درهای بسته برگزار شد در پاسخ به سوال یکی از حاضران درباره موضع واقعی این رژیم در قبال تشکیلات خودگردان گفت که اسرائیل تمایلی به انحلال تشکیلات خودگردان فلسطین ندارد اما در عین حال اجازه استقلال را نیز به آن نمیدهد؛ زیرا منفعت اسرائیل در ادامه ماموریت تشکیلات خودگردان به عنوان نهاد نیابتی اسرائیلیهاست، بنابراین اسرائیل باید به کمک مالی و اقتصادی به این تشکیلات ادامه دهد.
این رویکرد رژیم اشغالگر و اقدامات خائنانهای که تشکیلات خودگردان علیه ملت فلسطین انجام میدهد این تشکیلات را در یک باتلاق واقعی قرار داده و آن را به عنوان نهادی معرفی میکند که وظیفه اصلی آن کمک به دشمن برای نابودی آرمان فلسطین است.
بر همین اساس ناظران امور معتقدند که بدون اغراق، تشکیلات خودگردان روزهای سختی را پیش روی خود خواهد داشت و اکنون راهی جز ارزیابی مجدد مواضع خود ندارد. اما نشانهها حاکی از آن است که تشکیلات خودگردان قصد دارد به همان رویکرد خائنانهای که از زمان امضای توافق اسلو پیش گرفته ادامه دهد و محمود عباس نیز که روزهای پایانی عمر خود را میگذراند ریاست خود را در این تشکیلات با کارنامهای سیاه به پایان خواهد رساند.
بدترین گزینه برای تشکیلات خودگردان، ماندن در همین وضعیت است که موجب افزایش زمینههای انحلال آن میگردد. به ویژه اینکه رامالله اکنون در یک بنبست بزرگ در سطح سیاسی و اقتصادی و روابط خود با اسرائیل و آمریکا قرار دارد که در بسیاری از امور، این تشکیلات را دور زدهاند. در پایان روشن است که یک اجماع ملی میان فلسطینیان برای رد نقش امنیتی و سیاسی تشکیلات خودگردان وجود دارد و این تشکیلات یا باید سیاستهای خود را در راستای خواسته مردم فلسطین و منافع آنها تغییر دهد و یا اینکه از بین برود.