روایت بانوی بودایی تازه مسلمان از آشنایی با پیامبر اسلام
آری! بعثت پیامبر(ص)، سرآغاز همه خوبیها و خط بطلانی بر تمام رذالتها و بیاخلاقیهاست. امروز پس از گذشت چهارده قرن از عصر حضور خاتمالنبیین(ص) در حجاز، همچنان شاهد انعکاس شعاع نور مهربانی، هدایت و اخلاق نبوی در سراسر این کره خاکی هستیم و اگر چه دشمنان اسلام و اجانب سالهاست پرچم اسلامهراسی را بلند کردهاند؛ اما نظارهگر گرایش روزافزون پیروان مکاتب دیگر به اسلام عزیز هستیم.
یکی از همین افراد که به مناسبت عید مبعث با وی گفتوگو کردهایم، یک بانوی هندوی بودایی است که شعاع اندکی از نور اسلام، او را مجذوب و شیفته خود ساخته و علیرغم مخالفت خانواده، به اسلام عزیز میپیوندد و مسلمان شده است.
او اگر چه با عدم رضایت والدین، اسلام میآورد؛ اما چندی بعد با دستانی پر از معارف اسلامی، به آغوش خانواده بر میگردد و با آموزشهایی که در کلاسهای دینی درباره تعامل صحیح و برخورد اسلامی با والدین دیده، دوباره فرزند دوست داشتنی و محبوب خانواده خود میشود.
سلام علیکم ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید، لطفا خودتان را معرفی کنید.
- علیکم السلام، خواهش میکنم. اسم من «یوگیتا پاندید» هست، ۳۳ سال دارم و اصالتاََ اهل هند هستم. بنده در یک خانواده بت پرست متولد شدم و قبل از پذیرش دین اسلام، یک بودایی بودم و پیروی از آیین بودا را وظیفه خود میدانستم، والدین بنده همچنان بتپرست هستند.
لطفا از تحصیلات خودتان برای ما بگویید و اینکه چه حرفه و شغلی دارید؟
- از نظر تحصیلات، در رشته جامعهشناسی درس خواندهام و لیسانس جامعه شناسی دارم، در خصوص شغل هم باید عرض کنم که بنده در هند، خبرنگار بودم و با خبرگزاریها، همکاری رسانهای داشتم. هم اکنون طلبه و در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل هستم.
گفتید قبل از قبول اسلام، بودایی بودید، لطفا چگونگی مسلمان شدنتان را هم برای ما بفرمایید.
- همانطور که عرض کردم بنده در هند خبرنگاری میکردم، در یکی از برنامههایی که در یکی از شبکههای محلی داشتیم، با یکی از همکاران آشنا شدم و او از اسلام و قرآن برای من گفت، چون من چیزی نمیدانستم و خلاصه به وسیله این همکار گرامی که بعدا همسر بنده شد، ایمان آوردم و مسلمان شدم. بعد از ازدواج، تصمیم گرفتیم برای آشنایی بیشتر با اسلام، به ایران و قم بیایم و الآن ۹ سال است که در قم ساکن هستیم.
لطفا نحوه آشنایی خودتان با علوم قرآنی را هم بفرمایید.
وقتی از هند به ایران آمدم، با قرآن خیلی آشنا نبودم و اصلا بلد نبودم قرآن بخوانم. خداوند توفیق داد و با یک استاد بسیار خوب، آشنا شدم و حدود ۲ سال پای درس او نشستم، هم اکنون سه سال است که کرسی آموزش قرآن و معارف اسلامی در هند دارم.
برای ما خیلی جالب است که بفرمایید آیا نوع برخورد شما با والدینتان قبل و بعد از اسلام آوردن، تفاوتی داشته است یا خیر؟
- قبل از اسلام آوردن، زمانی که بودایی بودم خیلی در رفتارم با پدر و مادرم دقّت نمیکردم و گاهی پرخاش میکردم؛ اما وقتی خواستم مسلمان شوم، با مخالفت والدینم مواجه شدم. آنها دوست نداشتند من مسلمان شوم؛ چون به واسطه هجمههای رسانهای علیه چهره اسلام، از اسلام متنفّر بودند. بعد که اصرار من را برای تغییر دینم دیدند، بالاخره تسلیم شدند، اگرچه که همچنان نگران بودند.
