فارابی دولت را مجری سیاستهای رهبری میداند
به گزارش گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، مسعود معینیپور، استادیار دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام)، در نشست علمی ترویجی اهداف و ارکان پیشرفت سیاسی عادلانه از دیدگاه فارابی گفت: اگر قرار است علوم انسانی اسلامی و متناسب با جمهوری اسلامی ایران تولید کنیم، باید زمینههای نظری آن را تولید کنیم. بعد از تأسیس جمهوری اسلامی ایران، با سه گفتمان اصلی مواجه هستیم. اولین گفتمان، هویتی است که در دهه اول انقلاب اسلامی خیلی شفاف و برجسته بود و منجر به ساخت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و نهادسازیها میشود و خیلی از بحرانها را رفع کرد.
وی افزود: دومین مدل، گفتمان پیشرفت است که در دهه دوم و سوم انقلاب پیگیری شد و در کنار آن گفتمان عدالت است؛ این سه گفتمان اصلی در نظام حاکمیتی ما وجود داشته است و رهبر انقلاب از اوایل دهه ۹۰ به بعد مطرح کردند که ما هم به ساختار هویتی و هم پیشرفت و هم عدالت نیاز داریم و نام یک دهه را پیشرفت و عدالت گذاشتند. در ارزیابی خودشان از دهه عدالت و پیشرفت هم فرمودند که متأسفانه ما نه در عدالت و نه در پیشرفت توفیقی نداشتیم. در دیداری که با دانشجویان در اردیبهشت امسال داشتند ضمن اشاره به عدم موفقیتهای اقتصادی در یک دهه اخیر به بیتوجهی به پیچیدگی اسلامیسازی در اوایل انقلاب اشاره کردند.
معینیپور بیان کرد: فارابی نگاهی ترکیبی به انسان و جامعه دارد و مسیر رشد و کمال جامعه را از مسیر جامعهسازی و احیای نظام باورها و ارزشها و تحقق سیستم سیاسی مبتنی بر حکمت، عقلانیت و محبت میداند. جامعه را به بدن انسان تشبیه کرده که هر کدام از این اعضا کارکرد مناسب خودشان را دارند. او معتقد است درخواستهای مردم باید در یک نظام مشرقی شکل بگیرد و مردم براساس مکتب تربیت شوند و بر این اساس دولت، نهادسازی و سیاستگذاری و اجرا کند تا خروجی آن به مطالبه مردم منتهی شود.
عناصر چندگانه فارابی برای پیشرفت
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام) با بیان اینکه آیا نظریات غربی میتوانند برای زیستبوم ایران مناسب باشند، اظهار کرد: براساس نظام فارابی، مردم، دولت، مکتب و رهبر عناصر چهارگانه پیشرفت هستند و اگر رهبری که براساس آموزههای مکتب، عقلمحور و وحیمحور است بتواند مطالبات مردم را متناسب با مکتب طراحی و جهتدهی کند، میتوان این مسئله را مطرح کرد که کارآمدی وجود دارد، ولی ممکن است نظام نیازهای برخی افراد و طبقات با نظام و رهبری فرق داشته باشد. بنابر نظر فارابی، سخن از مردم در اینجا مردمی هستند که ذیل تربیت رهبر و مکتب قرار دارند و نظام نیازها و فهم آنان از پیشرفت و عدالت بر مبنای همین موضوع است.
این پژوهشگر با اشاره به چگونگی توزیع درآمد ناخالص ملی و تعریف مفهوم عدالت، تصریح کرد: این مکتب و رهبری است که اعتباریات و قراردادها را وضع میکند و مطالبات مردم مبتنی بر این موضوع شکل میگیرد و دولت موظف است به مثابه کنشگر اجرایی و اجتماعی صرف، نهادسازی، ساختارسازی و خروجی مناسب را تولید کند. بنابراین پیشرفت عادلانه تابع قوانین عادلانه و تعریف مناسبی از پیشرفت است.
نقش دولت در یک نظام ولایی
معینیپور با بیان اینکه دولت در این تعریف کاملاً مجری کف میدان سیاستهایی است که رهبری تعیین میکند، زیرا رهبری اعمال سیاستها و تغییر رویکردها را در جای دیگری تعیین کرده است، افزود: دولت نیاز به تعیین خط مشی ندارد، بلکه فقط باید قانونگذاری و اجرا کند و خطمشیها از قبل توسط رهبری ایجاد شده است. مردم هم طبق آیات و روایات و فرمایشات امام و رهبری دارای فطرت سلیم و استعدادهای برجسته هستند و همدیگر را یاری میکنند تا سعادت دنیوی و اخروی تامین شود. بنابراین اگر چهارگانه تفکر فارابی همافزایی داشته باشند، پیشرفت عادلانه رخ خواهد داد، ولی اگر اتفاق نیفتد نظام از مسیر درست بیرون خواهد رفت.
