بحران سازی روزنامه هاشمی
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، چندی است که روزنامه جمهوری اسلامی به مدیر مسؤولی حجت الاسلام مسیح مهاجری، پروندهای ویژه با عنوان «اگر هاشمی بود...» برای تطهیر هاشمی رفسنجانی و هجمه علیه جبهه و نیروهای انقلابی باز کرده است. روزنامه جمهوری اسلامی در یکی از این شمارهها به سراغ سیدضیاء مرتضوی و سیدحسین مرعشی رفته است. یکی طلبه حوزه علمیه قم و پژوهشگری در کنج کتابخانههای دانشگاه و دیگری یک فعال سیاسی که مدتی ریاست دفتر آیت الله هاشمی را برعهده داشت.
مهمترین نقطه در این پرونده آن جاست که چنان بازنمایی کردهاند که مرگ هاشمی ثلمه بزرگی را در دل انقلاب بهجا گذاشته است. انگار بدون هاشمی رفسنجانی انقلاب اسلامی ایران در سال 1395 متوقف ماند و دیگر حرکت و حیات آن ادامه پیدا نکرد. میتوان تعبیر و تفسیر بهتری از این سخن ارائه داد و آن اینکه جریان اصلاحات بعد از هاشمی دچار ثلمه بزرگی شد و دیگر نتوانست آن همه برنامههای سنگین علیه نظام از فتنه 78 و 88 را سازماندهی کند. هرچه فتنه بعد از سال 1395 صورت گرفت، از سوی بچههای بازیگوشی مانند روح الله زم، فرزند محمدعلی زم که از ارادتمندان خاص به جریان اصلاحات بوده صورت گرفت که همان هم بعد از دستگیری به افتضاحات ضدانقلاب در کشته سازی از نیروهای حافظ امنیت تا مردم عادی کوچه و خیابان در آبان 98 تا مهر 1401 بود.
چه بسا ما میتوانیم پرونده قویتری بزنیم که اگر هاشمی رفسنجانی نبود چه میشد؟ آیا هنوز خلبانها و نیروهای پادگان شعیبیه عراق که به انقلاب اسلامی ایران ارادت داشتند زنده میماندند تا زن و بچههای بیگناهی در ایران کشته نشوند؟ آیا جنگ بدون ضایع شدن حقوق مسلم ایران مانند تعیین جنایتکار و تنبیه کامل رژیمهای متجاوز به پایان نمیرسید؟ آیا آفت «مانور تجمل» دامن جامعه ما را میگرفت؟ و هزاران آیا و اما و اگر دیگر.
آقای سیدضیاء مرتضوی ادعا کرده است که انقلاب فرزند هاشمی بود. آیا بدون هاشمی امام خمینی(ره) شکست میخورد؟ افتخار هاشمی رفسنجانی در انقلاب به غیر از کمکهای مادی و معنوی فراوانی که برای سازمانهای مارکسیستی مانند مجاهدین خلق(منافقین) تأمین کرد، چه بود؟ آیا مانند رهبر معظم انقلاب در سخنرانیها و روشنگریها یکهتاز بود یا مانند شهیدان بهشتی و باهنر در خط مقدم تربیت نسلی انقلابی در اوج خفقان ساواک و یا مانند شهید مطهری در تبیین اندیشه ناب اسلام محمدی؟ وقتی هم که شهیدان بهشتی، باهنر و مطهری از میان ما رفتند، این جریان ادامه پیدا کرد. انقلاب فرزند هاشمی نبود؛ انقلاب ادای دین امام خمینی بود و اکنون امام خامنهای میراثدار آن است.
خطاب به روزنامه جمهوری اسلامی و دست اندرکاران این پرونده باید گفت، مهمترین دلیلی بر وقوع یک چیز، امکان وقوعش است. پس از مرگ هاشمی رفسنجانی بحرانهای مختلفی از سوی حسن روحانی و جبهه اعتدالی که هاشمی رفسنجانی بارها از آن حمایت کرده است، به کشور وارد شد؛ اما انقلاب اسلامی به حیات خود ادامه داد. بعد از فتنه اخیر و اتفاقات آن که اصلاحات کوشید تا در آتش آن بدمد؛ اما انقلاب اسلامی به حرکت و حیات خود ادامه خواهد داد. قطعاً وقتی بدون هاشمی رفسنجانی شاهد تداوم حیات و استمرار انقلاب اسلامی خواهیم بود، باید در تمام گفتهها و ادعاهای این چند روز اخیر شما شک کرد و یک علامت سؤال بزرگ برای صداقت رسانهایتان با مردم قرار داد.
از وقتی که دیگر هاشمی نیست، بحرانها عمری بیشتر از دو یا سه روز پیدا نکردهاند. حتی اغتشاشات اخیر توانست تنها کمتر از چند روز در شهرهای مختلف به آشوب ختم شود که در بسیاری از موارد شاهد هجمههای رسانهای و دروغ پردازیهای معاندین بودیم. مهمترین بحران ساخته و پرداخته هاشمی رفسنجانی برای انقلاب اسلامی یعنی دولت تدبیر و امید هم به لطف خدا از میدان کنار رفت و هیچ کسی پیدا نشد که بتواند جای آن را پر کند. حال که روزنامه جمهوری اسلامی عینک بحران بر چشم زده است و همه چیز را بحران میبیند، زمان سنج خود را کوک کند؛ زیرا هاشمی که هیچ وقت زنده نمیشود؛ اما این انقلاب آنقدر تداوم پیدا خواهد کرد که پرچم آن به دست صاحب الزمان خواهد رسید، ندای آن در جهان طنین افکن خواهد شد؛ اما هیچ وقت ادعای کذب به حقیقت تبدیل نخواهد شد.