زندانهای کومله و دموکرات به روایت شاهد عینی
سهگانه کیانوش گلزار راغب با محوریت خاطرات خود و دیگران از وقایع کردستان در سالهای ابتدایی جنگ، پازلی است از قطعات یک واقعه بزرگ که روایتگر خوب و صادقی است از آنچه بر مردم کردستان و ایران در زندانهای کومله و حزب دموکرات رفته است. روایتی که از «شنام» آغاز میشود و در ادامه با «عصرهای کریسکان» و در نهایت با «بردهسور» به پایان میرسد، وقایع کردستان است از زبان شاهدان عینی که بسیاری از آنها از نیروهای مردمی و عادی بودند. این سهگانه برای هر آن کس که دل در گرو وطن دارد، خواندنی است؛ به ویژه در این ایام که سران این گروهکها در قامت پرچمدار آزادی و عدالت ظاهر شدهاند.
گلزار راغب که خود از نیروهای مردمی حاضر در جنگ بود، در عملیات شنام به اسارت در میآید و پس از آن، تلاش میکند تا صداهای خفته در زندانهای کومله و دموکرات را به گوش نسل بعد از خود برساند؛ هرچند صدای برخی از این زندانیان در هزارتوی تاریخ گم شده و هرگز به گوش دیگران نخواهد رسید. زندانیانی که در درههای تنگ و در پس بلندای دیوارهای زندان، چشم امید داشتند تا بار دیگر عزیزان خود را در آغوش کشند، اما به بهانههای واهی هرگز این فرصت دوباره به آنها داده نشد. زندانیانی که عمده آنها نظامی نبودند، یا معلم بودند، یا کشاورز یا... .
کتاب «عصرهای کریسکان» دومین اثر از این سهگانه است. گلزار راغب اینبار پای حرف یکی از همبندیهای خود در کریسکان نشسته است. مردمی مرموز به نام امیر سعیدزاده. گزار راغب در گفتوگویی با تسنیم درباره چگونگی نگارش این اثر گفته است: در سال 1360 همراه با برادرم و حسن مراد مرادی اسیر کومله شدم از جبهه مریوان و از عملیات شنام برمیگشتیم که هنگام عبور از روستای جانوره از توابع مریوان در مسیر به ما حمله کردند و ما را دستگیر کردند، در دوره اسارت با سعید آشنا شدم.
وی به خاطرات اسارت خود در کتابی به اسم شنام اشاره و اضافه کرد: کتاب «شنام» اسم عملیاتی است که در اواخر تیرماه 1360 با فرماندهی حاج احمد متوسلیان طراحی شد در منطقه دزلی و ارتفاعات تته، که متشکل از سپاه، بسیج، پیشمرگان کرد مسلمان، ارتش، نیروهای ملامصطفی بارزانی و جلال طالبانی بود که تعدادی زخمی و تعدادی شهید شدند. من نیز با مجروحیت در زمان برگشت به کمین افتادم و این کتاب حکایت عملیات و دوران اسارت چهاره ماهه بنده و نحوه شهادت برادرم و همان دوستم است.
این نویسنده کتاب عصرهای کریسکان بیان کرد: آن موقع کومله برای اینکه جو وحشت و هراس را در زندان ایجاد کند به ما میگفت که وی در رودخانه برده سور غرق شده و ما حتما جنازه او را میآوریم تا برای شما و دیگران عبرت شود. همیشه هم شعارشان این بود که پرنده هم نمیتواند از زندان کومله فرار کند، تصور ما هم این بود که او فرار کرده است.
گلزار راغب تصریح کرد: بعد از آزادی شنیدم که او آزاد شده است. بعد از چاپ کتاب «شنام» و با گذشت 30 سال سعید سردشتی(امیر سعیدزاده) با من تماس گرفت و خود را معرفی کرد. یک لحظه دلم ریخت و گفتم سعید سردشتی من را پیدا کرد، حال عجیبی بود. بعد از دو سال با تلاش بسیار به سردشت رفتم و تمام وقایع منحصر به فردش را با 30 ساعت مصاحبه از خودش و 10 ساعت مصاحبه از همسرشان جمعآوری کردم.
