التقاطیِ هتاک
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، از قدیم گفته اند سیب را که بالا بیندازی هزار چرخ می خورد تا پایین بیاد.
تاریخ معاصر این مرز و بوم طلبههای آخوندزاده ای که ابتدای طلبگی را در مکتب پدر خویش آغاز کرده و متاسفانه در ادامه راه زندگی تحت تاثیر جریان ها و مکاتب غربی و شرقی قرار گرفتند کم به خود ندیده است.
گاهی محو رنگ و لعاب لیبرال ها شده و گاهی مرعوب شعارهای توده پسند سوسیالیسم بودند.
در این میانه بوده اند امثال جلال آل احمد که بعد از مدتی غربزدگی را در خود احساس کرده و سرانجام خسی شدند در میقات دریای بندگان الهی.
مهدی متولد ۱۳۴۲ شهر دامغان دقیقاً همان سیبی است که مشغول چرخ خوردن در پیچ و تابِ سیاسی و اجتماعی و رسانه های عصر حاضر است تقریباً هر موضوعی که در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران اتفاق میافتد لاجرم شاذگویی و نظرات دشمن شاد کن از جانب مهدی نصیری شنیده میشود.
طلبه سال ۱۳۵۴ دامغان و بعدها حوزه علمیه قم مدتها است که حرمت طلبگی را مثل لباس پیامبر بر رخت غفلت آویخته و توهین به بزرگان حوزه و علمای دین را قوت غالب خود پنداشته است.
گویی اول شوال هر سال قمری یک صاع هتاکی و جسارت را زکات فطره خویش قرار میدهد. این هتاکی همان درسی است که نصیری به خوبی آموخته و به احسن وجه به ظهور می رساند.
زیاد گفتن و کم شنیدن باعث شده تا مهدی نصیری فرصت تتبع و جستار در متون اصلی اسلامی را نداشته باشد. کم سوادی و اطلاعات کم دینی و علمی او باعث شده تا هم اعتبار کلمات او زیر سوال رفته و هم دایره مخاطبان نخبگانی خویش را از دست بدهد. اهتمام برای تبدیل شدن به یک سلبریتی اجتماعی را می توان تنها جذابیت مهدی نصیری برای دنبال کنندگان وی دانست.
شاذگویی و سبک سخیف و هتاکانه او در مناظرات نشان می دهد که مهدی نصیری را نه می توان سیاستمدار اسلامی دانست نه فیلسوف و نه جامعه شناس.
مهدی نصیری امروز تبدیل شده است به برکه ای به عمق چند سانتی متر که سعی کرده از هر سبد گلی بچیند و لاجرم سرانجام کار در هیچ زمینه تخصص لازم برای اثرگذاری نخبگانی را به دست نیاورده است.
آمارهای نادرست و کم دقتی در ارائه نظرات بارها او را به ورطه عذرخواهی مکرر کشانده تا جایی که می توان او را متهم به سندروم پوزش بیقرار دانست.
نصیری در فتنه ها و اغتشاشات کف خیابان بارها درصدد توجیه تحرکات ضد امنیتی شورشیان برآمده و آنها را افرادی نامیده که فقط از در فقر دست به اقدام علیه امنیت جامعه زده اند و به صورت بسیار مرموز دست عیان منافقین را در هدایت و تحریک مردم در انجام این فتنهها پاک و مبرا دانسته است.
نمی توان جریان یا چهره سیاسی همسو با نظام و حاکمیت را جست که از طعنه و کنایه و تعریض و هتاکی مهدی نصیری در امان مانده باشد. حمله به قانون حجاب و عفاف در جامعه با توجه به شناخت افکار مهدی نصیری امری واضح و مبرهن است.
او را میتوان مردی نامید که تمام تلاش خودش را مصروف دانسته تا به همه پیروان و دوستان ملت و نظام هتاکی کرده و آنها را از خود ناراضی کند.
مردی که در عدالت طلبی و عدالت خواهی معجونی را طلب میکند که از شهید محراب کوفه تا چگوارای آرژانتینی را توأمان داشته باشد غافل از اینکه این سبک تفکرات التقاطی سالها پیش و در دهه ۶۰ در ایران به کار خود پایان داده است.
اعاذناالله و ایاکم من شرور انفسنا.