نکته جالب توجه اینکه بعد از مسلمان شدن من، همزمانی که با آیه شریفه "وَقَضَى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا" آشنا شدم و برای آنان تلاوت کردم، سعی کردم در بُعد رفتاری با پدر و مادر، همان باشم که اسلام از من خواسته است.
اخلاقم با آنان روز به روز بهتر شد و خیلی بیشتر از قبل به ایشان احترام گذاشتم و در رفتارم، خیلی بیشتر دقت کردم و همین امر باعث شد که آنها نسبت به قبل، از من رضایت بیشتری داشته باشند و به اسلام علاقمند شوند، زیرا دیدند که اسلام بود که در من اثر گذاشت تا با پدر و مادرم، مهربانتر باشم و بیشتر مراقب برخورد و رفتارم باشم.
در یک جمله باید اعتراف کنم که پذیرش اسلام باعث شد که جایگاه من در خانواده ارتقا پیدا کند و به معنای واقعی بزرگ شوم و رشد کنم، در حال حاضر والدینم مرا از بقیه خواهرانم بیشتر دوست دارند.
این هم برای مخاطبان ما جالب است که بدانند، نگاه شما به انقلاب اسلامی مردم ایران چیست؟ اگر ممکن است در این مورد هم بفرمایید.
- به نظر من درست است که انقلاب اسلامی در کشور ایران به وجود آمد؛ اما انقلاب که فقط برای مردم ایران نیست؛ بلکه برای همه کشورهای مسلمان بوده و هست. من معتقدم که این انقلاب، ایرانی نیست، اسلامی است و متعلق به همه مردم آزاده دنیاست. در حقیقت، یک قدم برای زمینهسازی ظهور امام عصر(ارواحنافداه) به شمار میآید.
شما یک بودایی بودهاید و طبیعتا سابق بر این، تقیّد خاصی به حجاب نداشتهاید. اکنون که به عنوان یک بانوی مسلمان در جامعه زندگی میکنید، نظرتان درخصوص حجاب چیست و آیا حجاب مانع پیشرفت زنان است؟
- حجاب به نظر من، لطف الهی برای خانمهاست. در واقع اسلام به وسیله حجاب، خواسته نشان دهد که زن، چقدر در این دین و جامعه ارزش دارد. متاسفانه امروز در دنیای غرب شاهد هستیم که زنان به خاطر نداشتن حجاب، تا چه اندازه جایگاهشان، تنزل کرده و پائین آمده است.
در خصوص این سوال که آیا حجاب مانع پیشرفت زنان جامعه است یا خیر، به نظر من آنچه باعث رشد انسان میشود، لباس نیست، اصلیترین وسیله رشد انسان، عقل و تفکر است. اگر انسان به خدا توکل داشته باشد، هیچ کس نمیتواند جلوی رشد او را بگیرد. در نتیجه به نظرم، حجاب مانع رشد نیست؛ بلکه برعکس، حجاب موانع رشد را دور میکند و از بین میبرد.
مثلا اگر من لباس مناسب نداشته باشم، نگاه بدی به من خواهد شد، در این شرایط، نمیتوانم خوب کار کنم؛ لذا در یک جمله باید بگویم که اساسا بیحجابی، ریشهی فساد است و هر چقدر در جامعه فساد باشد، طبیعتا نمیتوان خوب رشد کرد.