نویسنده و راوی کتاب «شنام» درباره اینکه چرا نام این کتاب را «عصرهای کریسکان» انتخاب کرده است، گفت: کریسکان منطقهای در کوه سنجاق در کردستان عراق است که مقر اصلی حزب دموکرات ایران بوده است. سعیدزاده دوران اسارت چهار ساله خود را، در منطقه کریسکان بوده است. به دلیل اینکه بیشتر اتفاقات در آن منطقه رخ داده، این نام را برای کتاب انتخاب کردم.
به گفته گلزار راغب؛ بازخورد خوبی از انتشار این اثر دریافت کرده و مردم کردستان تاکنون به او نگفتهاند که در روایت خاطرات زیادهروی کرده است.
امیر سعیدزاده، راوی کتاب «عصرهای کریسکان»، یکی از منحصر به فرد ترین نیرویهای دفاع مقدس است، او عضو هیچ سازمانی نیست، یک نیروی آزاد است و در عین حال در مأموریت های اطلاعاتی و عملیاتی شرکت میکند، مأموریتهایی نیز برای شناسایی در خارج از کشور دارد. پس از آن راهی سپاه میشود.
سعیدزاده پیش از انقلاب، از طرف ساواک، مورد پیگیری و بازخواست قرار گرفته و فراری میشود. اسیر کومله میشود و از سازمان کومله نیز فرار میکند. چهار سال بعد از جنگ، سعید زاده به اسارت حزب دموکرات کردستان عراق در می آید. این دوران از ابتدای انقلاب تا سال 74، یعنی یک دوره 15 ساله، به طول میانجامد.
«عصرهای کریسکان» با یک سبک ابتکاری، خاطره چند روایی را طرح کرده است. گلزار راغب در اینباره گفت: من این کتاب را فصل به فصل بیان شده. خواننده وقتی سعیدزاده را میشناسد، او وارد یک تنش و درگیری میشود. سپس در فصل بعدی اینکه خانوادهاش چه عکسالعملی نشان میدهد، بررسی و از زبان همسر او همان خاطرات تکمیل میشود. اتفاقاتی که حول محور خانواده رخ میدهد؛ یعنی راوی اصلی خود خبر ندارد، اما خانواده کاملاً به تمام جوانب مسلط است. در بخشی همسر او وارد داستان میشود، آن نقاط مبهم را تکمیل میکند.
رهبر معظم انقلاب در تقریظی، کتاب «عصرهای کریسکان» را «اعجابآور» توصیف کردند و فرمودند:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ـ بسیار جذّاب تهیّه شده است؛ هم خود سرگذشت این جوان آزادهی کُرد جذّاب است و هم نوع نگارش صریح و کوتاه و بیحاشیهی کتاب. با اینکه نیروهای مبارز کُردِ طرفدار جمهوری اسلامی را از نزدیک دیده و شناختهام، آنچه از فداکاریهای آنان در این کتاب آمده، برایم کاملاً جدید و اعجابآور است. نقش مادر و همسر هم حقّاً برجسته است.
دلاوری و شجاعتِ راوی و خانوادهاش ممتاز است و نیز برخی عناصر دیگر کُردی که از آنان نام برده شده است. در کنار این درخشندگیها، رفتار قساوتآمیز و شریرانهی کسان دیگری که بدروغ از زبان مردم شریف کُرد سخن میگفتند نیز بخوبی تشریح شده است. کتاب جامعی است؛ تاریخ، شرح حال، شناخت قوم کُرد، شناخت حوادث تلخ و شیرین منطقه کردی در اوایل انقلاب ...
در آذر 99 مطالعه شد.
انتشارات سوره مهر بهتازگی هفدهمین چاپ از این اثر را منتشر کرده و در دسترس علاقهمندان قرار داده است.