کتاب «یهود قبل از پیامبر تا ظهور اسلام» چاپ و منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، کتاب «یهود قبل از پیامبر تا ظهور اسلام» اثر حجت الاسلام مهدی قائمی امیری است که توسط انتشارات نگاران قلم در ۱۲۴ صفحه چاپ و منتشر شده است.
نویسنده در مقدمه کتاب آورده است: در طول تاریخ هر فرستاده ای از جانب خداوند متعال با شیاطینی اعم از جنی یا انسی در زمان خود مواجه شده بود که آن شیطان قصد اخلال در دین خدا را داشته و در واقع شیطان همیشه میخواسته به تهدید خود جامه عمل بپوشد که «لاَقعُدنّ لهم صراطک المستقیم» و این قصهی همیشهگیِ دو جبههی حق و باطل در طول تاریخ بوده است؛ البته از آنجا که «فانّ حِزبَ اللهِ هم الغالبون» همیشه جبههی حق پیروز میشد و وعده خدا همین بوده است که «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین».
ما منتظر تحقق این وعده الهی هستیم؛ اما با نگاهی به تاریخ و روایات در مییابیم که دست هایی مانع تحقق این وعده الهی شدند و در به تاخیر انداختن آن موثر بودهاند که می توان علت تاخیر تحقق این وعده الهی را در چند جمله خلاصه کرد.
1- عقب نگه داشتن فهم مردم از درک واقعیت یعنی قرار دادن مردم در جهالت، که به دو روش انجام شد:
الف) هرگاه که جبهه باطل؛ یعنی دشمنان خدا قدرت و حکومت را در دست داشتهاند، مانع از رشد فهم و علم عموم مردم میشدند و جامعه را در این لحاظ محدود مینمودند.
ب) زمانیکه قدرت در دست جبهه حق بود، اهل باطل با شبه افکنی بین مردم حق و باطل را مخلوط مینمودند تا اکثریت جامعه که قشر کم اطلاع بوده و از آگاهی کافی برخوردار نبودند را در تحیر و انتخاب غلط قرار دهند.
2- منزوی نمودن حاکمان الهی توسط جبهه باطل که در طول تاریخ به دو طریق نمودار شد:
الف) با دسیسه و فریب مردم، حاکمان الهی را از مسند حکومت دور نگه میداشتند.
ب) اگر موفق به منع از حکومت حاکمان الهی نمیشدند دست به ترور میزدند.
آنچه در این نوشتهی کوتاه به آن میپردازیم آن است که در بین اقوام و مذاهبی که در طول تاریخ دشمنی با خداوند و رسولان او کردند، بیشترین دشمنی، لجاجت و تعصب از یهودیان بروز داده شده است که ما در این نوشته با نگاهی گذرا به قبل از ولادت رسول اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم تا شهادت حضرت، نقش یهود را برای ضربه زدن به اسلام برسی مینماییم.
در این کتاب خواننده بعد از ملاحظه این سطور، کاملا با شیوه یهود در ضربه زدن به ادیان الهی آشنا شده و خواهد دانست که اکنون هم روش یهود، همان روش گذشتگان منحرف خویش است و انسان در هر کجای دنیا چنین دسیسههایی را مشاهده کند، پی می برد که پشت پردهی این اتفاقات، یهودیانی هستند که درحال برنامه ریزی برای پیشبرد اهداف خود می باشند؛ البته آن یهودیانی که هنوز فرق حق و باطل را نفهمیدهاند و در پی ضربه زدن به ادیان الهی نیستند و هرگاه حق و باطل را تشخیص دهند ایمان میآورند در نزد ما و همه جوامع اسلامی محترم هستند و ما در این نوشته سعی بر آن داشتیم تا آنچه را که متذکر میشویم براساس واقعیات باشد، نه حدسیات و گمانهای شخصی.
برشی از کتاب
سر سخت ترین دشمن
خداوند در قرآن سرسخت ترین دشمن مسلمین را یهود معرفی میفرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا...»(مائده 82) دشمن ترین مردم نسبت به کسانی که ایمان آورده اند، یهود و مشرکان هستند و همچنین کتب آسمانیِ پیش از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم خبر داده بودند که دشمن پیامبر بزرگ الهی آخر الزمان، یهود است.
سران یهود و به تَبَع آنها سایر یهودیان بعد از حضرت موسی علیه السلام از راه حق منحرف شدند و پیامبران الهی را که برای اصلاح آنان ظهور می کردند، به قتل می رساندند، (بقره91 و آل عمران112) این گروه طبق پیشگویی های تورات، منتظر ظهور دو موعود بودند که قبل از اسلام یکی از آنها حضرت عیسی علیه السلام ظهور کرده بود که همان موعود اول محسوب میشد و یهود باعداوت خویش وی را تحت فشار و تعقیب قرار داده و حضرت را به پیامبری که در تاریخ سرنوشتش نامعلوم است، تبدیل کردند. (البته به نص آیات قرآن حضرت عیسی علیه السلام زنده است) و به این هم اکتفا نکرده و با نفوذ در دین مسیحیت، چنان انحرافی در آن ایجاد کردند که اساس فعالیت حضرت عیسی علیه السلام را که فریسی(یهودی) ستیزی و مبارزه با کفر بود به دوستی و همراهی با فریسیان و دینی صلح طلب با همه مذاهب تبدیل کردند.
پس از منحرف کردن دین حضرت عیسی علیه السلام این سازمان (یهود) دیگر جز موعود دوم هیچ تهدیدی را در برابر خود نمی دید. از طرفی، ادیان مدعی آن روز همچون مسیحیت و یهودیت از شخصی خبر میدادند که با ظهور خود جهان را از فتنه، ستم، بی عدالتی و سیطره ظالمان پاک خواهد ساخت؛ در نتیجه سازمان منحرف یهود برای بقاء خود، ناگزیر از آغاز عملیاتی بود.
خیانت و ضربهی پولس (یهودی نفوذی در مسیحیت) به اندازهای به بار نشست که پس از یک قرن اثری از مسیحیت راستین بر زمین نماند. این تجربه موفق یهود در جلوگیری از گسترش مسیحیت، دیگر بار برای ضربه زدن به اسلام به کارشان آمد؛ اما آنان این بار نه پس از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم که هم زمان با آغاز رسالت، تلاش خویش را برای نفوذ در دین اسلام آغاز کردند.
سازمان یهود که مجموعه ای گسترده از اطلاعات را در اختیار داشت، پیامبر آینده (حضرت خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را که همان موعود دوم بود، همانند فرزندان خویش می شناخت: «الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُون» کسانى که کتب آسمانى به آنان دادهایم او (پیامبر) را همچون فرزندان خود میشناسند (اگر چه) جمعى از آنان حق را آگاهانه کتمان می کنند (بقره، 146).