فکر میکنید در دوران غیبت، بهترین کسی که میتوانند غیر از امام معصوم(ع)، الگوی زندگی ما باشند، چه کسانی هستند؟
- عموم مردم جامعه در زندگیهاشان، الگوهایی دارند که از روش، منش و رفتار آنها، برای زندگی خود استفاده میکنند، همچون بازیگران و ورزشکاران، که به نظرم اصلاً الگوهای خوب، مناسب و درستی نیستند، از نظر من در عصر کنونی، امام خمینی(ره) و امام خامنهای، الگوهای حقیقی مردم هستند. ایشان در زمان غیبت کبری، رهبران ما و نائبان امام عصر علیهالسلام هستند. پس مسئولیت ما این است که از آنان پیروی کنیم و خدایناکرده هیچ وقت، تنهایشان نگذاریم.
من معتقدم امروز تنها گذاشتن رهبر، مساوی با تنها گذاشتن امام زمان (عج) است و گوش دادن حرف آنان و پیروی کردن، یکی از تکالیف مهم ماست.
شما میدانید که ایران، مبتلا به انواع تحریمها است و کشورهای سلطهگر، با حربه تحریم، هر روز دشمنی خود را افزایش میدهند، نظر شما در این خصوص چیست؟
- بله درست است. من هم میدانم که ایران، مورد تحریمهای متعددی قرار گرفته است؛ اما بحمدالله علیرغم این تحریمها، ایران اسلامی در مسیر پیشرفت است؛ این در حالی است که بسیاری از کشورهای دیگر دنیا، با اینکه تحریم هم نیستند؛ اما به اندازه ایران، پیشرفت ندارند و این موضوع از نظر بنده نکته بسیار عجیب و جالبی است.
اگر بخواهید به مقایسه مشکلات ایران و کشور خودتان هند بپردازید، به کدام بخش از مشکلات اشاره میکنید؟
- جواب این سوال را میتوانم در یک جمله عرض کنم، مشکلاتی که الان در ایران هست، ما سالها قبل در هند با آن مواجه بودیم و هستیم. امروز در هند، بیش از ۹۰ درصد از ثروت، در اختیار ثروتمندان و تنها ۱۰ درصد، در اختیار فقرا و نیازمندان است و خلاصه در هند، فقر و فقیر، خیلی زیاد هست. امنیتی که اینجا در ایران هست در هند نیست، اینجا ناموس مسلمان در امان است اما در هند نه!
اگر از پایین آمدن ارزش پول ملی در ایران بخواهیم بگوییم، در هند هم همین مشکل وجود دارد. مشکل قطعی آب در هند هم موضوع بعدی است. در ایران در تمام ۲۴ ساعت، آب لولهکشی هست و اگر احیانا یک ساعت قطع شود، برای ایرانیها خیلی سخت میشود؛ اما در برخی نقاط هند از ۲۴ ساعت شبانه روز، فقط نیم ساعت آب لولهکشی جریان دارد. از نعمت گاز هم که اصلا مثل ایران نمیتوانیم استفاده کنیم.
به عنوان سوال آخر به ما بفرمایید که وقتی با خودتان تحولات زندگیتان را بررسی میکنید، اسلام به شما چه داد و از شما چه گرفت؟
- چه سوال خوبی! از یک زاویه باید بگویم که من اصلا چیزی نداشتم که اسلام آن را از من بگیرد و از زاویه دیگر در حقیقت نور اسلام، جهل و تاریکی را از من ستاند؛ اسلام از من تاریکی و اضطراب را گرفت و به من روشنایی و آرامش داد.
هنگامی که فهمیدم که دنیا و آخرت چیست و وقتی با خدا و هدف خلقت آشنا شدم و پیامبر(ص) را شناختم، تازه فهمیدم که هیچ نیستم و در حقیقت به همه چیز رسیدم، اسلام همه آن چیزی که میخواستم را به من داد.
خیلی ممنون. از اینکه فرصت گذاشتید و در مصاحبه ما شرکت کردید.
- خواهش میکنم، من چون خودم خبرنگار بودم، ارزش زحمات شما را میدانم، من هم از شما متشکرم.