وی با اشاره به اینکه مراد بنده در اینجا از رهبری، نهاد رهبری است، اظهار کرد: رهبری نهاد کلانی است که در رأس آن ولیفقیه و رهبر قرار دارند و شامل مراجع، حوزه، نهادهای تبلیغی و دینی و فرهنگی و ... میشود و اگر از سوی این نهادها، نظام نیازهای مردم، مطالبات و حقوق و وظایف آنان به درستی تبیین نشود، نظام پیشرفت با بحران روبهرو میشود.
فارابی رویکرد پیشرفت اجتماعی نداشت
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین سیدکاظم سیدباقری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در سخنانی به نقد نظر وی پرداخت و گفت: دغدغه آقای معینیپور در رجوع به تراث گذشته برای استفاده از آن در پیشرفت امروز بسیار مهم است؛ غربیها در خوانش فکری خودشان به اندیشههای دینی خودشان و کسانی چون افلاطون و... برگشتند ما هم به این موضوع نیاز داریم، ولی روش مراجعه ما باید چگونه باشد.
وی افزود: گاهی ممکن است ما پیشرفت سیاسی و آنچه در دنیای امروز وجود دارد را ببینیم و به تراث بنگریم، ولی روش دیگر مراجعه مستقیم به فارابی و سنجش نگاه او به پیشرفت است. کاری که شما انجام دادهاید خوب است، ولی یک آفت دارد و آن اینکه ممکن است شما نتوانید همه لوازم پیشرفت عادلانه را از مطالب ایشان اتخاذ کنید و اگر نتوانید این کار را انجام دهید، در مواردی شاید مجبور شوید که سخنتان را به سخنان او تحمیل کنید. مثلاً نمیتوان نظریه نظامها را از اندیشه فارابی استنباط کرد و نباید این توقع را داشته باشیم، کمااینکه بحث پیشرفت را نمیتوان از تراث هزار سال قبل و حتی دوره مشروطه بیرون آورد. اینکه این تلقی در فارابی وجود داشته باشد نیازمند اثبات است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: موضوع دیگر اینکه ارکان تدین، مردم، دولت و رهبر از کدام اندیشه و متن و کلام فارابی بیرون میآید؟ گاهی میگوییم از منطق و روح اندیشه فارابی چنین چیزی استنباط میکنیم، ولی آیا از ادبیات وی هم میتوان استخراج کرد و اگر میتوان باید استناد دقیقی داشته باشیم. به نظر بنده پیشرفت در کلام فارابی وجود ندارد. پیشرفت سیاسی عدالتمحور در ادبیات سنتی ما غالباً فردمحورانه است و گاه ادبیات به سمت عدالت سیاسی و اجتماعی پیش رفته و آنچه امروز به آن محتاجیم طراحی ساختار قدرت است.
تأکید بر ایجاد ساختارهای عادلانه
وی گفت: دغدغه مرحوم نائینی این است که ساختاری عادلانه ایجاد شود چون میداند حکومت سلطنتی، ظالمانه است. از این رو به دنبال مجلس و قانون و... میرود. امام خمینی(ره) هم زمینه را برای حضور فعالانه مردم فراهم کردند و امروز باید به سمت طراحی یک ساختار عادلانه به پیش برویم. بحثی که فارابی در مورد عقل فعال و رهبر اول و رؤسای مماثل دارد مراد پیامبر(ص) و ائمه(ع) هستند و اگر بخواهد برای دوره غیبت بازاندیشی شود و ما یک نفر را در رأس قدرت قرار دهیم و همه خواستهها، هدایتها و جهتدهیها را از او بخواهیم عاقلانه نیست. بنابراین نهاد رهبری، تعبیر درستی است و برخی معتقدند که از اندیشه فارابی ولایت فقیه هم استخراج میشود که جای بحث دارد.
سیدباقری تصریح کرد: اگر به دنبال پیشرفت عادلانه هستیم، نمیتوانیم در دوره غیبت بحث از پیامبر(ص) و ائمه(ع) بکنیم. لذا بحث از جانشینان آنان است که جایگاه خاص خودشان را دارند و این تعبیر که مردم تابع و حکومتشوندگان هستند و فقط باید تبعیت کنند در بحث شما وجود دارد، ولی از سویی همه چیز را به رهبری میدهیم و مردم فقط تبعیتکننده هستند. پس چه نقشی برای آنان قائل هستیم.
تبیینی از نهاد رهبری
معینیپور در پاسخ گفت: مراد از تبعیت مردم از رهبری در حقیقت پیروی از مکتب است و کارویژه مهم رهبری این است که در سیاست و تدبیر و عقلانیت و دوری از هوای نفس و پاکی روح باید سرآمد باشد و مردم هم با درک مناسب از مکتب از سیاستگذاری و جهتدهی رهبری تبعیت و با دولت تعاون و همکاری کنند. فرمایش شما را قبول دارم، ولی مردم نظم تربیتی و معرفتی خود را باید از نهاد رهبری بگیرند. نهادی که گفتیم یک نفر نیست، بلکه سلسله طولی ولایت است و ولایت فقیه در رأس آن قرار دارد.